kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۰۷۶
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۰
محمد عصارزاده‌گان، مدیرعامل گروه صنایع غذایی جرعه اصفهان:

به رغم حمایت مسئولان و مدیران ارشد دولت همچنان به دنبال طلب خود هستم



سوت تولید در کنار اتوبان اصفهان- تهران و در میان آن همه ازدحام و سر و صدا، هنوز هم طنین‌انداز است، هیجان و جنب و جوش فضای کارخانه‌ای که از فرسنگ‌ها فاصله، سقف سیلوهایش مشخص است، همچنان دیدنی است. او که خود را مدیر عامل این کارخانه معرفی می‌کند، می‌گوید: «عملاً بیش از 6 ماه است به دلیل عدم تحویل گندم تعهد شده و همچنین سهمیه جاری (ماهیانه) از سوی شرکت غله استان، کارخانجات آردسازی این گروه با ظرفیت 600 تن تولید در روز تعطیل شده و تا چندی دیگر، کارگرها رسماً بیکار می‌شوند»؛ هر چند لحظه‌ای بعد، زیر لب آهسته و آرام گفت که خدا نکند، بیکاری عذاب‌آور است و سخت. ویترین افتخارات کارخانه‌اش را که نگاه می‌کنی، لوح تقدیر و گواهینامه‌ای نیست که این گروه نتوانسته باشد، آن را کسب کند. افزون بر 100 عنوان ملی و بین‌المللی به چشم می‌آید که همه و همه؛ اعتبار بیش از 30 سال حضور مداوم آرد جرعه را در صنعت آرد و نان کشور نشان می‌دهد؛ البته آن زمان که پای کارخانه و ماشین‌آلات تولید به میان می‌آید و سنت، به پشتوانه‌ای مستحکم بدل می‌شود، می‌توان تا سه نسل از خاندان عصارزاده‌گان را به عنوان چهره‌های ماندگار صنعت پربرکت و با قدمت گندم و آرد معرفی کرد.
* تاوان می‌دهم، تاوان لبیک به دولت را...!
سال 85 بود که نگهداری گندم، به یکی از معضلات دولت وقت تبدیل شده بود و به علت نگهداری در شرایط بد محیطی و در فضای باز، حفظ کیفیت این محصول استراتژیک دربازه مزرعه تا انبار و از انبار تا عرصه تولید، خواب را از چشم متولیان ادارات غله و بازرگانی کشور ربوده بود...
پاراگراف فوق، بخشی از اظهارات محمد عصارزاده‌گان است که در میانه‌های سال 85 و پس از اعلام فراخوان دولت نهم، برای نهضت سیلوسازی با وعده‌هایی نظیر وام کم‌بهره، تسهیلات مدت‌دار و پرداخت یارانه‌ای سود با هدف حفظ و ارتقاء کیفیت گندم ایرانی، ساخت مجموعه سیلوی شرکت (گندم‌داران اصفهان) به ظرفیت یکصد هزار تن را با بهره‌گیری از پیشرفته‌ترین فناوری کشور ایتالیا، آغاز کرد.
این کارآفرین نمونه کشور می‌گوید: در طول کمتر از 18 ماه، طرح ملی و این مجموعه صنعتی با توان منحصر به فرد از جمله تخلیه و بارگیری همزمان یک هزار تن گندم در یک ساعت و نگهداری گندم در دمای 16 درجه در بیش از 30 هزار متر مربع مساحت، به بهره‌برداری رسید، اما این تعداد سیلو با این قبیل امکانات خاص و فناوری‌های روز دنیا، فقط یک سال از آن بهره‌برداری شد و اکنون، بیش از 5 سال است که خالی مانده و هوا می‌خورد!
عصارزاده‌گان، ظرفیت سیلوهای مجموعه‌اش را یکصد هزار تن می‌داند و از اشتباهی یاد می‌کند که میلیاردها تومان زیان برای او به همراه داشته است: اشتباهم این بود که به فراخوان دولت، لبیک گفتم، تا به حال توان و قدرت ادامه داشتم، اما دیگر نمی‌توانم؛ با وجود تمام همکاری‌هایی که از طرف مسئولان محترم دولت، استانداری و مسئولان صورت گرفته و همواره کمال تشکر را از این عزیزان داشته و دارم، متأسفانه مشکل در عدم همکاری بازرگانی دولتی و کم لطفی است و البته علت آن هم برایم مشخص نیست. اکنون 5 سال است که هیچ ذخیره‌سازی در سیلوی گندم‌داران صورت نگرفته از طرفی این سرمایه ملی، با حجم بسیار بالا، تکنولوژی روز دنیا و امکانات بهینه، بلا استفاده مانده است. او به دنبال مقام پاسخگو است، می‌گوید: چرا زمانی که فراخوان کردند، لبیک گفتم و شروع به ساخت نمودم، قول وام کم بهره با یارانه دادند، اما متأسفانه به وعده‌هایشان عمل نکردند و من را با کوهی از مشکلات و با بهره‌های کمرشکن تنها گذاشتند. شایسته است مسئولان برای جلوگیری از سرکوب انگیزه سرمایه‌گذاری خسارت 5 سال گذشته را جبران کرده و نسبت به استمهال بدهی این مجموعه، اقدام کنند و البته بانک‌ها هم باید به معنی واقعی، عقود اسلامی را رعایت کنند و در سود و زیان شریک باشند نه فقط در سود! این چهره ماندگار صنعت ایران، در عین حال می‌گوید: همه همراه هستند؛ دولت مصوبه می‌دهد و دستور استمهال صادر می‌کند به طور مثال مصوب هیئت دولت به شماره 101020 مورخ 92/5/2، مصوبه هیئت دولت در سفر به استان مبنی بر پرداخت بخشی از ضرر و زیان، مصوبات 93/5/27 کمیسیون اقتصاد دولت، مصوبه شورای تأمین استانداری اصفهان و... در جهت رفع مشکلات مذکور موافقت می‌کنند، مسئولان کشوری و نماینده‌های مجلس حمایت می‌کنند، اما نمی‌دانم گره این قصه کجاست؟! چرا سیلوهای این واحد بزرگ تولیدی باید خالی باشند و گندم‌های مازاد بر ظرفیت سیلوی اصفهان در سیلوهای روباز و غیر بهداشتی، نگهداری شود و هزاران چرای دیگر؟
* سرباز شدم و فقط پشتیبانی می‌خواهم
محمد عصارزاده‌گان، خودش را سرباز خط مقدم جبهه صنعت می‌داند: سرباز شدم و فقط پشتیبانی می‌خواهم، اما دریغ از ذره‌ای حمایت. دلم می‌سوزد در آن زمان که نیازمند کمک بودند، یاریشان کردم و ذخایر گندم سیلوهایم را در اختیارشان قرار دادم و اکنون که نیاز به کمک دارم، کسی پاسخگو نیست و اقدامی جدی جهت رفع مشکلات این مجموعه صورت نمی‌دهند و من بالاجبار باید یک تنه جوابگوی همه طلبکاران و بانک‌ها باشم در غیر این صورت زندگی و آبروی سه نسل خانواده‌ام را نابود کنم. به خاطر ندانم‌کاری  عده‌ای که از درک مسایل و مشکلات صنعت بی‌خبرند و آگاهانه یا نا آگاهانه تیشه به ریشه کارآفرینی و صنعت می‌زنند.
* چند سال است امروز و فردا می‌کنند
عصارزاده‌گان از جریانی یاد می‌کند که به اعتقاد وی، کمر همت بسته‌اند تا «گروه صنایع غذایی جرعه را از بین ببرند»!!
این قهرمان و نامدار صنعت ایران، می‌گوید: در سال 91، مدیریت شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه 10 کشور به مسئولان استان اعلام کرد که موجودی انبارهای گندمش مطابق با 20 روز است و باید جهت بیرون رفت از این بحران عظیم، چاره‌ای اندیشید. در آن شرایط بحرانی که نان یعنی «قوت لایموت» چندین استان کشور به خطر افتاده بود، مسئولان و مدیران ارشد استانی از حقیر خواستند که از خرید سهمیه گندم از شرکت غله که ماهانه حدود 7 هزار تن بود، خودداری کرده و کل موجودی گندم انبار خود را که معادل 75 هزار تن بود و در راستای تولید آرد و تحویل به مشتریان طرف قرارداد خریداری کرده بودم را آرد و با قیمت مصوب دولت، بی‌هیچ چشم داشتی فقط برای خدمت به مردم و کمک به دولت انجام وظیفه کردم و 10 ماه هم سهمیه گندم دو کارخانه آرد جرعه و آرد جرعه شاهین اصفهان را از غله،‌جهت افزایش گندم سیلو خریداری نکردم؛ زیرااعتقاد داشته و دارم که نان بازیچه نیست و نباید در این خصوص مردم در تنگنا قرار گیرند و البته، قرار بر این شد تا پس از اینکه موجودی شرکت غله به حد نصاب رسید، گندم این مجموعه را با نرخ مصوب سال 91 باز پس دهند.
* کمک نمی‌خواهم، فقط طلبم را بدهند
مدیرعامل و مالک گروه صنایع غذایی جرعه، با اعلام نامساعد بودن حال و روز کنونی مجموعه، درخواست خود را از دولت و مسئولان اینگونه مطرح می‌کند: سیلوی گندم‌داران با همه عظمت و فناوری‌های به روزش، 5 سال است که خاک می‌خورد، خطوط تولید کارخانه‌های گروه تعطیل شده و متأسفانه جمع کثیری از نیروهای آن در خطر بیکاری قرار گرفته‌اند؛ آیا در این شرایط باز هم نمی‌خواهید طلب 60 هزار تنی گندم را پس دهید؟! ارگان‌های مرتبط حداقل یاری کنند و مصوبات هیئت دولت را به مرحله اجرا در آورند، خاضعانه می‌گویم هنوز آنقدر تدبیر دارم که این مجموعه را دوباره به روزهای اوج و پرافتخارش برگردانم. عصارزاده‌گان ادامه می‌دهد: آن زمان به درخواست مسئولان لبیک گفته و آرد موجود را برای جلوگیری از مشکلات در اختیار نانوایان و مصرف کنندگان گذاشتم و در حال حاضر به واسطه عدم وصول مطالباتم از دولت و بطبع آن عدم توانایی در اجرای تعهداتم به مشتریان و... متأسفانه کارخانه‌ام به مزایده گذاشته شده است و آبروی 30 ساله این مجموعه را که با حسن نیت و شوق و شعف بسیار جهت خدمت به نظام و مردم همواره کوشا بوده  در معرض نابودی قرار داده‌اند و با وجود تمام پیگیری‌ها و درخواست‌های مکرر و همراهی و همکاری مسئولان محترم کشوری و استانی جهت رفع مشکل هنوز اندر خم یک کوچه هستیم. متأسفانه شرکت بازرگانی دولتی ایران سنگ‌اندازی می‌کند و مشکل‌ساز شده است. آیا این سزاوار است؟! آیا جواب نیکی و همراهی بخش خصوصی جهت رفع مشکلات اینگونه است؟
* این درد را جدی بگیرید
این صنعتگر کارآفرین و منتخب اصفهانی یک بار دیگر خاطرنشان می‌سازد: در آن زمان که استان با معضل تأمین گندم رو به رو شد، خدمت صادقانه و نیت خیرم را برای رفع دغدغه جامعه با در اختیار گذاشتن کل گندم مجموعه به اثبات رساندم، اما حالا و در شرایطی که آبرویم به واسطه مشکلات مجموعه گروه صنایع غذایی جرعه در معرض خطر قرار گرفته و از سوی دیگر، می‌رود که جمع کثیری از نان‌آوران زحمتکش این دیار بیکار شوند، آیا زمان آن نرسیده آقایان، کمی هم به فکر باشند و این درد را جدی بگیرند؟! هر چند از هیئت محترم دولت، جناب استاندار و مسئولان محترم استان، مقامات امنیتی که همواره دلسوزانه از سرمایه‌های ملی حمایت کرده‌اند کمال تشکر را دارم؛ اما نمی‌دانم چرا بعضی دیگر کم لطفی کرده و گاهاً در راستای حل این مسئله، سنگ‌اندازی می‌کنند و در نهایت با امید به اینکه همگی دست در دست هم دهیم و تدبیری بیاندیشیم تا گره‌ای را که اکنون می‌توان به آسانی در جهت رفع این مشکل باز کرد، در آینده‌ای نه چندان دور به گره‌ای کور بدل نشود و باشد که نوشدارویی باشیم قبل از مرگ سهراب!