kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۸۲۲
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۹

پس انداز می کنیم آقای آخوندی!

مسکن به دلایل متعددی کلید بازگشایی قفل بسیاری از معضلات و مشکلات جامعه ایرانی در فضای فعلی به شمار می رود. بدون ارائه خدمات مناسب به منظور دستیابی مسکن مناسب نه ازدواج ممکن است و نه سیاست های کلی افزایش جمعیت بستری برای اجرا می یابند. در فضایی که به علت سیاست های غلط اجرا شده در دولت های گذشته خانه امید ایرانیان برای تشکیل یک خانواده حداقلی دو نفره تا اندازه تحقیر آمیز 30 الی 60 متری کوچک سازی اجباری شده، مجددا شاهد قفل زنی بر دروازه مسکن با تکیه بر طرحی که حمایت حداکثری از سرمایه های غیرمولد راکد در سطور آن موج می زند، هستیم.


عدم توجه به پیوست های فرهنگی - اجتماعی به عنوان الزامات هر تصمیم سازی در حوزه اقتصاد حقیقتا در حوزه مسکن به آسانی قابل ردگیری است. در جامعه ای که به علت کمبود ضروریات اجتناب ناپذیر یک زندگی حداقلی، مجموعه ای از قشر جوان کشور تاخیر در تشکیل خانواده را به عنوان مشی اجباری زیست اجتماعی برگزیده‌اند نه تنها در کارگزاران دولتی انگیزه ای برای تکمیل و تصحیح ایده عملیاتی شده "مسکن مهر" دیده نمی شود بلکه متاسفانه مجددا طرح های غیر کارشناسی با نتایج تجربه شده قدیمی از صندوقچه تاریخ به جامعه عرضه می شود. در عین حال در وزارتخانه اختصاصی ورزش و جوانان و مجموعه ای از نهادهای دولتی و فرهنگی بالادستی، سیاست گذاری توام با هزینه کرد از بیت المال برای حل معضلات ناشی از بالا رفتن سن ازدواج و برآورده نشدن نیازهای غیر قابل چشم پوشی جامعه جوان کشور صورت می گیرد!
این همان نگاه غلطی است که از جانب رهبر انقلاب بارها مورد نکوهش واقع شده است. "برخی اوقات ممکن است، تصمیم گیری ها و مصوّبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی، تبعات منفی فرهنگی در جامعه بوجود آورد که دلیل آن نبود پیوست فرهنگی است .برای فعالیت های فرهنگی، برنامه ریزی ضروری است و نمی‌توان انتظار داشت که فرهنگ کشور اعم از فرهنگ عمومی، فرهنگ نخبگان و فرهنگ دانشگاهی، به خودی خود پیش برود."
زمانی که هدف از برنامه دهی در حوزه حیاتی و مهم مسکن به عنوان زیست بوم کوچک ترین نهاد سازنده اجتماع، فراری دادن غول رکود از بخش سرمایه های غیرمولد در حوزه مسکن باشد بی‌توجهی به تقاضای بخش عظیمی از مردم که دست کم برای خانه دار شدن در پایتخت کشورمان ناچار به پس انداز همه حقوق و مزایای سالیانه خود به مدت 22 سال هستند، با انواع واگویه های ناقص سرمایه سالاری ایرانیزه توجیه خواهد شد! و اینجاست که کسی به دنبال علت یابی توصیه دلسوزانه شخص وزیر مسکن به مردم با سرمشق قرار دادن استراتژی شخصی وی در صاحب خانه شدن در یکی از بهترین، گران ترین و خوش آب و هوا ترین مناطق تهران نخواهد رفت. مردم که نمی دانند شاخص دسترسی مردمان به مسکن در دیترویت کمتر از 3 سال، در اروپا 4 سال و حتی در آفریقا 8 سال است! یک آسیایی غیر ایرانی اگر به فرموده وزیر مسکن کشورمان عمل کند در کمتر از 8 سال صاحب مسکن خواهد شد اما آقای آخوندی! از دوره ریاست قبلی شما بر سیاست های حوزه مسکن تاکنون کسی زودتر از 18 سال صاحب خانه نشده است! اکنون زمان آن رسیده که توضیح دهید با اجرای سیاست های جدید به اصطلاح ضد رکودی در حوزه مسکن شاخص دسترسی از دوره توقف مسکن مهر در طول یکسال گذشته نیز بیشتر خواهد شد یا خیر؟
به زبان ساده تر این که مردم ایران در صورتی که تصمیم داشته باشند خانواده کوچک سازی شده ایرانی را در حمایت از سیاست‌های کلی نظام با انگیزه حفظ نمایه جوان در آینده، از بسته 3 یا 4 نفری فقط با یک بچه بیشتر اندکی ارتقاء دهند کی صاحب یک اتاق خواب بیشتر خواهند شد؟ دولت محترم چگونه پاسخگوی ابتدایی ترین نیاز یک جوان ایرانی برای رهن یا اجاره یک خانه حداقلی با یک اتاق خواب خواهد بود؟ چند سال زمان می برد تا شاخص تملک ایرانیان دوباره به 76 درصد سال های جنگ برسد؟ به عبارت ساده‌تر تصمیمی برای بازگشایی دکان "عرضه مسکن" به جوانان ایرانی وجود دارد یا هنوز لبخند سیاسی کارگزاران رانتی فعال در حوزه مسکن نصیب آنها خواهد شد که با حذف قوانین مالیاتی کارگشا در این حوزه در سال 66 بازار را به سمت زالوصفتی هدایت نمودند؟!
اینجا مدیران جامعه نه با دغدغه های ژاپنی- هلندی درخصوص کمبود زمین دست به گریبانند و نه همچون کانادایی ها از پهناوری بیش از حد سرزمینی توام با ناگواری آب و هوایی رنج می برند، اما نمی دانیم به چه علت سیاست هایی که از زندانی ساختن ایرانیان در قوطی کبریت های بلندمرتبه حمایت می کنند، رونقی روزافزون می یابند.‌بی فرهنگی اقتصادی یعنی آشپزخانه؛ قلب خانه بانوی ایرانی را با تقلید از ناکجاآبادی ها تنگ و تاریک کنیم و بعد برای لزوم حضور اجتماعی زنان در کوچه و خیابان قصیده سرایی نماییم و روستامهدها را به خرج دولت رونق ببخشیم! اقتصاد اندیشی بی تعقل یعنی میلیون ها تومان هزینه کنیم تا آگهی های ترویج فرزندآوری و ازدواج را میان جوانان ایرانی پخش کنیم اما هیچ برنامه ای برای تامین قطعی ترین نیاز جوانان یعنی مسکن دوخوابه هم نداشته باشیم! رفقا در شبکه های اجتماعی نوشته ای را مکرر بازنشر کرده بودند...مضمونش این بود: «یک روز در دهات پدربزرگ مان از صبح تا عصر عرق ریختیم و دستشویی با 30 متر مساحت برپا ساختیم! حال همه آمال و آرزوی جوان مجرد ایرانی را در حد یک آپارتمان 30-40 متری تقلیل داده ایم و برای رکود سرمایه متمولین سفته باز که از دشمنی با تولید مملکت سود می برند اشک می ریزیم!» این دردنامه مخاطبین وزیری است که مردم عادی را به "پس انداز" با انگیزه خانه دار شدن توصیه می کند انگار که نمی داند شاخص دسترسی ایرانیان به مسکن در طول یک سال گذشته از 6 سال افزایش یافته است! یعنی پدر خانواده ایرانی باید دست کم 22 سال همسر و فرزندانش را با "هیچ" مدیریت کند و کل درآمد خانوار را سرمایه گذاری کند تا دست کم صاحب 60 متر خانه در تهران شود.