kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۴۴۲۱
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۲

«کایلی گیلبرت» جاسوس صهیونیست­‌ها چه مأموریتی در ایران داشت؟

افرادی که به عنوان «جاسوس» به تور نیروهای اطلاعاتی ایران می‌افتند، همواره تعدادی پژوهشگر، گردشگر و فعال محیط زیست هستند که به خاطر علاقه به ایران اطلاعات حساس آن را جمع‌آوری می‌کنند!

یکی از مشخصه‌های فرهنگی دوران جنگ سرد بین اردوگاه سرمایه‌داری و اردوگاه سوسیالیستی، رمان‌ها و فیلم‌های ژانر جاسوسی بود یکی از تاثیرات این فیلم‌ها و رمان‌ها، شکل دادن به تصویر «جاسوس» در ذهنیت عمومی مردم دنیا بود: فردی به شدت خونسرد، بی‌عاطفه و صورت‌سنگی، فرز و چابک، دست به هفت تیر  که مثل سوپرمن خلاف جهت اتوبان رانندگی می‌کند و از پشت‌بامی به پشت‌بام دیگر می‌جهد... و البته آن بارانی و کلاه شاپوی معروف و سیگاری که مثل دودکش کنج لبش دود می‌کند.
از این رو، وقتی چهره معصوم یک «معلم» خبرنگاری، جثه‌ ریز و ساده فلان «دانشجو» یا چهره لاغر و رنگ پریده یک «دانشمند» محترم حوزه پزشکی هسته‌ای را به عنوان جاسوس (آن هم جاسوسی زبردست و سطح بالا) در اخبار می‌بینند، نمی‌توانند آن را با تصویر ته‌نشین شده‌ای که امثال یان فیلمینگ، گراهام‌گرین و فردریک فورسایت (از مهم‌ترین جاسوسی‌نویسان قرن بیستم) از «جاسوس» در ناخودآگاه آنها نقش زده است، تطبیق دهند.
روز چهارشنبه (۵ آبان)، یک جاسوس سه تابعیتی که در خدمت سرویس موساد بود، با سه شهروند ایرانی زندانی در خارج از کشور مبادله شد. این فرد سه تابعیتی (استرالیایی، بریتانیایی، اسرائیلی)، خانم «کایلی مور گیلبرت» (متولد ۱۹۸۷) بود که در سال ۹۷، به اتهام جاسوسی برای موساد توسط پاسداران گمنام امام عصر(عج) در سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شد. کایلی گیلبرت استرالیایی نزد یک استاد اسرائیلی در دانشگاه حیفا عبری آموخت و دوره تکمیلی یادگیری عبری ۸ ماه به طول انجامید. او در همین دوره، با یک اسرائیلی به نام «روسلان هودروف» آشنا شد و این دو بعدا با هم ازدواج کردند.
کایلی پس از سه ماه کارآموزی در ICT برای فعالیت در یکی از پروژه‌های تعریف‌شده در این مجموعه، به نام «پروژه ایران» جذب شد. او در سال ۹۲ در سفری سه ماهه به همراه همسرش به سرزمین‌های‌اشغالی، هفته‌ای ۴ روز به صورت حضوری یا آنلاین، با مرکز هرتزلیا در ارتباط بود. در همین برهه، او یک پروپوزال تحقیقی با موضوع «ایران و تلاش برای ایجاد یک بلوک شیعه در غرب آسیا با هدف‌اشاعه تروریزم و فرقه‌گرایی» با محوریت حضور ایران و متحدان آن در سوریه، به آی سی تی ارایه داده بود.
این «دخترک» استرالیایی، و این پژوهشگر مسایل اسلام، تصمیم گرفت روی نقش نیروهای متحد ایران در نزاع سوریه تحقیق کند. گیلبرت همین موضوع را در قالب کلی‌تر رشد نیروهای شبه‌نظامی شیعه و ظهور فرقه‌گرایی در فضای پس از بهار عربی، به عنوان یک پروپوزال به دانشگاه ملبورن ارایه داد تا در دوره دکتری پذیرفته شود. او اما یک سال بعد از پذیرش پروپوزال خود در دانشگاه ملبورن، با درخواست مرکز ICT چارچوب پروژه خود را از سوریه، به بحرین تغییر داد.
در ادامه‌ ماموریت آماده‌سازی سوژه برای شروع نفوذ به ایران، او یک دوره یک سال و نیمه آموزش عربی و فارسی را هم گذراند. او در همین دوره، تحت آموزش یک فعال سیاسی و سیاستمدار بحرینی نزدیک به حکومت و مخالف سرسخت جنبش شیعیان این کشور، با کشور هدف، فرهنگ و سیاست آن آشنایی دقیق‌تری پیدا کرد.
جاسم حسین، چهره نزدیک به دستگاه استخبارات رژیم بحرین است. گیلبرت با هماهنگی و همکاری جاسم حسین، سفری به بحرین کرد تا به صورت میدانی با سوژه تحقیق آشنا شود. گیلبرت که معلوم شد برنامه‌های آموزشی و دوره‌های جاسوسی خود را در سرزمین‌های‌اشغالی و استرالیا به خوبی فراگرفته بود، در بحرین توانست اعتماد بسیاری از گروه‌های سیاسی مخالف حکومت را جلب کند و شبکه‌ای از فعالان مقابل با حکومت آل خلیفه را با اسامی و مشخصات دقیق، احصاء نماید. او حتی با بسیاری از چهره‌های کلیدی اپوزیسیون بحرین(حدود سی شخصیت و خانواده‌های ایشان) از جمله نبیل رجب مصاحبه کرد. خانم گیلبرت بابت انجام موفق مرحله اول پروژه خود، پول خوبی از جاسم حسین (و در واقع حکومت بحرین و با توصیه سرویس‌های اسرائیل) دریافت کرد.
اما مرحله دوم پروژه این «پژوهشگر» جوان، مربوط به ردیابی و ارتباط گرفتن با چهره‌های بحرینی بود که در داخل خاک ایران حضور داشتند. بحرین که تا همین ۵۰ سال پیش، استانی از استان‌های ایران بود و بخشی از خاک کشور ما محسوب می‌شد، صرفا با خیانت شخص محمدرضا پهلوی و دلالی اعضای شبکه انگلستان در ایران در دهه ۵۰ از ایران جدا شد.
اما سفر به ایران، به همان سادگی سفر به بحرین نبود بنابراین پیش از سفر به ایران، در دانشگاه ملبورن از طریق سرویس آمان برای خانم گیلبرت یک دوره آموزش اصول حفاظتی سفر به ایران صورت گرفت. او قرار بود یکی از چهره‌های مهم بحرینی حاضر در ایران و مقیم در شهر مقدس قم را پیدا کند و از طریق پیوند با او، به شبکه‌ای از بحرینی‌های مقیم ایران دسترسی یابد. اما این چهره مهم، به سادگی قابل دسترس برای یک خارجی نبود، و این مشکل قرار بود از طریق رابطی  که در پیوند با جاسم حسین بود، حل شود. یعنی گیلبرت باید به الیاس در ایران متصل می‌شد تا از طریق او رد آن چهره معروف بحرینی در قم را پیدا کند.
این مهره سرویس جاسوسی آمان، در نهایت، در حالی که در تور رصد نیروهای اطلاعاتی ایران بود، از ایران خارج شد، اما کمی بعد، با هدف تکمیل پروژه‌های جمع‌آوری خود به کشور بازگشت. او این بار قرار بود که به دنبال سرنخ‌هایی برای ادعاهای محور عبری-عربی مبنی بر مسلح شدن انقلابیون بحرین توسط جمهوری اسلامی بگردد. در نهایت، در شهریور ۹۷، سازمان اطلاعات سپاه، بعد از یک دوره رصد و پیگیری، وقتی شبکه ارتباطات گیلبرت را شناسایی کرد، با حکم دستگاه قضایی او را بازداشت نمود. او در دادگاه انقلاب به جرم جاسوسی برای اسرائیل، به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
اما به عنوان نکته پایانی باید گفت، در «جنگ ادراکی» که دست‌کم از زمستان ۹۶ و پرونده جاسوسان محیط زیستی علیه ایران و تشکیلات اطلاعاتی و قضایی جمهوری اسلامی به راه افتاده، از طریق شبکه پیچیده رسانه‌ای دشمن و همکاران داخلی دشمن، این‌گونه وانمود می‌شود که اصولا چیزی به نام «جاسوسی» علیه کشوری با وسعت، جمعیت، جایگاه و اهمیت راهبردی آن در منطقه و عرصه بین‌الملل یعنی جمهوری اسلامی ایران، وجود خارجی ندارد و این افرادی که به عنوان «جاسوس» به تور نیروهای اطلاعاتی ایران می‌افتند، صرفا مشتی پژوهشگر، توریست، فعال محیط زیست یا صرفا علاقمند به فرهنگ و جاذبه‌های ایران هستند که از فرط علاقه و دلسوزی برای ایران و ایرانی، داده‌ها و اطلاعات فوق حساس تاسیسات موشکی و هسته‌ای ایران را جمع‌آوری می‌کنند، یا از سر علاقه شخصی و برای کلکسیون خانوادگی هویت و مشخصات فعالان محور مقاومت را گردآوری می‌نمایند.