kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۵۰۶۸
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۲۳
یادداشت دانشجویی

این فاصله‎گذاری «سیاسی» است!




اخیراً جهان‌گیری ویروس مرگبار کرونا موجب شده تا دستورالعمل‎های فاصله‎گذاری اجتماعی با شدت هرچه تمام‎تر در جوامع پیاده‎سازی شوند و ناگفته پیداست که هدف از اعمال این قبیل سخت‎گیری‎ها، حفظ جسم و جان آدمیان از ابتلا به این بیماری مهلک است. از آنجایی که ارزش ذاتی انسان فی‎نفسه در قدرت ذهن، تعقل و افکارش نهفته است، جا دارد تا به تأسی از تمثیل مشهور «عقل سالم در بدن سالم»، همچون فاصله‎گذاری اجتماعی، این پرهیز به سایر شئون فکری، ایدئولوژیک و سیاسی نیز تعمیم داده شود.
فاصله‎گذاری سیاسی از آن دست مواردی است که اگرچه کمتر درباره آن صحبت به میان می‎آید اما اهمیت مراعات آن در شرایط کنونی کشور، اگر بیش از لزوم رعایت فاصله‎گذاری اجتماعی نباشد، به یقین کمتر هم نخواهد بود.
همگان واقفند که زندگی در سایه نظام اسلامی مستلزم رعایت قوانینی است که اهم آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده و رعایت مفاد آن، فارغ از موافقت یا مخالفت افراد با فحوای قانون، امری الزامی و واجب خواهد بود. این بدین معنی نیست که قوانین همچون کتاب‎الله، وحی منزل بوده و قابلیت تغییر یا اصلاح ندارند اما تا زمانی که قوانین کنونی به قوت خود باقیست، بی‌قانونی احدالناسی نباید نادیده انگاشته شده و لازم است تا برخورد قانونی با خاطیان صورت گیرد.
متاسفانه طی سالیان اخیر، عرصه سیاسی کشور چنان به محل تاخت‎وتازهای خلاف قانون و موضع‎گیری‎های مشعشع اِلیت‎های سیاسی و هُنری و ورزشی تبدیل شده که سخن گفتن در مورد آن، انسان را به شگفتی وا می‎دارد. جالب‎تر آنکه در مقابل این اقدامات هنجارشکنانه، نه تنها برخورد عبرت‎آموزی از سوی نهادهای ذی‎ربط علیه مرتکبان صورت نمی‎گیرد بلکه در مواردی با ساده‎انگاری و مصلحت‎سنجی‎های بیجا، افراد را برای تکرار رفتارهای خلاف عرف‎شان، گستاخ‎تر می‎کند!
موارد ذیل تنها مُشتی از خروار رخدادهایی است که متاسفانه تنها واکنش در قبال آنها نظاره، سکوت و دست روی دست گذاشتن بوده است و بس!
در عرصه سیاسی، «پُست‎های دولتی گوناگون به فعالین شناسنامه‎دار فتنه 88 پیشکش می‎شوند»؛ «همسر وزیر ارشاد فراری دولت اصلاحات در روز روشن به کشور بازمی‎گردد»؛ «شیرین هانتر و سیدحسین نصر در برابر دوربین سیمای جمهوری اسلامی قرار می‎گیرند» و آب در دل هیچکس تکان نمی‎خورد!
در عرصه فرهنگی، «تصویر بازیگران صداوسیما در غم هلاکت خواننده زن حامی فرقه رجوی، روی جلد نشریه منافقین می‎رود»؛ «خواننده سرودهای ملی و انقلابی بصورت زنده روی آنتن شبکه بهاییان در لندن ظاهر می‎شود»؛ «بازیگر زن معلوم‎الحال به ساحت اهل بیت(ع) جسارت می‎کند»؛ «اجرای تلویزیونی اردوهای راهیان نور به یک بازیگر که در سایت‎های شرط‎بندی و قمار فعال است، سپرده می‎شود» و خون احدی به جوش نمی‎آید!
در عرصه ورزشی، «مدیرعامل یکی از باشگاه‎های فوتبال پُرطرفدار با عامل موساد دیدار می‎کند»؛ «یکی از مدیران ارشد فوتبال کشور، برادر شوهر خواننده زن لس‎آنجلسی از آب در می‎آید»؛ «کلیپ‎های غیراخلاقی برخی ورزشکاران ایرانی، سراسر فضای مجازی را درمی‎نوردد» و آه از نهاد بنی‎بشری بلند نمی‎شود!
اغماض از این قبیل تحرکات، شاید در کوتاه‎مدت کاپ آزاد اندیشی را به ویترین افتخارات مسئولان امر بیفزاید اما تجربه ثابت کرده است که مماشات با این قماش، نه تنها در درازمدت عایدی بجز عادی‎سازی این قبیل هنجارشکنی‎ها را به ارمغان نخواهد آورد بلکه دوستداران اسلام و انقلاب را نیز به مرور زمان، سرخورده و نااُمید
خواهد کرد.
روی سخن با افراد، مسئولان و جریاناتی است که علیرغم زندگی در ایران اسلامی و پذیرش چارچوب‌های تقنینی این مرز و بوم، بدون پرداخت کمترین هزینه و ترس از عقوبتی، به سخره گرفتن مادام ارکان اساسی نظام و خطوط قرمز شرعی را وظیفه دائمی‎شان می‎دانند!
از سوی دیگر برخورد دوگانه و یک بام و دو هوای مسئولان امر با این دسته، تقویت‎کننده این ذهنیت در عوام است که گویی یا جسارت برخورد انقلابی با ایشان وجود ندارد یا بدتر آنکه شاید خود آن مسئول نیز در کُنه و سویدای خویش با هنجارشکنان هم‎نظر و عقیده است!
طرفه آنکه تداوم سکوت، خود به ندیدن زدن و عدم رعایت مرزبندی یا فاصله‎گذاری سیاسی با جماعت هنجارشکن، از جمله مخاطراتی است که بیم آن می‎رود در آینده‎ای نه چندان دور، کشور را دچار بی‎حسی عقیدتی کرده و چشم‎انداز انقلاب اسلامی را با آسیب‎های جدی مواجه سازد. پس تا دیر نشده باید چاره‎ای اندیشید.
* محمد زندی
فعال دانشجویی