در محضر امام خمینی(ره)
پشیمان میشوید
امام در یک مسئله گاهی اظهارنظر میکرد ولو برخلاف نظر همه، یعنی همه یک چیز میگفتند، امام هم یک چیز میگفت، امام وقتی که میگفت، همه احساس میکردند حق همین است. حتی من یادم هست که وقتی راجع به وزارت کشاورزی حضرت امام امر فرمود که فلان کس را از آنجا بردارید. مرحوم آقای بهشتی بود، مرحوم آقای باهنر بود، من بودم ،شاید کس دیگری هم بود، یادم نیست، ما صلاح نمیدانستیم در آن روز به آن وضع او را برداریم. امام میفرمود بردارید. مرحوم آقای بهشتی، باهنر و من یک دو سه تا حرف زدیم. امام قبول نکرد. بعد من اجازه گرفتم و گفتم این به تجربه ثابت شده نظر شما اصابتش به واقع نود درصد، نود و نه درصد، صد درصد است ولو همه با نظر شما موافق نباشند، مخالف هم باشند. این به تجربه ثابت شده ولی این یک مورد نظر ما مصاب و درست است. امام از این استثنا خندهاش گرفت و گفت نخیر همین یک مورد هم نظر من درست است، بعد گفت حالا که اصرار میکنید، بگذارید باشد ولی پشیمان خواهید شد. من گفتم آقا اجازه فرمودند حالا دیگر تمام شده. ولی بعد که پشیمان شدیم، حالا میخواستیم برداریم، گفتند چطور به امام بگوییم.
گفتم من میگویم. باز همان افراد رفتیم خدمت امام نشستیم، آقا آماده بود که ما صحبت کنیم. دیدند برخلاف همیشه که من هیچوقت ابتدا شروع نمیکردم به صحبت مگر استثنائاً، این دفعه من شروع کردم. بسمالله الرحمن الرحیم، آقا آمدیم به شما یک مژده بدهیم. گفت مژده؟ گفتم بله، مژده. گفتم آمدیم بگوییم حرف شما راست درآمده!
امام، تصمیمگیریهای اینطوری داشت، قاطع بود،تردید نمیکرد، با قطعیت نظر میداد، صائب بود. خودش معتقد نبود نظرش مصاب است. لذا خودش این را میفرمود، میفرمود ما مکلف به واقع نیستیم. مکلف هستیم بهنظری که به ذهنمان میآید، یا معذوریم یا مصاب هستیم. خودش این را بارها میگفت. میگفت حتی گاهی به نیمه شوخی، نیمه جدی میگفت مرد کسی است که حرفش را پس بگیرد. یعنی وقتی یک چیزی گفتهاید بعد دیدید اینطور نیست، پس بگیرید.
* آیتالله موسوی اردبیلی،
روزنامه جمهوری اسلامی، 17/3/73.