ضرورت یک آسیبشناسی جدی در حوزه مدیریتهای تئاتر به بهانه استعفای شهرام کرمی
آزموده را آزمودن خطاست
محمد یراحی
«شهرام کرمی» ریاست محترم مرکز هنرهای نمایشی طی یک اقدام غافلگیرانه استعفای خود را تقدیم معاونت هنری نمود. طی دوسالی که وی عهدهدار مدیریت تئاتر کشور بود. مدیری که در بین اهالی تئاتر خوش نام است اما «مدیریت» مسئله دیگری است. کما اینکه وی با چالشها ومشکلات عدیدهای روبرو شد که یکی از آنها مسئله همیشگی تئاتر یعنی انتصاب افراد غیرمتعهد و سپردن پستها و مسئولیتهای حساس به آنهاست که میبایست بازنگری میشد؛ به ویژه از لحاظ تجربه و دانش و تعهد و اعتقادشان به اهداف فرهنگی و هنری کشور و نظام.اهدافی که مقام معظم رهبری سالهاست که بر آنها تاکید میورزند ازجمله مقابله با تهاجم و نفوذ فرهنگی هنری.
کافی است انتصاب برخی از مدیران دوره اخیر جشنواره تئاتر فجر را در نظر بگیریم؛ فردی، کمتر از یک ماه بعد از توهین به رهبر انقلاب و خط و نشان کشیدن برای پایان کار نظام در فضای مجازی،عضو هیئت انتخاب یکی از بخشهایی شد که اتفاقا دبیر جشنواره آن بخش را شگفتانه جشنواره سیوهشتم تئاتر فجر نامید! و یا دقیقاً در روزی که سردار دلها حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید، قائممقام جشنواره تئاتر فجر در صفحه مجازی خود ضمن متلکپراکنی به این سردار بزرگ اسلام از اغتشاشگران آبان نیز یاد کرد! البته فراموش نکنیم که بعد از اعتراض برخی افراد متعهد و ارزشمند نسبت به هتاکی این فرد معلومالحال موضوع بهنوعی ماستمالی شد اما قطعاً این اقدام نشان از اعتقادات حقیقی این دست افراد در هسته مرکزی جشنواره تئاتر فجر انقلاب با حکم مدیرکل هنرهای نمایشی دارد. یکی از مدیران ارشد مرکز هنرهای نمایشی نیز اقامت یکی از کشورهای آن سوی آبها را چند سنهای است که گرفتهاند و هر بار برای تعویض آب وهوا بدانجا تشریف میبرند. البته با این هوای تهران حتما حقشان است که در آب و هوای بهتری در کشوری بیگانه نفس بکشند اما با کمال تعجب همین که جشنواره فجر میخواهد شروع شود این جناب پیدایشان میشود و علاوهبر دریافت حقوق معوقه و مزایا و ایضا پاداشهای جشنواره و اضافه کاریهای نکرده، میز مدیریتشان را که دو ماه است خالی مانده تحویل میگیرند و در سمت معاونت مرکز و ایضا مدیر اجرایی به خدمت صادقانه مشغول میشوند! پس از جشنواره تئاتر فجر خب عید نزدیک میشود و پر واضح است که سال نو جناب ایشان میباید برای دید و بازدید مجدد و لحظه تحویل سال نو حتما به خانواده سری بزنند و چند صباحی در کنارشان رحل اقامت گزینند تا جشنواره بعدی. از اینرو یک بلیط هواپیما ابتیاع مینمایند و پاداشهای جشنواره فجر را که به حسابشان ریخته شده به دلار تبدیل میکنند و دوباره چون عقابی تیز تک به پرواز بر فراز آبها و کوهها و دشتها وآسمان درمیآیند و به دیار فرنگ نزول اجلال میفرمایند! تا شروع جشنواره بعدی که باز رجعت نموده و بر کرسی معاونت و ایضا مدیریت اجرایی جشنواره تکیه میزنند و این داستان کماکان ادامه دارد و خواهد داشت.
به اینها اضافه کنید حضور مدیران دوتابعیتی و تعداد زیادی نمایش مسئله دار و هنجارشکن در دو سال اخیر را! آنچه بیان شد تنها خلاصه به جشنواره تئاتر فجر نیست و متأسفانه در طول سال نیز اقدامات تأسف و تأملبرانگیز فراوانی از سوی اداره کل هنرهای نمایشی رخداده است. بهعنوان نمونه میتوان به صدور مجوز به عنصر خائن و ضدانقلابی که دست بر قضا برادر یکی از خارجنشینهای فراری نیز میباشد -البته با نام مستعار- برای برپایی چندین دوره جشنواره با محوریت یک نمایشنامهنویس بهایی که سالهاست کشور را ترک کرده و یا بهجای حذف و جلوگیری حضور افراد مسئلهدار پیشنهاد عدم درج نام در بروشورهای آثار نمایشی به جهت چراغ خاموش شدنشان و جلوگیری از رصد نهادهای نظارتی و همچنین صدور مجوز به آثاری که کاملاً مشخص و محرز است که صرف جریانسازی منطبق با برنامههای آنسوی مرزها در حوزه تئاتر تهیه و تولید شدهاند. مانند اعطای مجوز همزمان به بیش از هفت نمایش در سالنهای اصلی تهران از یک نمایشنامهنویس معلومالحال فرانسوی با گرایشها منحط اخلاقی و دینی البته با هماهنگی بخش فرهنگی سفارت فرانسه در تهران تنها بخشی از اقداماتی است که متأسفانه مرکز هنرهای نمایشی بدون توجه به جنبه استراتژی «پروژه نفوذ» که بارها توسط رهبر انقلاب تأکید شده رخ داده است. البته مجوز و حمایت مالی از نمایشی که صراحتاً حضرت بقیهالله اعظم(عج) را مورد تمسخر قرار داده و یا نمایشی که سراسر از الفاظ بسیار زننده و رکیک جنسی استفاده کرده نیز از جمله شاهکارهای دوران مدیریت «شهرام کرمی» است که تعدد آنها مجال بررسی در این یادداشت نمیدهد.
اما پرسش اساسی اینجاست که آیا با استعفا و جایگزینی مدیری جدید مشکلات حل میشوند؟ آیا این فرد است که نمیتواند مدیریت کند و یا مشکلات و مسائل تئاتر عرصه را بر او تنگ میکنند. شاید هر مدیری که بهجای « شهرام کرمی» بیاید مشکلات همچنان ادامه داشته باشد چون تا به حال عمدتا اینگونه بوده است یعنی با تعویض مدیریتها اتفاق خاصی نیفتاده است. هر چند که بایسته است در عرصه مدیریت کلان تئاتر شایستهسالاری و ارزشمداری جای گروهگرایی و خودی و غیرخودی نمودنها و... را بگیرد. چون این یکی از مهمترین معضلات و مشکلاتی است که سالهاست دامنگیر تئاترشده است و موجب انزوا و یا عدم بکارگیری درست نیروهای ارزشی وکارآمد ومتعهد ومتخصص حتی در حوزه ستادی شده است. به دیگر سخن نیروهای مورد وثوق ازهر جهت در آنجایی که باید باشند بکارگرفته نمیشوند.
شاید میباید مشکل را در جاهای دیگرجستوجو کرد. وجود افراد و گروههایی که مانند باند مافیایی به تئاتر چنگ انداختهاند و مانع تراشی میکنند خود یکی از مشکلات مهم تئاتر است. یعنی هر مدیری که نخواهد با این افراد وبه میل آنها کار کند لاجرم حذف میشود.این یعنی نبود مدیریت کار آمد ، راسخ ، عملگرا و البته با اختیارات تام؛ مدیری که بتواند بدون تعارف کارکند و با باند و باند بازی و گروهگرایی مبارزه نماید و تئاتر را از شرشان خلاص کند.
آیا فکر کردهایم که چرا یک مدیر در مرکز هنرهای نمایشی نمیتواند بیش از دوسال دوام بیاورد؟ آیا کسی تا بحال به این پرسش را پاسخ داده؟ ما در مرکز هنرهای نمایشی مدیریتهای چند ماهه نیز داشتهایم.
باید گفت مدیر و شیوه مدیریت او شاید در اولویت دوم قرار داشته باشد. مشکل اصلی در نحوه چیدمان افرادی است که سالهاست در پستهای مختلف و کلیدی جا خوش کردهاند و دیگر برای خود تشکیلات و باند خویش را سامان دادهاند. حرف اول در مدیریت تئاتر را آنها میزنند. آنها میتوانند کاری کنند که یک مدیر اگر عزم جدی و توان مدیریتی کافی نداشته باشد، فقط به حرف آنها گوش بدهد! میتوانند چوب لای چرخ یک مدیر ضعیف بگذارند.
به هر صورت استعفای «شهرام کرمی» به تنهایی مشکلات تئاتر را برطرف نمیکند، باید در حوزه مدیریت تئاتر و انجمن نمایش، یک آسیبشناسی جدی صورت پذیرد. این تغییرات باید اساسی و بنیادی و اصولی باشد.
انتخاب مدیر بعدی در این برهه حساس از زمان باید با در نظر گرفتن همه این مسائل صورت پذیرد. باید با عبرت گرفتن از گذشته یک «انتخاب درست» برای مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی انجام شود. این گونه شاید اوضاع تئاتر بهتر شود و شاهد استعفاهای دیگری نباشیم. باید حواسمان باشد چون مافیای تئاتر نیز برایاشغال این پست حساس در تلاش خواهند بود. «معاونت محترم هنری» میباید آزمودهها را آزمایش نکنند، که میگویند «آزموده را آزمودن خطاست.»