kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۱۰۳۱
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۲
رفتارشناسی چهره‌های مشهور در جریان تحریم جشنواره‌ها

دست و پا زدن سلبریتی‌های فرصت‌طلب در موج مرده!




گروه گزارش
در برج عاج خود هستند و از آن بالا، همه را ریز می‌بینند. به‌خاطر بازی در یک فیلم، دستمزد چند صد میلیونی می‌گیرند و بخشی از سال را در آن سوی آب‌ها به خوشی می‌گذرانند. روزهایی هم که کار نمی‌کنند و کنار سواحل فلان دریا نیستند، در خانه‌ای‌ اشرافی و پرزرق و برق روی کاناپه لم می‌دهند و در حالی که قهوه خود را می‌نوشند، اخبار روز را هم از ماهواره دنبال می‌کنند. بعضی‌هایشان نیز مجبورند هر ماه برای خانواده‌شان در خارج هزاران دلار ارسال کنند و برخی نیز علی‌رغم شعار «حب وطن» اما به‌خاطر یک مشت دلار برای شبکه تلویزیونی وابسته به حکومت عربستان سعودی کار می‌کند و... با این حال و هوا، تلفن همراه را به دست می‌گیرند و در شبکه‌های اجتماعی، شعار سیاسی می‌نویسند. می‌نویسند که اسیرند و هوایی برای تنفس ندارند و در تنگنا قرار گرفته‌اند و... انگار که نه انگار، اربابان امروز جامعه، خودشان هستند!
آنچه روایت شد، شرح حال و اوضاع پرتناقض این روزهای برخی از چهره‌های مشهور هنری و یا همان سلبریتی‌هاست. همان‌هایی که قرار بوده سازندگان فرهنگ و برآورندگان هنر کشور باشند. اما بعضی از آنها از یک طرف به مهره‌هایی در دست سوپرسرمایه‌دارها تبدیل شده‌اند و منافع اقتصادی خودشان و آنها را تامین می‌کنند و از طرف دیگر، به تبلیغاتچی‌های جریان‌های سیاسی داخلی و خارجی بدل شده‌اند!
از ایجاد انحراف در افکار عمومی برای شناخت نامزد اصلح در انتخابات گرفته تا حمایت از  ‌تروریست‌هایی که دستشان آغشته به خون بیگناهان است تا شبکه‌سازی برای حمله به نیروهای دفاعی کشور و جریان‌سازی به سود دولت آمریکا، پس از ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی، از تأثیرات منفی این گروه است.
و کلیدواژه تحریم جشنواره فیلم فجر، تازه‌ترین طرح سیاسی تعدادی از چهره‌های مشهور است.
 در این گزارش به ابعاد مختلف این رفتار می‌پردازیم. با ما همراه باشید.
موج مرده
با وجود آن که چند روز از سقوط هواپیمای اوکراینی گذشته بود، اما بعد از اعلام دلیل این سانحه و هجمه محافل و رسانه‌های بیگانه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برخی از به اصطلاح سلبریتی‌ها نیز با این موج همراه شدند. ابتدا یکی از فیلمسازان کهنه‌کار اعلام کرد که برای همدردی با مردم، فیلم جدید خودش را از جشنواره فجر خارج می‌کند. این درحالی است که همین فیلمساز بعد از چند روز دوباره به جشنواره بازگشت. اما اتفاق عجیب این بود که برخی از فیلمسازها و بازیگرانی که اصلا فیلمی‌در جشنواره فجر نداشتند و برخی از آنها سال‌هاست که گذرشان به این جشنواره نیفتاده، ناگهان اعلام کردند که به نشانه اعتراض یا همدردی، جشنواره فجر امسال را تحریم کرده‌اند! حتی دو نفر از سینماگران، به دروغ مدعی شدند که به آنها پیشنهاد داوری جشنواره شده است و در جهت تحریم جشنواره، نپذیرفته‌اند!
 این اتفاق از دو منظر قابل بررسی است؛ اول اینکه اساساً عدم شرکت در جشنواره فجر، ربط چندانی به همدردی با مردم ندارد، کما اینکه موقع فروش بلیت‌های جشنواره، شاهد استقبال خیره‌کننده مردم از جشنواره بودیم که این نشان می‌دهد عموم مردم، مخاطب نمایش تحریم نیستند. دوم هم اینکه بازیگران یا فیلمسازهایی که قبلاً برای راهیابی به جشنواره اصرار می‌ورزیدند و از ورود به آن باز ماندند، روغن ریخته را نذر امامزاده کرده و با این کار، دست به خودنمایی زدند.
شاید خلاصه رفتارهای این سلبریتی‌ها را بتوان در یادداشت‌های اخیر «شهاب حسینی» درک کرد. آنجا که این بازیگر نوشت: «این بنده کوچک بدین‌وسیله این حرکت را تایید نمی‌کنم و آن را گامی‌ در جهت همدردی تلقی نمی‌نمایم. هنر و فرهنگ حق مردم هر سرزمین است و در هر محفلی و تحت هر عنوانی که مجال بروز و ظهور پیدا کند، تأثیرگذار جامعه خویش خواهد بود. ‌ای کاش نیت‌هایمان هم خالص باشد، و بنا به صلاح شخصی خود - فی‌المثل ‌ترس از برخورد تحقیرآمیز مخاطب با فیلم‌مان به سیاق و روال ادوار گذشته - پشت احساسات پاک مردم قایم نشویم. اوست یگانه حی و حاضر و ناظر. هم قصه نانموده داند، هم نامه نانوشته خواند.» شهاب حسینی در یادداشت دومش هم نوشت: «چطور می‌توانیم دم از انصراف بزنیم در حالی که کارهایی در کارنامه خود داریم که بودجه آن مشخصاً از نهادهای قدرت تأمین شده؟ این اگر ریاکاری نیست پس چیست؟»
با این حال، رسانه‌های بیگانه و ضدایرانی، روی موج مرده‌ای که در اثر تحریم جشنواره پدید آمد، سوار شدند و به‌گونه‌ای خبرسازی کردند که گویی سینماگرانی که دم از تحریم زده‌اند، سخنگوی کل جامعه هستند و تحریم تعداد قلیلی از سینماگران که اکثرشان هم ناشناخته‌اند را نوعی ضربه به جمهوری اسلامی جلوه دادند!
رفتارشناسی تحریم‌کنندگان جشنواره فجر
جریان تحریم جشنواره فیلم فجر از سوی برخی از بازیگران و فیلمسازها، یک فرصت برای شناخت بهتر این افراد است. در این ماجرا، برخی از سلبریتی‌ها، گرایش و موضع واقعی خود را برملا کردند. می‌توان در این فضا به رفتارشناسی این گروه پرداخت.
محمدتقی فهیم، منتقد سینما به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «بی‌تردید هر هنرمندی اختیار خودش و اثرش را دارد که با آن چکار کند و در ارتباط با رویدادهای هنری چه موضعی داشته باشد. اما وقتی هر بی‌هنری که در آشفته بازار بی‌هنران سال‌های گذشته با ‌ترفندهایی به‌عنوان «هنرمند»، «فیلمساز» و «سلبریتی» دست یازیده، خودش را وارد صف کند و جزو انصراف‌دهندگان از جشنواره فیلم فجر معرفی کند، قابل تأمل است؛ فرصت‌طلبی هم آدابی دارد ولی برخی فکر می‌کنند که کسی متوجه رفتارشان نیست؛ بسیاری از افرادی که امروز دم از تحریم جشنواره فجر می‌زنند با امکانات بیت‌المال به همه چیز رسیده‌اند و در فقدان هنرمندان اصیل، جایگاه‌ها را غصب کرده‌اند و حالا با سیاسی‌کاری علنی می‌خواهند سود ببرند.»
وی می‌افزاید: «تناقض رفتاری این جماعت، دُم خروس آنها را هویدا کرده است. وقتی به ابتذال موجود در آثار این طیف انتقاد می‌شود، پرخاشگرانه مدعی مردمی بودن می‌شوند و می‌گویند که باید در شرایط احوال بد مردم، آنها را شاد کرد. ولی حالا می‌گویند چون مردم داغدار هستند باید جشنواره را تحریم کرد! یعنی علنا ثابت کرده‌اند که به جای نشستن بر کرسی هنر و تولید اثر، سیاسی‌کارانی هستند که کار قبلی‌شان تجارت پیشگی بوده است و اکنون سودشان در سیاست پیشگی است، و گرنه اگر رفتارشان نوع‌دوستانه بود که باید به محض سقوط هواپیما دست به همدردی
می‌زدند.»
این کارشناس تصریح می‌کند: «خطاب به برخی از هنرمندان پیشکسوت و مدعی روشنفکری هم باید گفت، امروز مرزهای رودررویی با جبهه شر شفاف‌تر شده است. سرنوشت بسیاری از کشورها از شیلی تا شوروی پیش رویمان است که آمریکا با انواع تزویرها و فشارها چه بر سرشان آورد. وظیفه روشنفکر واقعی، اصیل و مردمی آن است که پی جوی علت‌های بی‌عدالتی باشد و بداند که کجا باید بایستد. بعید می‌دانم که این جماعت ندانند آمریکا در این بین چه نقشی دارد و اینکه در متن‌هایشان حداقل یک جمله به ارباب نمی‌گویند راهبردشان را مشکوک می‌کند. وقتی شاهدیم به اندازه همین نخست‌وزیر کانادا که در عین همه حرف‌ها ولی از نقش آمریکا در افزایش تنش‌ها هم غافل نشده،‌ اشاره‌ای به جنگ‌افروز اصلی نکرده و نمی‌کنند، سطح‌شان را تنزل می‌دهد.»
سیاسی یا انسانی؟
بدون شک جریان تحریم جشنواره فیلم فجر، یک موج سیاسی است که به بهانه احساسات مردم ایجاد شده است. هر چند، همان‌طور که گفته شد، مردم وقعی بر این رفتارها ننهادند. اما این اتفاق، از لحاظ کارکرد و جایگاه جریان سلبریتی‌های وابسته به غرب، قابل تحلیل است.
امیر قریب، دانشجوی دکترا و کارشناس حوزه امنیت در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «بدون ‌تردید این اقدام هنجارشکنانه، مشکوک و تأمل‌برانگیز بوده و بررسی ریشه‌ای پیرامون علل، انگیزه‌ها و مشوقین آن از ملزومات است، زیرا اگر این افراد دغدغه مشکلات مردم را می‌داشتند، در سیل سیستان و بلوچستان حضوری فعال و اثرگذار ایفا نمایند، البته از این مصادیق و براهین در این خصوص بسیار وجود دارد، لیکن این افراد با اقدامی سیاسی و نه انسانی، سوار بر امواج احساسات مردم شده و بعضاً به پایه و عمود خیمه امنیت کشور می‌تازند. انتقاد، بررسی و نقد علل سقوط هواپیمای اکراینی، امری طبیعی است ولی زیر سؤال بردن 40 سال مجاهدت نیروهای دفاعی در حفظ امنیت کشور به بهانه این حادثه، اقدامی کینه‌جویانه و از روی حقد و عقده‌گشایی است، به عبارتی آب به آسیاب دشمن ریختن است.»
وی می‌افزاید: «هنوز فراموش نکرده‌ایم که حمایت همه‌جانبه بسیاری از سلبریتی‌ها از یک کاندیدای خاص در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1396 در قامت یک حزب سیاسی و اقدامات تخریبی آنها علیه تعداد دیگری از نامزدها با افشاء تبادل مبالغ چند ده و چند صد میلیون تومانی، ابعاد جدیدی یافت و ننگ‌آورترین صحنه این نمایش، ژست منتقدانه آنها علیه کاندیدای مورد حمایت و برائت از آن حمایت فریب‌گونه بعد از دو سال است. یعنی معلوم شد که حمایت آنها از یک کاندیدای خاص، صرفا جنبه مالی داشت. بدون ‌تردید در میان جامعه هنری و سینمایی افراد معتقد به مبانی انسانی و همچنین میهن‌دوستانه کم نیستند، ولی همان جماعت اندک و به‌ظاهر همه‌چیزدان بودند که از تجویز داروهای پزشکی خطرناک تا حمایت از محیط‌‌زیست و مسائل نظامی، امنیتی و قضایی را در حوزه اظهارنظر خود دانسته و با افاضات خویش، ضایعات معنوی و مادی غیرقابل جبرانی را بر جامعه و کشور وارد داشتند. هنوز خاطره مردم از قتل یک روحانی بی‌گناه و انگیزه‌های قاتل که متأثر از پیام‌های تهییج‌کننده یک بازیگر مشهور بود، پاک نشده است.»
این کارشناس ادامه می‌دهد: «توئیت یکی از بازیگران مبنی بر تهدید جانی در صورت شرکت نمودن در جشنواره و اجبار بر انصراف، تأمل‌برانگیز است، مگر چه جریانی پشت این انصراف‌ها و تحریم‌ها است که قادر به سلب حیات افراد است؟! حضور داوران مشکوک به دوتابعیتی در جشنواره فیلم فجر، همسویی و همصدایی با جریانات معاند، تولید فیلم‌های ضدایرانی، شبهه‌افکنی و... اقداماتی است که از سوی یک سری از به‌ظاهر روشنفکران جامعه هنری رخ می‌دهد و متأسفانه به‌علت مرجع و محل رجوع بودن ایشان برای برخی از مردم و علی‌الخصوص بعضی از جوانان، اقدامات و رفتار ایشان به‌گونه‌ای حجیت بر این انحراف زیان‌بار است.»
قریب همچنین می‌گوید: «فارغ از هرگونه احتمال وابستگی مستقیم و غیرمستقیم با جریانات معاند و هرگونه نفوذ احتمالی که در واقع دور از ذهن هم نیست، اقدامات برخی سلبریتی‌ها منجر به تفرقه‌افکنی در میان جامعه است. ایجاد چند دستگی و از بین رفتن وحدت در جامعه مصداق عملی اقدام علیه امنیت ملی است، زیرا جامعه‌ای که در آن وحدت و یکپارچگی از بین برود، قطعاً در طوفان نفاق و بلایا آسیب‌پذیر و شکننده‌تر خواهد بود. البته بدون شک انقلاب اسلامی نیازمند ریزش‌ها و رویش‌ها است و می‌توان این تهدید را به فرصتی چشمگیر تبدیل نمود، ریزش و حذف مهره‌های وابسته و از خود بیگانه فرصتی را برای عرض‌اندام چهره‌های جوان و انقلابی و خوش‌ذوق فراهم می‌آورد تا رویش‌های جدید متضمن ادامه حیات پربرکت انقلاب اسلامی ایران و تحویل پرچم این نهضت به صاحب اصلی آن گردد، ان‌شاءالله.»