نگاهی به راهبردی عملی در وحدت گرایی اسلامی
حکومت های اسلامی به ویژه نظام جمهوری اسلامی با توجه به اندیشه های امام راحل و رهبر معظم انقلاب هزینه و زمان و تلاش زیادی را مصروف اجرایی کردن فراگیر مسئله تقریب مذاهب کرده اند. در این نوشتار قصد داریم تا با بررسی اجمالی روش های موجود در برخورد مذاهب با یکدیگر، مدلی عملی و راهبردی و اجرایی پذیر از این ضرورت که سالهاست در دستور کار نظام جمهوری اسلامی و اکثر علمای مذاهب اسلامی قرار دارد ارائه کنیم و این راهبرد عملیاتی شده را به صورت نظری در نزد عموم و آحاد جامعه تبیین کنیم.
وضعیت کنونی و تعریف تقریب مذاهب
در برهه زمانی کنونی، که مسئله بنیادگرایی اسلامی و تروریسم وهابی و همچنین تکفیر مذهبی و توهین، به معضلات اساسی مذاهب اسلامی تبدیل شده و گریبان جهان اسلام را گرفته است. موضوع ضروری وحدت گرایی و تقریب مذاهب در اسلام، به یک مسئله اساسی که اکثر علما و شهروندان و صاحب نظران و بطور کلی اکثریت مسلمانان در پی تحقق آن در جهان اسلام هستند بدل شده است. این معضلات با تحریکات وتبلیغات سخیف و تحریفانگارانه رسانههای غربی و معاند نیز چهرهای دگماتیست وخشن از اسلام در اذهان عوام جوامع غیر اسلامی ارائه کرده است و لذا بحث تقریب مذاهب و وحدت گرایی را به این معنا که مسلمانان و مومنان، در سایه اتحاد و احترام متقابل بتوانند اسلام حقیقی را جلوهگر کنند، برای ما بیش از پیش مهم نموده است چرا که وظیفه خطیر زمینه سازی ظهور حضرت مهدی (عج حکم میکند تا ما اسلام حقیقی و صورت و باطن اسلام را همانگونه که هست به مردمان جهان بشناسانیم. تقریب مذاهب و وحدت اسلامی را باید بهعنوان وظیفهای مهم برشمرد که مفهوم آن، تاکید بر مشترکات اعتقادی و دوری از اختلافات غیر اولویتدار در مقابله با دشمنان مشترک است.
ارزیابی راهبردهای موجود
اندیشمندان حوزه ادیان در موارد تعارض و اختلافات مذهبی با چنگاندازی به تئوری پلورالیسم دینی «جانهیک» سعی میکنند تا راه حل بحران را ارائه دهند، جانهیک و طرفدارانش تلاش زیادی جهت تبیین و تثبیت این نظریه در محافل علمی و نزد عموم جوامع انجام داده اند که در کتاب های جان هیک از جمله « کتاب خداوند نام های زیادی دارد، کتاب مباحثی پیرامون پلورالیسم دینی و کتاب خداوند عشق و مساله شر» آنها را به رشته تحریر درآورده است. لکن ما این تئوری را پاک کردن صورت مسئله میدانیم نه حل آن. پلورالیسم یا کثرتگرایی به معنای پذیرش کثرت های موجود و حق و وزن دادن یکسان به همه آنها و هم سنگ دانستن ادله همه آنها مبتنی بر اصل تکاپوی ادله در این نظریه و در نتیجه اهل نجات دانستن همه پیروان همه مذاهب است(1)که طبعا چنین نظریه باطلی که موجب گم شدن حق و حقیقت خواهد شد و باطل را با حق ممزوج کرده و مرزی برای حق و باطل متصور نیست، مورد پذیرش عقلا و عالمان اسلامی نبوده لذا مورد نقد های عقلی و نقلی علمای اسلام قرار گرفته است و موجب شده این نظریه مورد تردید طرفداران آن قرار بگیرد. پلورالیسم حقیقت به معنای حق دانستن همه مذاهب و ادیان بصورت مساوی وبه تبع آن تکثر نجات پذیری آنها بصورت مساوی مورد پذیرش اسلام نیست و اسلام با آن همراه نمیشود چراکه منجر به گم شدن حقیقت خواهد شد.(۲) حتی اگر با در نظر گرفتن قید و تبصره وظیفه مداری در پلورالیسم نجات به این معنا که هرکس در حوزه دین و مذهب خود، وظیفه مدار بوده و دستورات مذهبی خود را عملی کند، تا اندازه قلیلی همراه شویم بازهم این منجر به حل بحران موجود وتعارض مذاهب اسلام نخواهد شد چراکه در صحنه و عرصه عمل، راهبردی اجرایی ندارد و در حوزه نظر متوقف میماند که چه بسا در حوزه نظری نیز انتقادات زیادی به آن وارد است. بطور کلی زمانیکه بحث، برون دینی نیست و در حوزه درون دینی بحث میشود و مذاهب و قرائات موجود در یک دین موضوع بحث قرار میگیرند باید با ادبیات درون دینی وارد موضوع شد و سعی کرد تا از طریق آموزهها و بن مایه های دین مورد نظر یعنی اسلام، بحث را هدایت و جهتدهی نمود تا بتوان از این طریق، به ضمانتهای اجرایی متقنی دست پیدا کرد و به مرحله اجرا درآورد. لذا به سراغ برخورد و نظریه دیگری که سازگار با اسلام و ادبیات درون دینی باشد میرویم.
راهبرد عملیاتی برای تقریب مذاهب
حقانیت یا مشروعیت؟
برخورد دیگری که میتواند در بین قرائات مختلف مذاهب موجود از دین ارائه کرد و مورد نظر ما در این نوشتار نیز میباشد و آن را عملی میدانیم که در شرایطی که بحث خواهد شد میتواند منجر به حل تعارضات و وحدت گرایی اسلامی شود، مدل مشروعیت قرائتهای مختلف در دین است. در گستره مفهومی که مترتب بر مفاهیم اسلامی است، برخلاف متون و اندیشههای غربی، میتوان میان دو مفهوم حقانیت و مشروعیت تفکیک و تمایز قائل شد و به تبع این تفکیک، آثار و نتایج متفاوتی از این دو مفهوم متصور گردید. اصولا در بحث حقانیت و حقیقت میتوان یک قرائت و مذهب را در دین، حقیقت تام و محض در نظر گرفت و مراتبی از آن را نیز برای سایر قرائات منظور کرد، اما در بحث مشروعیت که در یک سطح پایین تر از مفهوم حقانیت و حقیقت قرار میگیرد میتوان تعدد قرائت ها را مشروع دانست و به قرائت های رسمی موجود و مذاهب اصلی مشروعیت داد و آن ها را مجاز شمرد. میان این دو تفاوتی وجود دارد که نیازمند تبیین است. بطور مثال ما میدانیم که فلان اندیشمند علمی در تئوری خود دچار لغزش علمی شده و ردیهای بر تئوری او داریم و تئوری خود را صحیح و در واقع حق میدانیم، لکن اجازه طرح موضوع و تئوری را به آن اندیشمند داده و بحث او را مجاز و مشروع قلمداد میکنیم و در عین حال پس از طرح بحثش دلایل خود را بر رد آن به اشتراک میگذاریم. در حوزه تعدد قرائات دین نیز همینگونه است. مذاهب مختلف رسمی و اصلی در دین، میتوانند عقاید و آموزههای خود را حق و حقیقت دانسته و نه تنها بر آن تکیه کنند، بلکه از آنجایی که تبلیغ و اشاعه حق و حقیقت در اسلام یک اصل میباشد، همه این مذاهب رسمی و اصلی برای ترویج عقاید خود تلاش نموده و تبلیغ نمایند، اما بنا به مشروع دانستن قرائات و مذاهب دیگر، حق توهین و تکفیر و نفی سایر مذاهب را برای خود قائل نباشند چراکه مشروع بودن هر پدیدهای در اسلام به معنای محترم بودن آن است و نفی مشروعات در دین برای همه مذاهب، حرام تلقی میشود. این دقیقا همان ضمانت اجرایی است که در اسلام وجود دارد و باید منظور نظر قرار بگیرد یعنی مشروعیت بخشی به دیگران در عین حقانیت انتخابی و اثباتی. به این ترتیب، علما و مسلمانانی که قائل به یکی از مذاهب رسمی اسلام هستند و قرائت و اجتهادی خاص به خود را از دین دارند مکلف خواهند بود در کنار طرح آموزه های خود و مناظرات علمی و همچنین محاجه و مباحثات دقیق علمی، اما نفی و تکفیر را در قبال یک پدیده مشروع، یعنی سایر مذاهب، باطل دانسته و از آن دوری کنند. بعنوان مثال برادران و علمای اهل سنت مجال پیدا میکنند تا با تاسیس موسسات علمی و رسانه ای، برخورداری از جماعات و تشکیلات فرهنگی ویژه در مناطق سنی نشین ایران، دارا بودن حقوق مذهبی خاص به خود، حضور امام جمعه های اهل سنت در مناطق اهل سنت و غیره در فضای جامعه با رعایت موازین و قوانین کشور و حفظ هنجارها و ارزش های عمومی جامعه و احترام به حقوق و معتقدات سایر مذاهب از مبانی نظری خود مانند عدالت صحابه دفاع و تبلیغ کنند، اما در مقابل نیز باید سعه صدر و آرامش شنیدن پاسخ ها و ردیات سایر مذاهب را داشته و مباحثه در این زمینه را در سطوح مختلف اجتماعی پذیرا باشند، و همینطور شیعیان نیز با چنین سازوکار همزیستی مذهبی و مشروعیت قرائات مختلف دینی در جامعه همراه شده و آن را محترم شمارند. چنین همزیستی مذهبی و مومنانه ای اگر در سایه اتحاد و احترام متقابل قرار بگیرند جامعه ای به دور از عصبیت و تکفیر و توهین را رقم خواهد زد که همانا از اهداف مومنان و نظام های اسلامی بویژه نظام جمهوری اسلامی ایران است.
طبعا انجام این مهم و گسترش آن که مدت هاست در دستور کار نظام جمهوری اسلامی و علمای حقیقی تشیع و اهل تسنن قرار دارد، پروژه ای زمانبر و واجد برنامه های دقیق و کاربردی است. همچنین ممکن است انجام آن مستلزم تعدیل برخی اندیشه های افراطی برخی مذاهب خاص مانند وهابیت باشد چراکه آموزه وهابیت در تحریم ساخت بارگاه برای قبور مطهر ائمه با آموزه های عقلی تشیع و اهل سنت در لزوم ساخت بارگاه که ضرری نیز به سایر مذاهب نمی رساند تقاطع عملی دارد و حل این تعارض واجد تعدیل اندیشه های افراطی است، لکن بطور کلی حل این معضل میان مذاهب موجود که معمولا تقاطع و تعارضات عملی با یکدیگر ندارند از طریق مشروعیت بخشی قابل انجام است و شیطنت ها و کینه توزی های دشمنان نمیتواند خلل و فرج سنگینی در آن وارد کند.
مراحل عملیاتی راهبرد
مرحله اول؛ تفاهم و توافق در اقدام سیاسی
سه مرحله عملیاتی را میتوان برای به انجام رساندن این موضوع و اجرایی کردن آن به شکل فراگیر متصور شد. در مرحله اول، علما و بزرگان مذاهب اصلی بر سر چنین راهبردی اجماع کرده و آنرا بصورت علمی و فقهی، مدون مینمایند و با محوریت و همکاری قدرت سیاسی حکومت های اسلامی به عنوان تقویتکننده چنین اجماعی، این راهبرد به اولویت وحدت گرایی اسلامی تبدیل میشود که امروزه فعالیتها و تلاش های نظام جمهوری اسلامی و علمای مذاهب مختلف در این زمینه تا حدود زیاد و قابل قبولی مثمر ثمر بوده است که در این میان نقش محوری نظام جمهوری اسلامی از آنجا که در راس آن ولی فقیه جامع الشرایط که وظیفه ولی امری و راهبری مسلمین را بر عهده دارد پررنگتر و ملموستر از سایرین است و این خود یک نقطه قوت به شمار میآید که موسسه کارآمد تقریب مذاهب و نتایج اقدامات آن از مصادیق ارزشمند تلاشهای جمهوری اسلامی در این زمینه میباشد. نفی تروریسم تکفیری و مقابله همه جانبه با آن و همچنین برائت جویی از برخی جریانات وفرق تکفیری شیعی و سنی از سوی مذاهب و بزرگان آنها و تبری از منادیان اختلاف، نیز در این مرحله اول بایستی به شکل ویژه مورد نظر قرار بگیرد که تاکنون چندین مرتبه توسط علمای اعلام شیعه و سنی در ایران، عراق، ترکیه و روسیه بهصورت همایشهای وحدت گرایانه انجام گرفته است. البته همانطور که گفته شد حکومتهای اسلامی و قدرت های سیاسی در این مرحله نقش محوری و اساسی دارند، لکن برخی حکومت های اسلامی در منطقه ممکن است اصولا بنای انجام چنین کاری را نداشته باشند و با دامن زدن به اختلافات مذهبی و حتی کمکهای مالی و لجستیکی به تکفیری ها و افراطیون وهابی سعی دارند تا منافع نامشروع خود و متحدان غربی خود را در منطقه تحقق ببخشند که این میتواند یک مانع البته نهچندان جدی برای حصول وحدت گرایی اسلامی تلقی شود. بهعنوان مثال علمای کلام و فقیهان طرفین در مذاهب اسلامی با اجماع نظری و فقهی بر چنین راهبردی که میتواند در چند مجلد به چاپ رسیده و در قالب یک کنگره علمی عمومی شود، این راهبرد را در همایش ها و اجتماعات و حوزه های علمیه تبلیغ میکنند تا در سطوح فوقانی جوامع دینی اسلامی مورد توافق و تفوق فضاهای علمی و مذهبی قرار بگیرد.
مرحله دوم؛ مشارکت عمومی و آموزش و فرهنگ سازی
در مرحله دوم، که در بستر فرهنگی و اجتماعی مسلمانان اجرایی میشود، علما و اندیشمندان، مسئولان سیاسی، رسانهها، خانوادهها، گروههای اجتماعی و مدنی، اصحاب علمی و دبیران و اساتید و بطور کلی شهروندان مسلمان موظف خواهند بود تا با اجرا و آموزش این کلان راهبرد و اخذ و ایجاد راهبرد ها و آموزهها و روشهای جزئی و اجرایی در این زمینه، راه را برای فراگیری این مهم که در مرحله اول مورد توافق و تفاهم علما و دولت ها قرار گرفته است، هموار کنند. آموزش عمومی در مدارس و دانشگاه ها، حوزه های علمیه و مراکز علمی در کنار ایجاد موج های رسانه ای و تبیین تحلیل ها و انتشار اظهارات صاحبنظران پیرامون این کلان راهبرد میتوانند بستر و زمینه لازم را برای پذیرش اجتماعی این راهبرد آماده کنند. در این مرحله، وظیفه سنگینی بر دوش پیش قراولان فرهنگی و سیاسی جامعه وجود دارد چراکه این اقشار فرهیخته و فرهنگیان، اصحاب رسانه و مطبوعات، صاحبنظران علمی و مسئولان سیاسی و فعالان مدنی هستند که میتوانند عموم جامعه را با ابعاد این کلان راهبرد آشنا کرده و برای عملی کردن آن، تاکتیک ها و استراتژیهای جزئی را طرحریزی کنند.
مرحله سوم؛ تاکید بر مشترکات و جبههبندیهای مشترک
مرحله سومی نیز میتوان برای این راهبرد طراحی کرد. این مرحله ناظر به دو مقوله مشترک در میان مذاهب اسلامی است. این دومقوله، یکی مخالفین ومعاندین مشترک است و یکی آموزه ها و عقاید مشترک. از آنجایی که مبانی اسلام در جهان دشمنانی از ماتریالیستها و ناتورالیستها و آتئیستها تا افراطیون ادیان دیگر مانند صهیونیست ها و مسیحیان رادیکال دارد، همه مذاهب اسلامی در مواجهه و مقابله با این معارضین، بصورت مشترک در تلاش برای دفاع از مبانی اسلام هستند، از آن سو در عقاید پر رنگ و زیادی نیز مانند توحید و نبوت و معاد و کتاب و قبله و نماز و روش های عبادی و غیره نیز مشترک و متفق القول میباشند. در مرحله سوم باید بر مبنای این دو مقوله مشترک وبا تکیه بر منافع موجود، همکاری هایی دو سویه یا چند سویه میان این مذاهب به وجود آمده و بروز و ظهور عینی داشته باشد، به این معنا که مراکزی متشکل از مذاهب مختلف شکل گرفته و ماموریت مقابله با معارضین مشترک را از طریق تاکید بر مبانی و مفاهیم مشترک در دستور کار داشته باشد تا از این طریق اولا روزنه های نفوذ، پر شده و نقطه ضعف تاریخی موجود برای نفوذ و رخنه دشمنان و معارضین بسته شود و ثانیا دامنه این همکاریها در همدلی و هم زبانیهای اجتماعی رخ نموده و آحاد جوامع مختلف اسلامی را نیز متحد و یکدل کند. بنابر این راهبرد نظری که سالهاست در حوزه عمل به اجرا در آمده میتواند در سه مرحله تکامل یابد. مرحله اول، اقدام سیاسی، مرحله دوم حرکت فرهنگی و مرحله سوم شامل همکاری های علمی خواهد بود که در کنار این سه مرحله تمهیدات ویژهای از قبیل اقدامات کنترلی و امنیتی در جهت خنثی سازی خرابکاری ها و رخنه و نفوذ های احتمالی دشمنان که این حرکات منافع آنها را به خطر می اندازد بایستی بطور دقیقی اجرا شوند لذا دستگاههای امنیتی نیز در مراحل مختلف انجام این روند و پروسه، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار هستند چراکه دشمنان و کسانی که از اختلاف افکنی میان مسلمانان سود میبرند بیکار ننشسته و اقدام به نفوذ و تخریب و آسیب رسانی به این پروسه و راهبرد خواهند کرد. همچنین پشتیبانی های بین المللی دولتها و ملتهای اسلامی نیز در منتشر کردن این موارد و استراتژیهای کلان باید از طریق دیپلماسیهای رسمی و عمومی و انقلابهای فکری و فرهنگی درون مذهبی و اصلاحی نیز مدنظر قرار بگیرند به این معنا که باید دست کسانیکه در مذاهب مختلف در خلاف جهت وحدت گرایی و تقریب مذاهب حرکت میکنند از انجام عمل کوتاه شده و مطرود واقع شوند و از طریق هم مذهبیهای خودشان در سطح گسترده و کلان مورد افشاگری قرار بگیرند، مشابه اقداماتی که نظام و ملت ایران در قبال جریانات فاسد شیعه انگلیسی ترتیب داده و میدهند. این مجموعه نظری و عملی که مجدد تاکید میشود سالهاست در ایران و برخی کشورهای اسلامی دیگر در حال اجراست میتواند به حول قوه الهی چهره ارائه شده به جهان از طریق تبلیغات رسانههای غربی را از اسلام اصلاح کرده و چهره حقیقی و رحمانی درون مذهبی از دین را بدون سانسور و تحریف به جهانیان ارائه نماید که هدف و منظور ابلاغ و ارسال نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی در چند سال گذشته نیز همین منظور بوده است.
سیدمیکائیل حسینی ماهینی
پی نوشتها:
1-جان هیک. (۱۳۸۳). مباحث پلورالیسم دینی،ترجمة عبدالرحیم گواهی، تهران: تبیان.
2-لگنهاوسن، محمد. (۱۳۷۶). نکاتی چند پیرامون پلورالیزم دینی، ترجمة احمدرضا جلیلی، معرفت، ش ۲۴.