معارضان انقلاب و مدعیان اصلاحات چرا از عبرتگیری تاریخی هراس دارند؟
محمدحسین حمزه
مشابهتسازی تاریخی با لحاظ دقیق قواعد و اصول آن اگرچه امری ایجابی، ضروری و لازمه عبرت گرفتن از تاریخ است اما رئیسجمهور هرازگاهی بدون رعایت متد علمی و به شیوهای کاملاً مخدوش و وارونه به آن دست مییازد تا دیدگاهها و اقدامات خود را موجهسازی کند. نمونه نزدیک این اتفاق، تصویرسازی غیرواقعی روحانی از مشی و روش پیامبر اکرم(ص) و ادعای وی مبنی بر انعقاد مجدد پیمان از سوی نبیمکرم اسلام(ص) با وجود نقض پیمان اولیه بود که با واکنش نقادانه اهالی علم و تشخیص مواجه شد. آنان با تأکید بر تضاد آشکار این ادعا با شواهد تاریخی، تصریح داشتند که رسول خدا(ص) در هیچ زمانی بعد از نقض عهد دشمنان، مجدداً با آنها تجدید عهد نکرد بلکه بلافاصله نقض عهد آنها را با نقض عهد پاسخ داد و بعد از خروج دشمنان از پیمان آن حضرت نیز از پیمان خارج شد و تجدید پیمان با آنان نکرد.
در چنین فضایی رویارویی دوگانه طیف موسوم به اصلاحات با تطبیق تاریخی، درخور توجه و قرینهای بر منش فریبکارانه آنهاست. این افراد، وقتی منتقدان دولت با مراعات ضوابط و رسوم متقن مشابهت سازی، مقاطع تاریخ اسلام را با عصر حاضر تطبیق میدهند، قلم به تخطئه میسایند و این رویکرد علمی و عبرتگیری تاریخی را انکار میکنند اما هنگامی رئیسجمهور بدون رعایت متد علمی کنشهای خود و دولت را آن هم با سیره ائمه معصومین(ع) تطبیق میدهد، قلمهایشان شکسته است و از شیپورهایشان صدایی شنیده نمیشود.
برای نمونه، روزنامه ایران که کارنامه بلندی در تقلای دو قطبیسازی دارد، چندی پیش در واکنش به سخنان حجتالاسلام والمسلمین پناهیان در نماز جمعه تهران درباره تقبیح دوقطبیسازی جامعه و پیامدهای آن که با ذکر موارد مشابه این پدیده مذموم در صدر اسلام همراه بود، نوشت: «نکته مهم این است که بسیاری از این قطبیکردنها با سوءاستفاده از مناسباتهای دینی انجام میشود. شبیهسازیهای سادهلوحانه تاریخی جانشین تفکر و تحلیل میشود و به جای آن که این مناسبتها فرصتی برای همدلی و ایجاد وحدت و یگانگی نیروها شود، منشأ بدترین خصومتها و تندیها علیه یکدیگر میشود. یکی شمر و یکی حُرّ و یکی ابنزیاد و دیگری اصحاب امام حسین(ع) معرفی میشوند! اتفاقاً بهمیزانی که این مناسبتها بازیچه امیال سیاسی بهویژه از نوع قطبیسازی آن میشود، مردم و جامعه را نسبت به این مناسبتها و شعائر بدبین میکنند و ضربه چنین سوءاستفادههایی به نهاد دین
منتقل میشود.»
این رویه تنها مختص مدعیان اصلاحات نیست. ضدانقلاب خارج نشین و پادوهای مفلوک و فراری دشمن و بوقهای دروغ پراکن آنها نیز در این زمینه با عناصر متظاهر به اصلاحطلبی پیوند دارند و اینطور تبلیغ میکنند که مردم چه کار باید به این داشته باشند که مثلا جنگ جمل یا نهضت حسینی را با حوادث عصر حاضر شبیهسازی کنند؟!
تطبیق لازمه عبرت
برخلاف اینترفند، واقعیت این است که وقتی تاریخ مایه عبرت آدمی است، تطبیق لازمه این عبرت گرفتن است زیرا آنچه موجب اوج یا حضيض افراد یا امتهاي گذشته شده امروز و فردا نيز ميتواند عامل صعود یا سقوط امتهاي حال و آينده شود. بنابراین، عبرت گرفتن از تاریخ و سرگذشت پيشينيان متوقف بر تطبیق آن با زمانه حال است.
قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) به ضرورت عبرت گرفتن از تاریخ تأکید دارند. در سوره نازعات وقتی در مورد قصه حضرت موسی(ع) و رفتن او نزد فرعون سخن میگوید، میفرماید پس از آن که فرعون، به تکذیب سخنان موسی(ع) پرداخت؛ «فَأَخَذَهُ الله نَکَالَ الْآخِرَهًِْ وَالْأُولَی» «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَهًًْ لِمَنْ یَخْشَی» «از این رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت» «در این عبرتی است برای کسی که از خدا بترسد» (نازعات 26 ـ 25 ) یا در سوره حشر میفرماید: «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ» «پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت!» (حشر ـ 2)
از حوادث گذشته تاریخ،
برای آینده عبرت بگیر
امیر مومنان(ع) نیز به امام حسن(ع) سفارش ميفرمايند: «اسْتَدِلَّ عَلى مَا لَمْ یَکُنْ بِمَا قَدْ کَانَ فَإِنَّ الاُمُورَ أَشْبَاهٌ» «با آنچه در گذشته دیده یا شنیدهای، برای آنچه که هنوز نیامده استدلال کن، زیرا تحولات و امور زندگی همانند یکدیگرند.» (نهجالبلاغه ، نامه 31) یا در جای دیگری فرمودند: «وَ اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْيَا لِمَا بَقِيَ مِنْهَا فَإِنَّ بَعْضَهَا يُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرُهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَ كُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِق» «از حوادث گذشته تاریخ، برای آینده عبرت بگیر، که حوادث روزگار با یکدیگر همانند بوده، و پایان دنیا به آغازش میپیوندد، و همه آن رفتنی است.» (نهجالبلاغه، نامه 69)
تاریخ، معلم انسانها
حضرت امام خمینی(ره) میفرمودند: «تاریخ معلم انسانها است.»
ایشان در کتاب (چهل حدیث) با عنایت به تقسیم علوم از سوی رسول مکرم اسلام(ص) در حدیث شریف: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَهًٌْ آیَهًٌْ مُحْکَمَهًٌْ أَوْ فَرِیضَهًٌْ عَادِلَهًٌْ أَوْ سُنَّهًٌْ قَائِمَهًٌْ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل» «همانا علم سه چیز است: آیه محکم، فریضه عادله، سنت پا برجا، و غیر از اینها فضل است.» (کلینی،، ج ۱، ص ۳۲) دانش تاریخ را به شرط مطالعه برای عبرت آموزی جزء آیت محکمه میشمارد و مینویسد: «بدان که بسیاری از علوم است که بر تقدیری داخل یکی از اقسام ثلاثه است که رسول اکرم صلیالله علیه و آله، ذکر فرمودند، مثل علم طب و تشریح و نجوم و هیئت، و امثال آن، در صورتی که نظر آیت و علامت به سوی آنها داشته باشیم، و علم تاریخ و امثال آن، در صورتی که با نظر عبرت به آنها مراجعه کنیم. پس، آنها داخل شوند در «آیه محکمه» که به واسطه آنها علم به الله یا علم به معاد حاصل یا تقویت شود. و گاه شود که تحصیل آنها داخل در «فریضه عادله» و گاه داخل در «سنت قائمه» شود.»
رهبر معظم انقلاب نیز جامعه را به مطالعه تاریخ صدر اسلام، تاریخ مشروطه و تاریخ معاصر توصیه میفرمایند.
حرکت قانونمند تاریخ
یکی از دلایل امکان تطبیق رویدادهای تاریخی، سنتهای مشترک حاکم بر تاریخ است. طبق دیدگاه بسیاری از فیلسوفان تاریخ و تصریح آیات قرآن مجید، حرکت تاریخ یک حرکت قانونمند و سنتمند است و این قوانین یک سری قوانین حقیقی هستند نه اعتباری، یعنی از روابط علی و معلولی بین پدیدههای اجتماعی حکایت میکنند. بهعنوان نمونه همان گونه که حرارت صد درجه موجب جوشش آب در نظام طبیعت میشود، تفرقه نیز در جامعه موجب فروپاشی انسجام اجتماعی و حکومتها میگردد.
بر همین اساس بسیاری از فیلسوفان تاریخ تلاش کردهاند تا قوانین حاکم بر حرکت تاریخ را کشف کنند و تحولات آینده تاریخ را بر اساس قوانین حاکم بر حرکت تاریخ کشف نمایند. بنابراین، نفس قانونمندی حرکت تاریخ مبین امکان تطبیق مقاطع تاریخی بر یکدیگر و حتی تطبیق تاریخ با زمان حاضر است.
قانونمندی تاریخ در قرآن
قرآن کریم میفرماید: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ الله تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحْويلاً» «هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمییابی!» (فاطر ـ 43) حتی به برخی از این سنتهااشاره کرده، میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکْسِبُونَ» «و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم» (اعراف ـ 96) یا میفرماید «إِنَّ الله لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!» (رعد ـ 11)
شواهد فوق به روشنی اثبات میکند یکی از فوائد اساسی مطالعه تاریخ عبرت آموزی است و عبرت فرع بر تطبیق است. از همین روست که حجم زیادی از آیات قرآن مجید مربوط به نقل تاریخ زندگی پیامبران گذشته و اقوام آنان و بیان سرگذشت افرادی چون قارون و بَلعَم باعُورا و ذوالقرنین و اصحاب کهف میباشد.
چرا عبرت نمیگیرند؟
اما اینکه عدهای با وجود خواندن تاریخ از آن عبرت نمیگیرند، به این دلیل است که قرآن برای عبرت گرفتن قیدهایی نظیر، صاحبان عقل و صاحبان بصیرت و بینش را قرار داده است. میفرماید، «َقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهًٌْ لِأُولِی الْأَلْبَابِ» «براستی سرگذشت آنان برای عقلا مایه پند و عبرت است.» (یوسف ـ 111) پس از نقل داستان حضرت موسی(ع) و فرعون میفرماید: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَهًًْ لِمَنْ یَخْشَی» «در این عبرتی است برای کسی که از خدا بترسد» (نازعات 26) یا بعد از نقل ماجرای کوچاندن یهود بنی نضیر توسط رسول خدا(ص) میفرماید: «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ» «پس عبرتگیرید ای صاحبان بصیرت) (حشر ـ 2) پس از نقل ماجرای نصرتهای الهی نسبت به مسلمانان در جنگ بدر میفرماید: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهًًْ لِأُولِی الْأَبْصَارِ» «بی گمان در این امر پندی برای اهل بینش است.» (آلعمران ـ 13)
از سوی دیگر معلوم میشود، از دیدگاه قرآن مجید وجوهاشتراک تکوینیای بین گذشتگان و آیندگان هست که عبرت اندوزی و پند آموزی آیندگان را از سیره و سرنوشت گذشتگان امکانپذیر و سودمند میسازد.
در اینجا لازم است، به چند پژوهش درخور توجه با رویکرد تاریخ تطبیقی نیزاشاره کرد. از جمله کتاب «تمدن و سرمایهداری» (۱۹۷۹) اثر برودل، وی در این کتاب تأثیرات مصرف، توزیع و تولید در نظام قدیم (۱۴۰۰- ۱۸۰۰) را از طریق مقایسه تمدنهای اصلی دنیای شرق و غرب، هند و چین و ژاپن و اندونزی، آمریکا و اروپا بررسی کرد.
اثر دیگری که آن را نمونهای اصیل از تاریخ تطبیقی توصیف کردهاند، کتاب «ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی» (۱۹۶۶) نوشته برینگتون مور جون است، در این کتاب مناسبات مالکان و دهقانان در یک مقایسه تطبیقی در کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه، آمریکا، چین، ژاپن و هند بررسی شده و نشان داده شد که چگونه تنوع شرایط مادی و فرهنگی در مکانهای مختلف در ظهور دموکراسی پارلمانی، فاشیسم یا کمونیسم موثر بوده است.
بررسی تطبیقی در جامعهشناسی نیز از جایگاه معین و مرسومی برخوردار است و در شکلگیری توسعه جامعهشناسی نقشی حیاتی ایفا کرده است، بهگونهای که امیل دورکیهم (۱۸۵۸- ۱۹۱۷) ادعا میکرد که جامعهشناسی تطبیقی یک شاخه خاص از جامعهشناسی نیست، بلکه خود جامعهشناسی است.
جامعهشناس و نظریه پرداز اجتماعی آلمانی، ماکس وبر (۱۹۲۰- ۱۸۶۴) نیز مقایسه تطبیقی را عنصر محوری فهم گذشته میانگاشت. وی در مقاله (روانشناسی اجتماعی مذاهب جهان) روانشناسی جوامع را نسبت به پنج مذهب نامدار جهان یعنی کنفوسیوس، هندوئیسم، بودائیسم، مسیحیت و اسلام، طی هزاران سال و سلسلههای مختلف شرق و غرب گیتی با یکدیگر مقایسه کرده است.
بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی اولیه، نظیر مارکس، دورکیهم و وبر تطبیق را برای اندازهگیری تکامل جامعه به کار گرفتند. آنها جامعه را بهعنوان یک هویت زیستی معرفی میکردند که در حال تکامل است.
برخی معیارهای شبیهسازی تاریخی نیز عبارتند از: رصد کردن اعتبار استنادهای تاریخی، اعتبار اطلاعات از دوران معاصر، تبیین وجه شبه و تبیین تقریبی درجه انطباق.
با وجود این اوصاف، مدعیان اصلاحطلبی همراه با طیف ضدانقلاب خارج نشین نه تنها شبیهسازی تاریخی را انکار میکنند که از آن هراس نیز دارند. علت نیز واضح است. افکار عمومی زمانه مورد مطالعهشان را با افراد و زمانه خویش تطبیق میکنند، شباهتهای خود و زمانه خویش را با فرد یا زمانه گذشته میسنجند، آنگاه با ارزیابی و مقایسه عناصر موثر در رخدادهای گذشته به نقش عناصر مشابه آنها در زمانه خودش پی میبرند و بدین سان از بروز برخی عواملی که پیامدهای ناگواری در گذشته به بار آورده جلوگیری میورزند و برای بروز برخی از عواملی که آثار مطلوبی در گذشته داشته در زمانه خود بسترسازی میکنند. از همین رو، تطبیق تاریخی برای افکار عمومی فرصت و امکان ادراک شباهت دسیسههای آنها با فتنههای دوران اهلبیت(ع) بهویژه صدر اسلام را مهیا میسازد و این آگاهی مانع مهمی در کامیابی نیرنگها و نقشههایی است که این طیف سالهای سال برایش وقت و هزینههای گزاف صرف کرده است.
نمونه آن شباهتهای میان فتنه 88 و جنگ جمل است. از جمله اینکه سران هر دو فتنه و جنگ سوابق مهمی در اسلام و انقلاب داشتند و نتیجه هر دو رسوایی فتنهگران و سربلندی جریان اسلامی و انقلابی بود. رسانههای مدعی اصلاحات علاوهبر به کار بستنترفند انکار عبرتگیری و شبیهسازی تاریخی، سالهاست که با دو قطبیسازی، وارونهنمایی، تولید شایعه، ایجاد بیاعتمادی در اذهان عمومی، تحریک به اغتشاش، عدم تمکین از قانون و فروش منافع ملی به متاع قلیل سیاسی، در زمین دشمن بازی میکنند و ستونهای
اعتبارشان فرو ریخته است.
منابع:
قرآن کریم
نهجالبلاغه
«تطبیق تاریخی؛ امکان سنجی و معیار شناسی» اثر حجتالاسلام والمسلمین جواد سلیمانی