kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۴۸۴۱
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۹
در محضر امام خمینی(ره)

آن وقت که دستور دادم گوش‌هایش را ببرند ‏


‏‏ واقعۀ تلخ و غم‌انگیز کشتار طلاب و مردم انقلابی در‏‎ ‎‏مدرسه فیضیه توسط کماندوهای رژیم، در نوروز سال‏‎ ‎‏1342 اتفاق افتاد. فرماندۀ این دژخیمان سرهنگ مولوی‏‎ ‎‏رئیس‌ ساواک تهران بود. حضرت امام در عاشورای همان‏‎ ‎‏سال که با 13 خرداد همزمان بود، در مدرسۀ فیضیه‏‎ ‎‏سخنرانی مهمّی ایراد فرمودند که بیشتر خطابشان به شاه‏‎ ‎‏بود و هنگامی که از ماجرای جنایت‌بار فیضیه صحبت‏‎ ‎‏کردند و می‌خواستند سرهنگ مولوی را معرفی کنند،‏‎ ‎‏فرمودند: «... آن مردک آمد در مدرسۀ فیضیه حالا اسمش‏‎ ‎‏را نمی‌برم، آن وقت که دستور دادم گوش‌هایش را ببرند،‏‎ ‎‏آن وقت اسمش را می‌برم...».‏
‏‏ دو روز بعد یعنی 15 خرداد 42 امام را دستگیر و در‏‎ ‎‏پادگان عشرت‌آباد تهران زندانی کردند. مرحوم حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی از حضرت امام نقل می‌کرد که در همان‏‎ ‎‏ساعت‌های اول زندانی شدن، سرهنگ مولوی وارد شد و‏‎ ‎‏با قیافۀ قلدرمآبانه و با لحن مسخره‌ای گفت:‏
- آقا تازگی دستور نداده‌اید که گوش کسی را ببرند. او با این طعنه خواسته بود، روحیه امام را تضعیف‏‎ ‎‏کند، ولی امام بعد از چند لحظه سکوت سرشان را بلند‏‎ ‎‏می‌کنند و با لحنی مطمئن و محکم می‌فرمایند: هنوز دیر‏‎ ‎‏نشده است.‏
 دیری نگذشت که سرهنگ مولوی تنزل رتبه پیدا کرد و‏‎ ‎‏به یکی از مناطق دورافتادۀ آذربایجان منتقل شد و پس از‏‎ ‎‏چندی در حادثه سقوط هلیکوپتر به هلاکت رسید.(1)
* در سایه آفتاب ص88.(کتاب سبز‌تر از سبز – مهدی غلامعلی –ص23)