kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۷۹۱۶
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۰:۵۵

اشارات



  علیرضا چخماقی
در کنار این رسم دیرینه و روال معمول، که از قدیم الایام مجلات هفتگی یا ماهنامه‌ها، برای نوروز و شروع سال نو، شماره مخصوص‌های پر برگ و باری را منتشر می‌کرده‌اند و همچنان می‌کنند که البته کاری است پسندیده و مطبوع طبع علاقه مندان به مطبوعات؛، روزنامه‌ها هم بر خلاف سالیان دور که آخرین شمارۀ سال خود را، تنها با افزودن صفحات و چاپ مطالب ویژه تمایز می‌بخشیدند. در چهارده - پانزده سال اخیر امّا، در آخرین روزهای اسفند ماه، به مناسبت نوروز و آغاز سال نو، ویژه نامه‌هایی با عنوان سالنامه منتشر می‌کنند.
    انتشار این ویژه نامه‌های نوروزی که تعداد صفحات آنها، گاه به دویست - سیصد هم می‌رسد، اگرچه از نظر فرهنگی - اجتماعی و امکان بررسی سیر تاریخی وقایع و اتفاقات یک سالۀ ایران و جهان، کاری است ستودنی و قابل تقدیر و می‌تواند مرجعی بسیار ارزشمند و مفید به حال خوانندگان و پژوهشگران به شمار رود، امّا با کمال تأسف، در بسیاری از موارد، به سبب حب و بغض‌های ناشی از وابستگی جناحی یا دلبستگی و شیفتگی به افراد خاص و متابعت محض از مکاتب فکری بیگانگان و رسوبات فرهنگی دوران سپری شده، از آن ارزش و سودمندی که می‌باید و می‌تواند، ساقط می‌شود.
 از آنجا که بنای این نوشته‌ها، مبتنی بر مختصر نویسی و فقط در حد «‌اشاره » به موضوعاتی است که هر کدام از آنها شرحی مبسوط و مفصّل می‌طلبد، پس دامن سخن را کوتاه و خوانندگان علاقه مند را به مطالعۀ سالنامه‌های آرمان، اعتماد، ایران و شرق در سال‌های اخیر دعوت می‌کنیم، تا خود ببینند و قضاوت کنند آیا مندرجات این سالنامه‌ها، آیینه‌ای از واقعیت‌های جاری زمانۀ ماست یا قلب واقعیت و تبلیغ افرادی تکراری با ماهیّت سیاسی در جهت ترویج و دامن گستری لیبرالیسم فرهنگی و پلورالیسم اعتقادی و غالباً با هدف نفی اسلام، انقلاب و استقلال فرهنگی و هویّت ملی.
در میان سریال‌های نوروزی صدا و سیما، سریال « نون. خ » جلوه و جذابیت خاصی نسبت به بقیۀ آنها داشت و به همین خاطر هم، توجه بینندگان بیشتری را به خود جلب کرد. این نوشتۀ کوتاه، البته در صدد نقد این سریال به مفهوم رایج و تخصصی آن نیست بلکه به سهم خود می‌خواهد به عنوان قدردانی، تشکر کند از گروه سازندگان آن؛ از تهیه‌کننده، نویسنده و کارگردان گرفته تا عوامل فنّی و بازیگرانی که نشانه‌های زحمت‌ها و تلاش آنان، در کلیّت سریال محسوس و چشمگیر بود و با توجه به استفادۀ بجا از گویش محلّی و پرداختن به رسوم سنتی، بر این امید باشد که کارگردان و نقش اصلی این سریال، یعنی سعید آقاخانی (نورالدین خانزاده ) که در کار خود، در هر دو زمینۀ کارگردانی و بازیگری، خلاق و توانا و در عین حال بی‌حاشیه و کم ادعاست، در ساختن سری‌های بعدی آن که در دستور کار است، بر میزان تلاش و دقت خود، باز هم بیفزاید تا با رفع ضعف‌ها و معایب‌های موجود، حاصل کار از قوّت و انسجام و در نتیجه جذابیت بیشتری برخوردار گردد.
چند نمونه از‌اشکالات قابل اغماض سریال «نون. خ » که امید است در ساخت سری‌های بعدی محل توجه قرار گیرند و رفع شوند، این‌ها هستند:
- در جمع چهارده - پانزده نفری کشاورزان تخمه کار، صحنه‌هایی از قبیل آن که می‌خواهند مبلغی را به یکی از همکاران خود وام دهند و شخص منظور نظر برای وام گرفتن، فرد دیگری را مستحق دریافت آن وام می‌داند و نفر دوم هم نفر سوم را و الی آخر...  و مشابه همین دور چرخشی، باز هم در قسمت آخر سریال تکرار می‌شود (آنجا که نورالدین خانزاده، به افراد پیشنهاد می‌کند مرا بکشید تا شما از دست من راحت شوید و من هم از دست شما خلاص شوم ) که باز هم در دور تسلسلی غیرقابل باور، یکی از حاضرین طلبکار به نورالدین می‌گوید تو چرا کشته شوی، این منم که باید از دست این زندگی خلاص و راحت شوم و در ادامه، نفرات بعدی همین عبارت را به شکلی تکرار می‌کنند ! و...
 این گونه صحنه‌ها، علیرغم موضوع طنز داستان، اما اگر به درازا بکشد، علاوه‌بر یکنواختی و تکراری بودن، خسته‌کننده و ملال آور هم خواهند بود.
- این درست که داستان سریال طنز و حکایت کشاورزان تخمۀ افتابگردان است ،اما اینکه همۀ آنها، همیشه و همه جا در حال تخمه شکنی باشند، طنز را به مضحکه‌ای تمسخر آمیز، بدل می‌سازد که بهتر است تعدیل شود.
- طلبکاران نورالدین، به دفعات و بیش از حد لازم، نسبت به او تغییر موضع می‌دهند که باز هم با عنایت به طنز ماجرا، این تغییر موضع طلبکاران اگرچه تا حد زیادی منطقی و جالب و پیش برندۀ داستان است، اما افراط در نمایش آن هم، به شکلی دیگر به روند واقعگرایی و طبیعی بودن ماجرا (هر چند طنز ) لطمه می‌زند.
- در قسمت آخر سریال، با خلبان شدن مادر زن نورالدین (مه لقا ) دامنۀ طنز فیلم به جانب فانتزی میل می‌کند و مرز بین طنز و فانتزی می‌شکند.
همچنانکه در آغاز این سطور گفته شد، سریال « نون. خ » با همۀ کم و کاستی هایش، کاری ارزنده و امیدوار‌کننده است که باید به سازندگان آن، به ویژه کارگردانش بابت ساخت آن تبریک گفت و برای موفقیّت‌های بعدی ایشان، ابراز امیدواری و دعا کرد.
هر چند در این وانفسای کمبود کاغذ و گرانی چاپ نشریات، سخن گفتن از طرز رفتار ناهنجار و کودکانۀ بعضی از چهره‌های به ضرب و زور تبلیغات مشهور شده، یعنی سلبریتی‌ها، به قول معروف نمی‌صرفد و آنان هم به قدر کافی نزد عاقلان بی‌ارج و اعتبار شده‌اند؛ امّا از یکی از تازه‌ترین شاهکارهای ایشان، یعنی حذف تصویر بسیجی حاضر در صحنۀ امداد رسانی به سیل زدگان پلدختر نمی‌شود گذشت، چرا که همین یک نمونه عملکرد، که این بار توسط خانم تهمینه میلانی در صفحۀ اینستاگرام ایشان صورت گرفته، به تنهایی نمایانگر یکسونگری و کوته اندیشی کسانی است که ادعایشان گوش فلک را کر می‌کند، امّا در مقام اندیشه و عمل ؟!...