وقتی بازیگران سینما فتوا صادر میکنند!
رضا صفری
فارغ از همه اینها، و به هر دلیل، مدتی است که برخی از بازیگران به حوزه فتوا دادن نیز وارد شدهاند؛ چند نمونه از فتاوای جدید که توسط بازیگران داده شده و در محافل عمومی و یا فضای مجازی از آن سخن گفتهاند:
شوهر خواهر محرم است و بغل کردن خواهر زن مشکلی ندارد، سگ نجس نیست، قصاص توحش است، و در یکی از جدیدترین اظهار نظرها، یکی از بازیگران سریال بانوی عمارت، در مصاحبه با یک تلویزیون اینترنتی که قبلاً هم کم حاشیه نداشته، به این مضمون گفته است: «من متأسفم که یک شرایطی در کشور پیش آمده است (مثل )همین دست دادنها که یک بازیگر میرود در یک مراسم خارجی دست میدهد؛ واقعاً الان اگر من با شما دست بدهم (خطاب به مجری مرد) در آن لحظه اصلاً من نمیدانم چه اتفاقی میافتد که اینقدر حساس میشود، یک ثانیه است.»
وی بعد از پاسخ مجری نسبت به حرام بودن این کار، در اظهاراتی عجیب گفت: «یکی از خانمهای سیاستمدار مصاحبهای کرده بودند و گفته بودند که دست دادن در خیلی از کشورهای مسلمان خارجی آزاد شده است....قلباً فکر میکنم اگر شما چیزی در دلت نباشد، دست بدهید که هیچ، ولی اگر کسی در دلش چیزی باشد، از ده فرسخی هم که شما را نگاه کند آن اتفاقی بدی که باید در ذهن بیفتد، میافتد؛ به نظرم ذهنها را باید یک کمی تمیز کرد.»
هرچند نمیخواهیم اسمی از این بازیگر بیاوریم و یا او را خدای نکرده بیدین بخوانیم؛ اعتقاداشخاص، متأثر از معلومات، سطح سواد، محیط زندگی و فضای خانوادگی بوده و مورد احترام است اما نمیتواند لزوماً مورد قبول باشد؛ از آنجاییکه این حرف در انظار عمومی گفته شده و فقط مربوط به اعتقاد شخصی و حس درونی نیست، بنابراین این حق وجود دارد که مورد نقد و ابطال قرار گیرد؛ به همین دلیل چند نکته باید گفته شود.
۱- تکنولوژی از هزار سال قبل تا الان پیشرفت کرده است اما باید توجه داشت که انسان هنوز انسان است؛ نه گوش او بزرگتر شده و نه بینی و دهان او و نه احساسات و روح او دگرگون شده است؛ اگر خالق انسانها قانونی را برای سعادت بشر میگوید، انسان نمیتواند با ذهن محدود خود آن را تفسیر به رأی کند؛ در دنیای امروز اگر بخواهیم به مخترع یک دستگاه، طریقه ساخت و نگهداری آن را بیاموزیم، واقعاً خنده دار است، چگونه در مورد خالق بشر این چنین میتوانیم باشیم؟
۲- هرچند اختلاط زن و مرد و اباحیگری در سینما به یک رویه عادی تبدیل شده، اما بهتر است که این بانوی بازیگر، به مصاحبههای برخی از همکاران خود هم نگاهی داشته باشند تا بدانند همین لحظههای کوتاه، به چه لحظات بلندی تبدیل شده و چه بلایی بر سر عفت سینمای ما آورده است؟ البته دلیل حرمت دست دادن زن و مرد نامحرم متأثر از یک لحظه مدنظر ایشان نیست که با از بین رفتن آن بتوانیم قائل به حلیت شویم.
۳- هر زن و مردی که میگوید اختلاط با نامحرم برای من عادی شده است، یا خلاف واقع میگوید و یا بیمار است؛ برای نمونه سؤال میکنیم که چرا نوع برخورد بعضی از مردها نسبت به زنان بدحجاب با روی بازتر و احساسیتر است اما با زنان محجبه و اهل رعایت شرع، با وقارتر برخورد میکنند؟ چنین برخوردی از ناخودآگاه مردها نشأت میگیرد؛ اتفاقاً یکی از حامیان پر و پا قرص عادی بودن زن و مرد در جامعه، همین مردان بوالهوس عادی! هستند؛
۴- جوامعی که بر اصل بیقید و بندی استوار بوده و نسبت به گزارههای دینی غفلت داشتهاند، عوارض حاصل از آن را نیز تجربه خواهند کرد؛ آبان ماه سال گذشته خبرگزاری فارس طی گزارشی از یک آژانس اتحادیه اروپا گفت: براساس آمار و ارقامی که از یک بررسی به دست آمده است، سوئد و دانمارک دارای بالاترین نرخ آزار و اذیت جنسی زنان در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا هستند.
باشگاه خبرنگاران جوان نیز اخیراً به نقل از رویترز گفته است: سازمان ملل متحد روز سهشنبه (25/ 10/97) در گزارشی اعلام کرد که یک سوم کارکنان این سازمان گفتهاند در دو سال گذشته آزار جنسی را تجربه کردهاند؛ در ایران ما نیز مشاهده میکنیم هرچقدر این حریمها برداشته شده، آسیبهای اجتماعی و طلاق رشد فزایندهای به خود گرفتهاند؛ و نمیتوان فقط توجیه اقتصادی برای این آسیبها مطرح کرد؛ زیرا در گذشته، چه بسا بعضی مردم فقیرتر از زمان ما بودند اما تا این اندازه انحطاط اخلاقی و اجتماعی وجود نداشت؛ امروز زنجیر طمع حتی فراتر از زنان هم رفته است؛ همجنس گرایی، زوفیلیا (حیوانخواهی و ازدواج با حیوانات)، مکانوفیلیا (میل جنسی نسبت به وسائل نقلیه)! و... تنها نمونههایی از سقوط بشر امروز هستند.
۵- مصاحبه و یا اظهارنظر یک خانم سیاستمدار، به هیچ عنوان دلیل فقهی و یا پشتوانه فکری برای یک حکم تعبدی مثل روابط زن و مرد نمیتواند باشد؛ نه نقل قول آن خانم سیاستمدار، و نه امور رایج در برخی از کشورهای اسلامی، هیچکدام جزو ادله احراز و یا تثبیت یک حکم تعبدی شرعی نیست؛
۶- ما نه سیاست خود را از برخی کشورهای اسلامی میگیریم - که در نهایت از جانب غربیها، یا گاو شیرده خطاب شدند و یا هماکنون با انگشت اشاره و اخم آمریکا فرو میریزند - و نه دیانت پلاستیکی و لیبراسیتی آنها برای ما حجت است که شراب و سجاده را با هم مباح و یا لازم بدانیم؛ البته حساب برخی مردم را هم از حکومتهای آنان جدا میکنیم؛
۷- بازیگران محترم، حداقل باید تصور داشته باشند که یک مجتهد و اسلامشناس واقعی، هزار برابر بیشتر از آنان درس خوانده و مطالعه کرده است؛ تمام عمر خود را مشغول مطالعه، تحقیق و فکر کردن بوده است؛ ممکن است که به پنج قاره دنیا هم رفته و با اندیشمندان مختلف مناظره و مباحثه کرده باشد؛ علاوه بر آن، کتابهای فلاسفه غربی را هم خوانده و در جیبش گذاشته باشد؛ اما آیا وحی جدیدی نازل شده؟ یا برخی از بازیگران ما از نوابغ تاریخ اسلام و ایران جلو زدهاند و به همین راحتی پا بر روی پا گذارده و اظهار نظر میکنند؟
۸- اگر قرار بود مجتهدین ما هم مانند سلبریتیها در دنیای حقیقی و مجازی فالوور جمع کنند و دین عامیانه و متأثر از لیبرالیسم و بیقید و بندی، به مردم عرضه کنند، به مراتب آنها بیشتر از هنرمندان میتوانستند این کار را انجام دهند و در جذب مخاطب نیز از آنها پیشی میگرفتند؛ مطمئناً این سخن در ذهن آن مجتهد اهل نظر و امروزی هم وجود داشته اما او بند چیزی است که بازیگر سطحی نگر به آن بند نیست و آن چیزی نیست جز تعهد در پیشگاه الهی؛ لوکیشن مجتهد واقعی چیزی جز انجام وظیفه در صحنه ی دنیا نیست؛ فیلم، فیلم نامه و کارگردان آنها، نه نشان شوالیه، نه سیمرغ بلورین و نه گلدن گلوب سیاسی اسکار را بالای دست خود گرفته است.
۹- در پایان باید گفت که ظاهراً دنیا همین طور دارد عقبگرد میکند؛ بزرگانی مثل خواجه نصیر طوسی، زکریای رازی، ابن سینا و... که از مکتب اسلام برخاستهاند و پیشرفتهای کنونی بشر مرهون تلاشهای امثال آنان است، اما هیچ گاه اینگونه در مورد گزارههای دینی اظهار نظر نمیکردند؛ چه شده است که برخی هنرمندان، با بازی کردن در چند فیلم و یا حضور در چند جشنواره خارجی، به آنچنان درک، فهم و عمق اندیشهای رسیدهاند که امثال ملاصدرای حکیم نرسیدند؟ این همان جادوی دنیای تصویر و سینماست!