kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۷۲۲۸
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۵
به بهانه 29 آبان دومین سالگرد هجرت حاج حسن شایانفر مسئول دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان

نـامی بلنــد و مــاندگار!

ادب و هنر: در تاریخ انقلاب اسلامی بزرگانی وجود داشته‌اند که اگر چه در زمان حیات ظاهریشان- به عمد - به دیده‌ها نیامدند اما، به سبب ایمان و اراده انقلابی و بصیرت مثال زدنی همواره تاثیر گذار ظاهر شده‌اند.

از جمله اینان؛ «حاج حسن شایانفر» است.
او همواره بدون ادعا و بی‌نام و نشان و بی‌هیچ رد پایی، در خدمت گفتمان و فرهنگ و آرمان‌ها و غایات انقلاب اسلامی بود.
هیچ‌گاه از مشکلات و بحران‌ها شکوه  و هراس نداشت. خود را فردی می‌دید که باید کاری انجام دهد. همه گلایه‌ها و  ناراحتی وی زمانی بود که رویدادی و فرد و افرادی در مسیری جز راه اسلام و انقلاب و حضرت امام‌(ره) معنا
می‌شوند.
رک‌گویی وی زبانزد بود. اما این خصیصه تنها در حوزه کار و دفاع از ارزش‌ها بود. نکته‌سنج بود و به اخبار سیاسی و فرهنگی احاطه کامل داشت. دشمن‌شناسی وی برخاسته از قدرت تحلیل و بصیرت بود. برای پیش رفتن کاری در جهت اهداف انقلاب و نظام، بدون چشمداشت و با پشتکاری قوی، افراد را بهم وصل می‌کرد و همگی را وادار به تعاون و همکاری می‌نمود. رازها می دانست اما در برابر دشمن نیز جوانمردانه رفتار می‌کرد و از دایره عدالت پا به بیرون نمی‌گذاشت.
کسی را تحقیر نمی‌کرد. متهم نمی‌نمود. در اوج بیماری، به محل کار می‌آمد و اگر هم نمی‌توانست، از منزل کارها را سامان می‌داد. کلامی زشت به زبان نمی‌راند. غروری نداشت و در عین حال اهل مداهنه نبود.
کتاب‌های «نیمه پنهان» دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان، با همت و مدیریت وی منتشر می‌شد. هدف اصلی از انتشار این کتاب‌ها روشنگری عناصر و چهره‌های پلیدی بود که علیه دین الهی و انقلاب و نظام اسلامی و ایران و مردم ایران خیانت‌ها و جنایت‌ها مرتکب شدند.
بدیهی بود که دشمن نسبت به حاج حسن شایانفر کینه عمیق به دل بگیرد. این کینه و کینه‌ورزی اما خللی در عزم راسخ و انقلابی حاج حسن به وجود نیاورد و او همواره با انگیزه‌ای بزرگ و نیروی فراوان به تدوین و انتشار کتاب‌های یاد شده اقدام می‌کرد.
به یاد دارم، روزی او با خبرگزاری فارس درباره  جریان‌های نفوذ فرهنگی و سیاسی گفت‌وگویی مفصل کرد. این گفت‌وگو بازتاب فراوانی در سطح رسانه‌های داخلی یافت و بی‌بی‌سی را نیز به واکنش واداشت. این گفت‌وگو در اوج بیماری حاج حسن صورت گرفت. پس از گفت‌وگو، تعدادی از اعضای تحریریه در دفتر پژوهش‌ها به دیدار وی رفتند. او خشنود از ادای تکلیف الهی و انقلابی گفت که؛ «پس از این گفت‌وگو راحت می‌توانم بمیرم.»
حاج حسن شایانفر می‌توانست مناصب گوناگونی را به خود اختصاص دهد. می‌توانست یک زندگی بالاتر از حد متوسط را برای خود فراهم آورد. اما چنین نکرد. زیرا اهداف و آرمان‌هایش اقتضائاتی دیگر داشتند  و او چنین اقتضائاتی را با آغوشی باز پذیرفته بود.
وی را «سردار گمنام جنگ نرم» لقب دادند. سرداری که نامش پس حالا،  بلند و ماندگار و بصیرت‌آفرین در عرصه قلم است.
***
برای مجاهد عرصۀ اندیشه و قلم: زنده یاد حسن شایان‌فر
خدمت شایان
 علیرضا چخماقی
دریغ از رفتنت، ‌ای مرد حق‌بین
و هم صدها درودت، یار فرزین
تو شایان خدمتی کردی به مردم
که تا بهتر شناسند، جو ز گندم
گذشت عمرت به تحقیق و تکاپو
به آن راهی که دور بود و هزارتو
و در این رهگذر، رنج‌ها کشیدی
و از نامردمان، یاوه شنیدی
به جرم هم‌نوایی با شهیدان
چه خنجرها، که خوردی از پلیدان
همانان که پر از، خالی بودند
ولی خود را، چه دانا می‌نمودند
همان افراد، که در مرداب غفلت
ز دنیا برگزیدند، ننگ ذلت
ثمر داد جهد تو، در این گذرگاه
و کردی هر که را باید، تو آگاه
 ز سعی وافرت، ‌ای نور تابان
بشد هر نیمه پنهان، نمایان
و اکنون این شنو، ‌ای گنج شایان
که این راهت ندارد، خط پایان
مگر آن گه، که کار سامان بگیرد
و این رنج و الم، درمان پذیرد
خداوندت دهد اجری فراوان
و از لطفش بگیرد بر تو آسان