تقوا رهتوشه زندگی ابدی
محمداحسان آزادی
دنیا برای انسان با همه رنج و مشقتها، شیرین است و او با تلخ و شیرین روزگار چنان میسازد که اگر مرگ نبود، حاضر است تا آسمان و زمین برقرار است و خدا، خدایی میکند، در این دنیا بماند؛ اما حکمت الهی به گونهای رقم خورده که هر انسانی مدتی در دنیا بزید سپس از اینجا کوچ کند و منتقل شود. از نظر آموزههای وحیانی، مرگ به معنای فوت و نیستی نیست تا آن را پایان زندگی و حیات دانست، بلکه وفات و گرفتن نفس آدمی به تمام و کمال است تا این گونه انسان از این دنیا به جهانی دیگر منتقل شود. از همین رو مرگ را ابزار و دریچهای به سوی ابدیت دانستهاند که پایانی برای آن نیست.
خدا بصراحت در قرآن، از توفی نفوس انسانی سخن به میان میآورد، نه از فوت و نیستی؛ (غافر، آیه 67؛ انفال، آیه 50؛ حج، آیه 5؛ زمر، آیه 42) توفی و وفات انسان از سوی خدا یا کارگزاران از ملکالموت تا فرشتگان مرگ، در زمان اجل مسمی یا اجل معلق انجام میشود؛ چنانکه خدا میفرماید: خدا نفوس مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مىستاند و نيز روحى را كه در موقع خوابش نمرده است، قبض مى كند. پس آن نفسى را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مى دارد؛ و آن ديگر نفسها را تا هنگامى معين به سوى زندگى دنيا بازپس مى فرستد. قطعا در اين امر براى مردمى كه مى انديشند نشانه هايى از قدرت خداست. (زمر، آیه ۴۲)
بر این اساس، مرگ فنا و نیستی نیست، بلکه بازپس گیری تمام و کمال نفس آدمی از سوی خدا و انتقال آن به جهانی دیگر است؛ چنانکه پیامبر گرامی (ص) میفرماید: مَا خَلَقتُم للفَناءِ بَل خَلقتُم للبَقاءِ وَ انُّمَا تَنتَقلُونَ مِن دَار الي دَار؛ شما برای فناء و نابودی خلق نشديد، بلکه برای بقا آفریده شدید و فقط از خانهای به خانهای ديگر منتقل میشوید. (بحارالانوار، طبع کمپانی، ج 14، ص 409؛ رساله الانسان بعدالدنيا، علامه طباطبائي ص2؛ معادشناسی، ج 1 ص 79).
از نظر قرآن، مرگ و زندگی هر دو آفریدهای از آفریدههای الهی هستند: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاهًْ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ؛ همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده. (ملک، آیه ۲) بنابراین، مرگ خود آفریدهای الهی است که مسئولیتش انتقال انسان از جایی به جایی دیگر و از حالی به حالی دیگر است.
تقوا، رهتوشه آخرت
براساس آنچه گفته شد، انسان باید زندگی دنیوی را به عنوان خانه موقتی بداند که از آن با ابزار مرگ به خانه ابدی منتقل میشود. پس تلاش آدمی باید برای تهیه هر آن چیزی باشد که در قیامت به آن نیاز دارد. از نظر قرآن، هر آن چیزی که انسان در آخرت به آن نیاز دارد، تقوایی است که در دنیا با عقاید و اعمال خویش کسب میکند؛ از همین رو، خدا میفرماید: وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ؛ براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت بهترين توشه پرهيزکارى است و اى خردمندان از من پروا كنيد. (بقره، آیه 197)
از نظر قرآن، آنچه معیار سنجش آدمی است و در میزان الهی مورد سنجش قرار میگیرد، همانا تقوای الهی است. خدا میفرماید: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْداللَّهِ أَتْقَاكُمْ؛ همانا گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شما است. (حجرات، آیه 13) بنابراین، هر کسی باید در دنیا تنها در اندیشه کسب تقوایی باشد که موجب کرامت اکتسابی او شده و او را در آخرت در مقام برترینها در نزد خدا قرار میدهد.
خدا بصراحت عامل اصلی و اساسی کسب تقوای الهی را اعمال عبادی میداند که در شریعت بیان شده است.(بقره، آیات 21 و 183 و 187 و 197) خدا میفرماید: یا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ اى مردم، پروردگارتان را كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودهاند آفريده است پرستش كنيد، باشد كه به تقوا گراييد. (بقره، آیه 21)
پس کسی که رستگاری اخروی را میجوید باید تقوای الهی را از طریق عمل به شرایع اسلام به ویژه شریعت آخر زمانی پیامبر مکرم(ص) به دست آورد؛ زیرا این آخرین شریعت کامل است.(آل عمران، آیات 19 و 84؛ مائده، آیه 48؛ شوری، آیه 13) خدا درباره نقش عبادت در رستگاری اخروی انسان میفرماید: اى كسانى كه ايمان آوردهايد ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب انجام دهيد باشد كه رستگار شويد. (حج، آیه ۷۷)
از نظر آموزههای قرآنی، هر کسی باید خودش را برای آخرت آماده کند و مرگ را همواره در پیش خود حاضر بداند؛ زیرا در دنیا مرگ و زندگی آمیخته به هم است و همانند آخرت نیست که تنها حیات محض است: و َإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهًَْ لَهِيَ الْحَيَوَانُ.(عنکبوت، آیه 64)
انسان هرگز راهی برای فرار از مرگ را ندارد؛ زیرا حتی سابقون مقرب الهی نیز یک بار طعم مرگ را میچشند.(دخان، آیه 56) خدا بصراحت میفرماید: بگو آن مرگى كه از آن مىگريزيد قطعا به سر وقت شما مىآيد، آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد و به آنچه در روى زمين میکرديد، آگاهتان خواهد كرد. (جمعه، آیه 8)
انسان خردمند کسی است که همواره مرگ را به عنوان عامل و ابزار انتقال در نظر داشته باشد و به این باور برسد که هرگز در عالم دنیا مرگ از زندگی جدا نیست و زمانی میرسد که این آفریده الهی مسئولیت خود را در قبال هر نفسی انجام داده و او را به عالم دیگر منتقل کند که دیگر آنجا برای حسابرسی است نه عمل کردن؛ چنانکه امیرمومنان علی(ع) میفرماید: إنّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَلا حِسابَ، وَغَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل؛ امروز - در دنیا - زمان عمل، بدون حساب است و فرداى قیامت، روز حساب و بررسى اعمال و دریافت پاداش است نه زمانی برای عمل.(شرح نهجالبلاغه ابن عبده، ج 1، ک 41)
بنابراین انسان خردمند همواره در اندیشه مرگ و عمل برای آخرت است. از امام صادق(ع) از رسول خدا (ص) روايت است که فرموده است: اکيس الناس من کاناشد ذکرا للموت؛ زيرکترين و با فطانتترين افراد بشر کسي است که بیشتر از همه ياد مرگ باشد و خود را برای آن بهتر آماده کند. (بحارالانوار، ج 6، ص 135.)
انسان باید بداند مرگ دریچهای به سوی لقای الهی است(جمعه، آیه 8) و انسان در تمام طول زندگی در صیرورتهایی است که موجب انتقال از حالتی به حالتی دیگر است تا جایی که به دگرگونی کلی میانجامد. به سخن دیگر، در همین دنیا هر انسانی همواره در حال مرگ است و زندگی و مرگ چنان به هم آمیخته است که جداییناپذیر است. هر انسانی در طول عمر خویش انواع مرگها را نسبت به حالاتهای گوناگون تجربه میکند. اگر بخواهیم تمثیلی داشته باشیم، باید حالت انسان را همانند تخم پروانهای بدانیم که در حالت نخست به شکل کرمک درمیآید و غذای او برگهای درختان با فضلههای بسیار است؛ سپس به کرم درون پیلهای تبدیل میشود که در حال تنیدن برای انقلاب اساسی است و سپس انقلابی رخ میدهد و پروانهای میشود که غذای او شهد گلها و فضلهای بسیار لطیف و کم است. این صیروت و سعی دایمی در انسان(فاطر، آیه 18) و انقلابها همواره به سمت خدایی است که انسان او را ملاقات میکند.(زخرف، آیه 14) خدا میفرماید: يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ؛ اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد. (انشقاق، آیه ۶)
انسان برای انتقال دگرگونمدارانه همانند کرم به پروانه میبایست از خیلی امور و تعلقات دل بکند. فراق بویژه از مال و فرزندان و خویشان باید اتفاق بیفتد حتی اگر خوشایند نباشد.(قیامت، آیات 26 تا 28) این گونه است که انسان در مسیر تکاملی میتواند به سادگی به رشد و تعالی دست یابد؛ بنابراین نیاز به نوعی فرار از همه چیز به سوی خدای یکتا و یگانه است.(ذاریات، آیه 50)
انسانی که میمیرد بستگان و خویشان او را فراموش میکنند گویی اصلا نبوده است (مریم، آیه 23) ولی انسان باید بداند هیچ عمل او فراموش نمیشود و همه در کتاب اعمال او ثبت است و برایش باقی میماند. بنابراین باید خود را برای این امر آماده کند که کوچکترین چیز فراموش نمیشود و در ترازوی عدالت الهی سنجش میشود.(لقمان، آیه 16؛ انبیاء، آیه 47) اگر اعمال سنگین باشد بهشت نصیب او میشود و اگر سبک از هیچ باشد، به دوزخ فراق گرفتار میشود؛ زیرا این صفات الهی انسان با اعمال در هر شخصی ظهور مییابد و کفه صفات الهی او را سنگین میسازد.(اعراف، آیات 8 و 9؛ قارعه، آیات 6 تا 10)