والدین بخوانند
فـرزندان در چه سنی ازدواج کنند؟
محمدصالح داوریثانی*
امروزه همه نگرانی پدر و مادرهای ایرانی خوشبختی فرزندان در آینده است. آیندهای که البته تحتالشعاع هزینههای سرسامآور مسکن، ازدواج، تحصیل و رفاه قرار گرفته است. با این حال میتوان راههایی پیش روی فرزندان باز کرد که آنها را در مسیر سخت زندگی با همواری نسبی مواجه کند.
جملهای که از قدیمیها به ما رسیده این است که «پول خوشبختی نمیآورد»؛ هستند کسانی که برای خوشبختی فرزندان خود سالها کار و تلاش میکنند و در یک مسیر سخت و طولانی، جگرگوشههای خود را در بهترین و گرانترین تالارها و با بهترین جهیزیه و جشن عروسی، عروس یا داماد میکنند؛ اما فقط پس از یک سال، همه امیدها رنگ میبازد و زوج جوان، بدون کمترین توضیحی از هم جدا میشوند. و این؛ کابوس امروز خانوادههاست که پس از 25 یا 30 سال زحمت برای فرزند خود، در کنار امکانات مناسب زندگی و شرایط مساعد، از عدم تفاهم فرزندشان با همسرش خبردار میشوند.
در واقع آنچه که موجب این عدم تفاهم میشود، سن بالای افراد در هنگام ازدواج است. در سبک زندگی کنونی خانواده شهری ایرانی، بهخصوص در شهرهای بزرگتر، خانوادهها ازدواج فرزندان را تا رسیدن به یک شرایط مساعد مالی و شغلی به تاخیر میاندازند که به زعم خود، عروس و داماد با خیال راحت پا به خانه بخت بگذارند؛ غافل از اینکه همین تاخیر چهار یا پنجساله منجر به این میشود که مرد و زن جوان، کمتر رنگ خوشبختی را در زندگی خود احساس کنند.
هماکنون میانگین سن اولین ازدواج در جامعه شهری ایران برای دختران 23/4 سال و برای پسران 27/5 سال است [1]. سالهایی که زوجین به اوج شکلگیری شخصیتی خود رسیدهاند. اما یک باور غلط بین خانوادهها از سوی نخبگان دانشگاهی به صورت غیرکارشناسی رواج یافته است که برای ازدواج، دختر و پسر لازم است به شکلگیری کامل شخصیت رسیده باشند؛ حال آنکه اگر کسی شخصیتش در دوران مجردی به طور کامل قالب بگیرد، بسیار مشکل خواهد بود برای خوشایند و رضایت یک شریک زندگی، انعطاف لازم را به خرج دهد.
درواقع زندگی زناشویی که مجموعهای از گذشتها و کوتاهآمدن و نادیدهانگاری و ایثار در برابر شریک زندگی است، برای زن و مردی که میخواهند صرفا مطابق تجربه زیسته و تجربیات شخصی و سبک زندگی منحصربهفرد خود زندگی کنند، بسیار ناممکن و سخت خواهد بود، پدیدهای که از قضا، آخرین آمار ازدواج و طلاق منتشرشده در کشور موید آن است. مطابق گزارش سازمان ثبت احوال کشور، بیشترین سهم طلاق مربوط به ازدواجهای زنان بالای 30 سال است که 52 درصد از کل طلاقها را به خود اختصاص دادهاند و کمترین سهم طلاق مربوط به ازدواجهای زنان زیر 19 سال است که فقط 10 درصد از کل طلاقها را شامل میشوند.
شاید تا پیش از این، اینگونه به ذهن متبادر میشد که هرچه ازدواج در یک گروه سنی بیشتر باشد، حتما طلاق هم در آن سن بیشتر است؛ اما آمارها درست خلاف این گمان را نشان میدهند؛ ازدواج در سنین زیر 19 سال بیشترین سهم را با رقم 34 درصد از کل ازدواجها، به خود اختصاص داده است، حال آنکه طلاقهای مربوط به این ازدواجها، حداقل است و برعکس، ازدواج در سنین بالای 20 و 25 و 30 سال، با اینکه سهم کمتری از کل ازدواجها داشتهاند، سهم بیشتری از کل طلاقها را به خود اختصاص میدهند.
مطابق این آمار، عموم دخترانی که زیر 19 سال ازدواج میکنند، نسبت به عموم دخترانی که بالاتر از این سن ازدواج کردهاند، زندگی پایدارتری دارند؛ و این بدان معنی است که آنها، بیش از سایرین سفیدبخت میشوند. و این پدیده نشان میدهد شاید بهتر باشد که خانوادهها، بیش از آنکه نگران زرق و برق جهیزیه فرزندان باشند، لازم است نگران سن ازدواج آنان باشند، زیرا جهیزیه به مرور زمان میتواند تکمیل شود، اما با بالارفتن سن ازدواج و غالبشدن فردیت و خودخواهی دختران و پسران در رفتارهای زناشوییشان، علیرغم جهیزیه کامل و جشن ازدواج عالی، یک زندگی کامل و عالی شکل نخواهد گرفت. البته جای این نکته نیز باقی است که در سونامی طلاق کنونی جامعه، مجلس شورای اسلامی در طرحی بسیار عجیب قصد دارد، به دلیل فشار نهادهای بینالمللی، ازدواج دختران را در سنین 15 و 16 سالگی و کمتر از آن ممنوع کند، طرحی که هرچه میگذرد، آمارها نشان میدهند به مصلحت کشور و خانوادهها نیست.
*پژوهشگر اجتماعی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت «جدولهای برگزیده پیوندان»، سازمان ثبت احوال کشور، تهران، 1397