kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۴۶۲۱
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۴
گفتاری در اهمیت و زمینه‌های دعا و نقش آن در زندگی

دعـا؛ نمایش بندگی

علی پوریا

دعا از جمله خالصانه‌ترین عبادت‌ها و پرستش‌های بندگان است. نیایش، درخواست  بندگان از خداوند است که برخاسته از معرفت و درک توحید و ربوبیت الهی است. تا انسان معرفت نداشته و توحید محض، کامل و تمام را درک نکرده باشد و از هر گونه شرک خود را پاک نکرده باشد، نمی‌تواند دست‌های نیایش را به سوی خدا بلند کند. از این رو می‌توان همه زیبایی‌های عبادت و پرستش را در نیایش یافت.
 دعا بریدن از غیرخدا و همه اسباب هستی و پیوستن به غنای ذات الهی است. نیایش، دست‌های خالی فقر است که به سوی ذات غنی دراز شده و بدان پیوسته است. دعا، فرار انسان از همه چیز و درک اضطرار ذاتی به خداوند غنی حمید است. لذا دعا را نماد اخلاص و توحید و بندگی و زیباترین نمایش خضوع و خشوع دانسته و‌گریزان از دعا را بدترین بنده گفته‌اند.
نویسنده در این مطلب حقیقت و نقش دعا به پیشگاه خداوند را بر اساس آموزه‌های اسلام تبیین کرده است.

معرفت؛ لازمه دعا
دعا درخواست شخص پایین‌تر از بالاتر(معجم الفروق اللغویّه، ص۲۳۱) برای انجام چیزی است.(همان، ص۵۳۴) از ویژگی و مولفه‌های دعا این است که دعا همواره با حمد، مدح و ثنا و نیز استغاثه نیایشگر در حق نیایش شونده همراه است. (لسان العرب، ج ۴، ص ۳۵۹)
بنابراین، نیایشگر درک و تصوری درست از حقیقت و جایگاه خود و نیایش شونده دارد؛ از این رو دعا هماره با معرفت نسبت به خود و نیایش شونده همراه است. نیایشگر با درک ناتوانی خود و توانایی نیایش شونده به بیان ناتوانی‌های خود و توانایی‌های نیایش شونده می‌پردازد تا توجه،‌ التفات و اهتمام نیایش شونده را بر انگیزد و مهر و محبت او را به سوی خود جلب کند تا خواسته‌اش را بر آورده سازد.
هنگامی که انسان متوجه فقر ذاتی و غنای خداوند حمید (فاطر، آیه ۱۵)، مالک، قادر، رحمان، رحیم و دیگر صفات جمالی او می‌شود و این معنا را درک می‌کند که خداوند پروردگار و رب العالمین است و به تمام نیازهای انسان، آگاه و توانا است و در انجام خواسته‌های او بخل نمی‌ورزد(محمد، آیه ۳۸) به دعا می‌پردازد و درخواست‌های مادی و معنوی، اخروی و دنیوی خویش را مطرح می‌کند.
خداوند در آیات ۹۹ و ۱۰۰ سوره مومنون با تصویری که از وضعیت مشرک در هنگام احتضار و مرگ می‌دهد، به انسان نشان می‌دهد که نقش اساسی معرفت در گرایش به نیایش و دعا تا چه اندازه است. در این آیات خداوند بیان می‌کند که معرفت شهودی و دستیابی به علم شهودی و یقین برخاسته از مکاشفه برای محتضر مشرک چگونه او را به سمت دعا سوق می‌دهد؛ چرا که در هنگام مرگ همه انسان‌ها به نوعی شهود و علم حضوری می‌رسند که از آن به کشف الغطاء و کنار رفتن پرده‌ها و حجاب‌ها یاد می‌شود.(ق، آیات ۲۱ و ۲۲) در آن هنگام کافر و مشرک آتش دوزخ را به چشم دل و مکاشفه شهودی می‌بیند(تکاثر، آیات ۶ و ۷) پس این شهود و دریافت معرفت شهودی و بصیرت و بینایی دل هاست که کافر و مشرک را به سمت دعا سوق می‌دهد و بازگشت برای جبران گذشته‌ها و انجام اعمال صالح را خواستار می‌شود.
پس ‌عمل صالح موجب خشنودی خداوند و زمینه‌ساز استجابت دعاست. البته از آنجایی که اسلام دین اجتماعی است تنها عمل صالح برای اجابت دعا کافی نیست، بلکه می‌بایست همان گونه که به عمل صالح گرایش دارد، نسبت به منکرات اجتماعی نیز واکنش منفی داشته و به معروف امر نماید.(سوره عصر) دارد، از این رو عدم امر به معروف موجب مستجاب نشدن دعاست. یعنی کسی که ترک امر به معروف و نهی از منکر می‌کند،‌امید نداشته باشد که دعایش مستجاب شود. پیامبر(ص) می‌فرماید:إذا لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنکَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّه عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا عِندَ ذلِکَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود. (امالى صدوق، ص ۲۵۴)
از جمله مواردی که دعا و درخواست‌ها رد می‌شود هر چند که دعا و نیایش برخاسته از معرفت و علم بلکه معرفت و علم شهودی و حضوری باشد؛ هنگامه قیامت است. خداوند بصیرت مجرمان به نتیجه ذلّت بار گناه در قیامت را که زمینه‌ساز دعاى آنان براى بازگشت به دنیا و انجام دادن عمل صالح است رد می‌کند؛ چرا که این بصیرت و دعا، بیرون از زمان خود واقع شده است و تاثیری نخواهد داشت.(سجده، آیه ۱۲)
انسانی که به حقیقت خود و خدا معرفت یافته یا در مقام بصیرت و شهود قرار گرفته است، می‌داند که هیچ چیزی در هستی جز اراده و مشیت الهی تاثیرگذار نیست و اگر برای اسباب تاثیری قرار داده شده ، به اراده و مشیت الهی است که او مسبب الاسباب است. پس بریدن از همه چیز که مبتنی بر معرفت و شناخت است و پیوستن به خداوند و او را مسبب الاسباب دانستن،‌ زمینه‌ساز دعا و استجابت است. از این‌رو هنگامی که انسان در هنگام اضطرار قرار می‌گیرد و از همه چیز می‌برد و به خدا می‌پیوندد، نیایش او تاثیرگذار است.(یونس،آیه ۲۲؛ لقمان، آیه ۳۲؛ اسراء، آیه ۶۷؛ عنکبوت، آیه ۶۵)
امام سجاد(ع) ناامیدی از مردم و هر سبب دیگر از اسباب مادی و معنوی و غیر خداوند را عامل مهم و اساسی در اجابت خواسته‌ها دانسته و می‌فرماید: مَن لَم یَرجُ النّاسَ فى شَىْ ءٍ وَرَدَّ أَمرَهُ إلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ فى جَمیعِ اُمورِهِ استَجابَ اللّه عَزَّوَجَلَّ لَهُ فى کُلِّ شَىْءٍ؛ هر کس در هیچ کارى به مردم امید نبندد و همه کارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداوند هر خواسته‌اى که او داشته باشد اجابت کند. (کافى، ج۲، ص۱۴۸، ح۳)
قرآن بصراحت در آیه ۶۲ سوره نمل بیان می‌دارد که خداوند دعای مضطر را اجابت می‌کند. این بدان معناست که مضطر در حالت اضطرار تنها متوجه خداوند است و به درجه‌ای از خلوص می‌رسد که تنها مسبب الاسباب را می‌ببیند و از او درخواست یاری می‌کند.
از این آیات این معنا به دست می‌آید که دعا نمایش بندگی محض انسان و شناخت کامل از فقر خود و توانایی و غنای خداوند حمیدی است که بخل نمی‌ورزد و کسی که خالصانه به او توسل جوید دست او را می‌گیرد و از سختی‌ها و مشکلات می‌رهاند و خواسته‌های او اجابت می‌کند.
انسان با معرفت می‌داند که تنها خداوند است که او را آفریده و پرورش می‌دهد و او هیچ چیزی ندارد و حتی این هستی و وجودش را به عنایت و فضل الهی به او بخشیده شده است. پس هر کوچک و بزرگی را از خداوند می‌خواهد و متوسل به او می‌شود و حتی برای کمترین چیزها از جمله نمک خوراک خویش دعا می‌کند؛ و این گونه، هم به خداوند تقرب می‌جوید و هم خواسته‌هایش را برآورده می‌سازد. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: عَلَیکُم بِالدُّعاءِ ، فَإِنَّکُم لاتَقَرَّبونَ إِلَى‌اللّه بِمِثلِهِ ، وَلا تَترُکوا صَغیرَهً لِصِغَرِها أَن تَدعُوا بِها ، إِنَّ صاحِبَ الصِّغارِ هُوَ صاحِبُ الکِبارِ؛ شما را سفارش مى کنم به دعا کردن، زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمى شوید و دعا کردن براى هیچ امر کوچکى را به خاطر کوچک بودنش رها نکنید، زیرا حاجتهاى کوچک نیز به دست همان کسى است که حاجتهاى بزرگ به دست اوست.(کافى، ج۲، ص۴۶۷، ح۶)
آدم بی‌خبر و غافل از خداوند،‌ چون اهل یقین و شهود نیست، دعایی که می‌کند از روی بی‌خبری است و چون مقام و منزلت الهی و توانایی و فضل و بخشش او را نمی‌داند و گمان باطل در حق خدا می‌برد و او را بخیل می‌داند، همین حالت نیایشگر موجب می‌شود تا دعایش مستجاب نشود. پیامبر(ص) نیز در این باره می‌فرماید: اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل بی‌خبر نمی‌پذیرد.(کنزالعمال، ج۲، ص۷۲)
برخی زمینه‌های اجابت دعا
چنانکه گفته شد از مهم‌ترین و اساسی‌ترین زمینه‌های دعا، معرفت و شناخت نسبت به فقر خود و غنای الهی،‌ اخلاص و خلوص و درک اضطرار واقعی انسان به خداوند است.
اما اگر بخواهیم دعاهای ما استجابت شود و از سوی خداوند رد نشود، می‌بایست کارهای ما مورد رضایت خداوندی باشد که نیت خالص و اعمال صالح بنیاد این رضایت الهی است. از این‌رو مشرکان و کافران پس از کشف الغطاء در هنگام احتضار و مرگ خواهان بازگشت برای جلب رضایت الهی از طریق اعمال صالح می‌شوند.(مومنون، آیات ۹۹ و ۱۰۰)
امام حسن مجتبى(ع) درباره خشنودی خدا و نقش آن در استجابت دعا می‌فرماید: أنَا الضّامِنُ لِمَن لَم یَهجُس فى قَلبِهِ إِلاَّ الرِّضا أَن یَدعُوَ اللّه فَیُستَجابَ لَهُ؛ کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند. (کافى، ج۲، ص۶۲، ح۱۱)
البته معرفت و شناخت مراتبی دارد، هر چه معرفت انسان بالاتر باشد و از علم حصولی به حضوری و در حضوری و شهودی از علم الیقین به سوی عین الیقین و از آن به سوی حق الیقین برود، درجه خلوص و نیز ایمان و کیفیت عمل صالح تغییر می‌یابد.
دعا در حق خود مستجاب است ولی اجابت سریعتر دعا در غیاب دیگران برای آنان است. اگر هر مومنی در غیاب دیگری در حق او دعا کند، آن دیگری نیز در حق او دعا خواهد کرد و این گونه حوائج و درخواست‌های شما نیز برآورده می‌شود. بنابراین التماس دعا داشتن خوب است و هر کسی بکوشد تا التماس دعا داشته باشد و در حق دیگری نیز دعا کند تا در حق او دعا شده و اجابت گردد. پیامبر(ص) می‌فرماید: لَیسَ شَىْ ءٌ أَسرَعَ إِجابَهً مِن دَعوَهِ غائِبٍ لِغائِبٍ؛ هیچ دعایى زودتر از دعایى که انسان در غیاب کسى مى کند، مستجاب نمى شود.(بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۵۹، ح۱۷)
امام موسی کاظم(ع) از مصادیق دعای سریع الاجابه، دعا در حق دیگری دانسته و فرموده است: أوشَک دَعوَهً‌ وَ أسرَعُ إجابَهُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ‌ بِظَهرِ الغَیبِ؛دعایی که بیشتر امید اجابت آن می‌رود و زودتر به اجابت می‌رسد،‌ دعا برای برادر دینی است در پشت سر او.(اصول کافی، ج۱، ص۵۲)
پیامبر(ص) برطرف کردن گرفتاری مردم را عامل مهم در استجابت دعا از سوی خداوند می‌داند و می‌فرماید: مَن أَرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ وَأَن تُکشَفَ کُربَتُهُ فَلیُفَرِّج عَن مُعسِرٍ؛ هر کس مى خواهد دعایش مستجاب شود و غمش از بین برود باید گره از کار گرفتارى باز کند.(نهج‌الفصاحه، ح ۲۹۶۱)
حضرت رسول(ص) در بیان شرایط اجابت دعا، حالت تضرع و رقت قلب را مورد توجه قرار می‌دهد، زیرا این امر نشانه‌ای از استغاثه و عدم تکبر و استکبار است. بر اساس آموزه‌های قرآنی مستکبران اهل دعا و نیایش نیستند و خود را غنی دانسته و از دعا‌گریزان هستند.(غافر، آیه ۶۰) کسی که استکبار نمی‌ورزد اهل خضوع و تضرع است و قلب او در گرو محبت و رحمت الهی است. پیامبر(ص) دعا هنگام رقت قلب را موثر می‌داند و می‌فرماید: اِغتَنِمُوا الدُّعاءَ عِندَ الرِّقَّهِ فَإِنَّها رَحمَهٌ؛ دعا کردن در هنگام رقّت قلب را غنیمت شمرید، که رقت قلب، رحمت است.(بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۴۷، ح۱۴)
امام باقر(ع) می‌فرماید که دعا نزد قبر حسین(ع) یکی از زمینه‌های اجابت دعاست. حسین، بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد کرد که هیچ مصیبت زده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنه اى و هیچ بَلا دیده اى به خدا روى نمى آورد و نزد قبر حسین(ع) دعا نمى کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمى سازد، مگر اینکه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‌کند و گناهش را مى بخشد و عمرش را طولانى و روزى‌اش را گسترده مى سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید! (بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۴۶، ح ۵)
دعایی که همراه با بسم الله است رد نمی‌شود؛‌زیرا این نشانه آگاهی و معرفت شخص در حق خداوند است که هر چیزی را از خدا می‌داند و از او می‌خواهد. پیامبر(ص) می‌فرماید: لا یُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ؛ دعایى که با بسم اللّه الرحمن الرحیم شروع شود، رد نمى شود.(الدعوات، ص ۵۲)
البته باید توجه داشت که مراد از این سخن آن است که همه شرایط برای استجابت فراهم آید که شامل معرفت، اضطرار، تواضع و خشوع،‌بندگی، اخلاص ،‌عمل صالح و مانند آن است. از این رو که مثلا پیامبر(ص) در جایی دیگر مسئله حلال خوری را به عنوان یکی از شرایط اجابت بیان می‌کند و می‌فرماید که حلال خوری نقش مهمی در استجابت دعا دارد. چنانکه می‌فرماید: یا عَلىُّ مَن أَکَلَ الحَلالَ صَفادینُهُ، وَرَقَّ قَلبُهُ، وَدَمِعَت عَیناهُ مِن خَشیَهِ اللّه تَعالى وَلَم یَکُن لِدَعوَتِهِ حِجابٌ؛اى على هر کس حلال بخورد، دینش صفا مى یابد، رقّت قلب پیدا مى کند، چشمانش از ترس خداوند متعال پر‌اشک مى‌شود و براى (استجابت) دعایش مانعى نمى باشد.(میراث حدیث، ج۲، ص۱۸، ح۲)
دعاى کسانی که اعمال صالح انجام می‌دهند اجابت می‌شود. از جمله دعای پس از نماز یا دعای روزه داران در هنگام افطار اجابت می‌شود؛ زیرا اینها از اعمال صالح است. امام کاظم(ع) فرمود: دعوه الصائم تستجاب عند افطاره؛دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود. (بحار الانوار، ج ۹۲، ص ۲۵۵، ح ۳۳)
علت عدم اجابت یا تاخیر در اجابت
انسانی که دارای معرفت حقیقی نسبت به خود و خداست، همواره آنچه رضایت خداوند است را مد نظر قرار می‌دهد که همان عمل صالح است. و از هر گونه اموری که ناپسند و زشت وگناه است دوری می‌کند؛ چرا که می‌داند که اعمال صالح موجب خشنودی خدا و اجابت دعاست و اعمال بد و زشت مانع از آن خواهد بود. امام صادق(ع) به عنوان نمونه استجابت دعا را با مال حلال و مانع آن را حرام خواری بیان می‌کند و می‌فرماید: إذا أرادَ أَحَدُکُم أَن یُستَجابَ لَهُ فَلیُطَیِّب کَسبَهُ وَلیَخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ ، وَ إِنَّ اللّه لا یَرفَعُ إِلَیهِ دُعاء عَبدٍ وَفى بَطنِهِ حَرامٌ أَو عِندَهُ مَظلَمَهٌ لأِحَدٍ مِن خَلقِهِ؛ هر کس بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کسب خود را حلال کند و حق مردم را بپردازد. دعاى هیچ بنده اى که مال حرام در شکمش باشد یا حق کسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود. (بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۲۱، ح۳۱)
البته همیشه علت اجابت ظاهری یا تاخیر در اجابت این امر نیست؛ چرا که گاه خداوند اجابت کرده ولی دست نگه داشته و با تاخیر می‌دهد تا بنده خود را بیش از پیش خالص گرداند و به خداوند تقرب جوید؛ زیرا خداوند با بلاء و ابتلاء بر آن است تا ظرفیت وجودی بنده افزایش یابد و تحمل و صبر او بیشتر شود و به کمالات بالاتری دست یابد. آن حضرت درباره علت تاخیر در استجابت دعا نیز می‌فرماید: إِنَّ العَبدَ لَیَدعو فَیَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ لِلمَلَکَینِ: قَدِ استَجَبتُ لَهُ وَلکِنِ احبَسوهُ بِحاجَتِهِ ، فَإِنّى اُحِبُّ أَن أَسمَعَ صَوتَهُ وَ إِنَّ العَبدَ لَیَدعو فَیَقولُ اللّه تَبارَکَ وَتَعالى: عَجِّلوا لَهُ حاجَتَهُ فَإِنّى اُبغِضُ صَوتَهُ؛ هر آینه بنده دعا مى‌کند و خداوند عزوجل به دو فرشته مى فرماید: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید، زیرا دوست دارم صداى او را بشنوم و همانا بنده دعا مى کند و خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: زود خواسته‌اش را برآورید که من خوش ندارم صداى او را بشنوم.(کافى، ج۲، ص۴۸۹، ح۳)
علل دیگری برای برآورده نشدن دعاها در آیات و روایات بیان شده است. از جمله امام على(ع) می‌فرماید: گاه چیزى را (از خدا) مى خواهى اما به تو داده نمى شود و دیر یا زود بهتر از آن به تو داده مى شود، یا به خاطر آنچه خیر و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواسته ات دریغ مى شود، زیرا بسا خواسته اى که اگر برآورده شود به نابودى و تباهى دین تو مى انجامد، پس، چیزى بخواه که زیبایى و نیکی‌اش برایت مى‌ماند و پیامد سوئى ندارد.(نهج‌البلاغه، نامه ۳۱)
همان‌گونه که عمل صالح عامل اجابت و حتی تعجیل در اجابت است، گناه عامل عدم اجابت دعاست. امام علی(ع) فرموده است: لا تَستَبطیِء إجابَهَ دُعائِکَ وَ قَد سَدَدتَ طَریقَهُ بالذُّنوبِ؛اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.(غررالحکم و دررالکلم ح ۱۰۳۲۹)
نافرمانی از والدین موجب حبس دعا ست. امام صادق(ع) می‌فرماید: گناهی که نعمت‌ها را تغییر مى دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهى که پشیمانى مى آورد، قتل است. گناهى که گرفتارى ایجاد مى کند، ظلم است. گناهى که آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى که جلوى روزى را مى گیرد، زناست. گناهى که مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهى که مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تیره و تار مى کند، نافرمانى از پدر مادر است.(علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۸۴)
آثار و نقش دعا در زندگی
در آیات و روایات برای دعا تاثیرات شگرفی در زندگی مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی انسان بیان شده است. از جمله در آیات قرآن برای دعا، ‌آثاری چون تأمین خواسته‌هاى درخواست کنندگان نیازمند(ابراهیم، آیه ۳۴؛ طه، آیات ۲۵ تا ۳۶)، جلب رحمت خداوند(اعراف، آیات ۵۶ و ۱۵۶)، درمان بیماری ها(انبیاء، ایات ۸۳ و ۸۴؛ ص ، آیات ۴۱ تا ۴۳)، رفع و نجات از غم و اندوه(انبیاء، آیه ۷۶)، رفع بلاها و دشواریها و گرفتاری ها(انعام،‌ آیات ۴۰ و ۴۱)، مصونیت از گناه و انحرافات(یوسف، آیات ۳۳ و ۳۴)، برخوردارى از امداد الهى(بقره، آیات ۲۵۰ و ۲۵۱)، آمرزش گناهان (بقره، آیه ۵۸)، آبرومندى در قیامت (آل عمران، آیات ۱۹۰ تا ۱۹۵) و هر مشکل و درد دنیوی از مادی و معنوی تا جلب نعمت و رفع بلا و دفع بلا بیان شده است.
در آیات و روایات ده‌ها اثر برای دعا بیان شده است. چنانکه گفته شد دعا یکی از علل از بین برنده درد و بیماری در انسان است. پیامبر(ص) نیز درباره این نقش و تاثیر دعا در زندگی می‌فرماید: اَلصَّدَقَهُ تَدفَعُ البَلاءَ وَ هِىَ اَنجَحُ دَواءٍ وَ تَدفَعُ القَضاءَ وَ قَد اُبرِمَ اِبراما وَ لا یَذهَبُ بِالدواءِ اِلاَّ الدُّعاءُ وَ الصَّدَقَهُ؛صدقه بلا را برطرف مى کند و مؤثرترینِ داروست. همچنین، قضاى حتمى را برمى گرداند و درد و بیمارى‌ها را چیزى جز دعا و صدقه از بین نمى برد.(بحارالأنوار، ج۹۳، ص ۱۳۷، ح ۷۱)
اینها نمونه‌هایی از مباحثی است که در آیات و روایات درباره دعا بیان شده است. همین مقدار به خوبی نشان می‌دهد که دعا چه جایگاه مهمی در عبادت و بندگی دارد و تا چه اندازه در زندگی انسان‌ها تاثیر می‌گذارد و دنیا و آخرت ایشان را متاثر می‌سازد.