بیتالمال مسلمین صرف تبلیغ دوران طاغوت!
روزنامه دولتی ایران با چاپ عکس بزرگی بر صفحه اول خود و طی گزارشی مفصل به تجلیل از ناصر ملک مطیعی، بازیگر فیلمفارسیهای مستهجن دوران طاغوت پرداخت و ضمن مرثیه خوانی بر سالهای بعد از انقلاب که اجازه حضور این بازیگر مبتذل بر صحنه سینما داده نشد، وی را «سالار سینمای ایران» خواند! روزنامه ایران که از بودجه بیتالمال ارتزاق میکند به همین فقره هم بسنده نکرد و در کنار ملک مطیعی برای بهروز وثوقی، بازیگر فراری و یار غار اشرف پهلوی (تبهکارترین عنصر رژیم شاه) که طی سالهای اخیر در برخی فیلمهای علیه انقلاب و نظام اسلامی نیز بازی داشته، جشن تولد برپا کرد و برای جای خالی وی و سایر هم پالگیهای فراریش در سراسر دنیااشک افشانی کرد!!
قابل ذکر اینکه مدتهاست جریانهایی در داخل و خارج کشور درصدد مطرح ساختن و تجلیل از برخی سمبلهای ابتذال فیلمفارسی و فرهنگ شاهنشاهی بوده که به نظر میآید مقصود اصلی نه بازیگران و افراد طاغوتی که اساسا زنده کردن و احیای جنازه پوسیده و ریسیده رژیم شاه و عناصر و عوامل آن باشد. چندی پیش نیز شبکه رسانه سلطنتی بریتانیا (BBC) طی مطلبی که در آن امثال ملک مطیعی را «میراث ملی ایران» خوانده بود، به نوعی پشت پرده این ماجراها و اتصالشان به محافل معلومالحال خارج کشور را لو داد!
اما ادامه چنین روندی در روزنامه دولتی ایران جای شگفتی بسیار دارد! قطعا مدیران این روزنامه دولتی و روسای آنها در دولت بایستی پاسخگو باشند که چرا بودجه بیتالمال و اموال ملتی که 40 سال پیش بساط این طاغوتیان و تفالههای آنها را برانداخت و همواره در طول این سالها در برابر بازگشت استعمار و پس ماندههای آن مقاومت کرده، بایستی صرف همان عناصر و عوامل شده تا برخی جنازههای آنان را بر سر گذارده و حلوا حلوا کنند؟! آیا این خیانت در امانت نیست؟ آیا بهتر نیست خود این مدیران از جیب مبارک هزینه کرده و به هلهله و ولوله برای ابتذال شاهنشاهی بپردازند؟!!
اگر چنین افرادی سالار و اسطوره سینمای ایران هستند، چرا از پوسترهای فیلمهایشان برای تزیین گزارشتان استفاده نکردید؟ فیلمهایی که لابد در خلوت خود میبینید و برایشان به به و چه چه میکنید! آیا میتوانید حتی یکی از پوسترهای فیلمهای مبتذل امثال این بازیگر که اغلب مملو از برهنهگرایی و صحنههای غیراخلاقی است را برروی جلد همین روزنامه چاپ کنید؟! یا اینکه به دلیل تصاویر منافی اخلاق و عریان از فواحش و زنان هرجایی که برروی این پوسترها نقش بسته، حتی جرات نام بردن از آنها را ندارید؟!! فیلمهایی همچون «قصاص»، «بابا گلی به جمالت»، «مهدی مشکی و شلوارک داغ»، «لذت گناه»، «خاطرخواه»، «جیببر خوشگله»، «کلک نزن خوشگله»، «پاشنه طلا» و... و نکته قابل تامل اینکه حتی تلویزیون شاهنشاهی نیز به دلیل ابتذال بیش از حد اینگونه فیلمها، حاضر به پخش آنها نبود و هیچگاه چنین آثاری را روی آنتن خود نبرد!
اگر در طول تاریخ این سرزمین، هنر اعم از شعر و معماری و نقاشی و موسیقی و قصه و...همواره در تعالی روح انسانها و تربیت آنها نقش مهمی ایفا کرده، بهراستی چنین فیلمفارسیهای مستهجنی تا چه اندازه در بسط اخلاق و رفتار انسانی و اسلامی در جامعه نقش داشتهاند؟!! افرادی مانند ملکمطیعی یا وثوقی که حاضر نیستند حتی گذشته خود را به نقد بکشند، با رواج دادن تیپهای جاهلی و کلاه مخملی به عنوان شخصیتهای مثبت در فضاهای معلومالحال کابارهها و کافهها، چگونه از نظر این دسته از مدیران دولتی، پیشکسوت و حتی سالار سینمای ایران محسوب میشوند؟!!!
حضرت امام خمینی (رحمتالله علیه) در بهشت زهرا و در سخنرانی تاریخی 12 بهمن 1357 ابتدا فرمودند: «سینمای ما مرکز فحشاء است» و بعد از آن ادامه دادند که: «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشاء مخالفیم» پس از آن نیز گفتند: «... و شما میدانید که جوانهای ما را اینها (سینمای پیش از انقلاب و عوامل آن) به تباهی کشیدهاند...»
به راستی منظور امام از مرکز فحشاء چه بود؟ آیا به جز افرادی مانند همین ملکمطیعی و وثوقی در مرکز آن فحشاء قرار داشتند؟ آیا به جز اینها در خدمت سینمایی بودند که به فرمایش امام میخواستند جوانهای ایرانی را به تباهی بکشانند؟
مگر آن مردمی که در روزهای انقلاب و در جمعیتهای میلیونی به خیابانها آمده و در کنار تعطیلی مشروبفروشیها و مظاهر فساد اقتصادی رژیم شاه یعنی بانکها، همین فیلمهای مبتذل و مستهجن فارسی را از پرده سینما پایین آورده و سینماهای یاد شده را به تعطیلی کشاندند، تکلیف خود را با آن سینما روشن نکردند؟! اگر واقعا مردم خواستار امثال این هنرپیشههای مبتذل فیلمفارسی بودند که اساسا چه نیازی به انقلاب و شهادت دهها هزار تن و مصدومیت و جراحت صدها هزار تن دیگر بود؟!! این به اصطلاح بازیگران فیلمفارسی که مدام در مراکز فساد همچون کابارهها میزدند و میرقصیدند و روابط نامشروع و صحنههای غیراخلاقی را نمایش میدادند!! شاید از نظر حضرات متولی روزنامه ایران، «سالار سینمای ایران» باشند اما قطعا به باور تمامی آن مردمی که جان و مال و فرزندان خود را پای سرنگونی رژیم شاهنشاهی و تداوم انقلاب گذاردند، مظاهر فرهنگ فاسد همان رژیم بهشمار میآیند؟!!
اگر این دسته از مدیران دولتی نفرت مردم را از دوران شاه را باور نداشته و وادادگی خود را به حساب ملت میگذارند، لااقل کمی سر از پیلههای خود بیرون آورده و فقط به آمارهای وزارت ارشاد خود نگاه کنند که وقتی پس از سالها همین جناب «سالار»! در فیلمی بازی کرد و فیلمش در سال 1395 به اکران عمومی درآمد، چه اتفاقی افتاد! در حالی که «بی بیسی» و همپالگیهای داخلیاش برای محبوبیت جعلی امثال ملکمطیعی، گریبان چاک کرده و آمارهای دروغین ارائه میدادند فیلم «نقش نگار» با بازی وی، علیرغم انتظار فروش میلیاردی و توهم استقبال دهها میلیونی مردم (که گویا سر از پا نشناخته و پس از سالیان دراز برای تماشای هنرمند محبوب خود به سالنهای سینما هجوم میبرند!!)، اما در جدول فروش حتی پایینتر از فیلمهای سخیفی مانند «آدم باش» قرار گرفت و براساس آمار، پس از چندین هفته، تنها 45 هزار نفر در سراسر ایران به دیدن آن رفتند!! یعنی آن محبوبیت عظیم! مورد نظر بنگاههای استعماری مانند «بی بیسی» و زنجیرهایهای داخلیشان فقط 0/05 (پنج صدم) درصد از این مردم را جلب کرد!!!
اگر بازهم این حضرات دولتی فساد و ابتذال فیلمفارسیهای امثال ملکمطیعی را باور ندارند، میتوانند به تصویری که «بیبیسی» در یکی از آخرین گزارشهایش از فیلمهای وی ارائه کرد، نگاهی بیندازند شاید اندکی به خود آمده و در ترویج ولنگاری فرهنگی تردید نمایند و لااقل چون به خلوت میروند، آن کار دیگر بکنند نه در منظر عمومی! «بیبیسی» طی همان گزارشی که ناصر ملکمطیعی را «میراث ملی ایران» خواند!! نوشت:
«... به همان اندازه که میزان خشونت و سکس در فیلمهای ایرانی رواج پیدا میکرد، در فیلمهای او (ناصر ملکمطیعی) هم صدای شکستن هندوانهها (که برای صداگذاری صحنههای مشت و دعوا استفاده میشد) و تعداد نماهای زاویه پایین از رقاصههای بیبندوبار فزونی گرفت...»!