kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۴۷۴۱
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۵

دریای وصل (شعر)

  مسعود ایمانی

از سنگلاخ دشت هم پای سرنوشت
در رود روزگار همواره جاری‌ام
پایم به رفتن و چشمم به ماندن است
چون موج بی‌قرار از خود فراری‌ام

این رود پرخروش اهل درنگ نیست
این شعر خوانده را از بَر نمی‌کنم
من قطره بودم و پیوسته‌ام به رود
دریایی‌ام ولی باور نمی‌کنم

هر برکه‌ای که خود دریا نمی‌شود
بیراهه رفتگان مرداب دیده‌اند
آنان که مانده‌اند از اصل خود جدا
دریایی از سراب در خواب دیده‌اند