انسان؛ موجودی جامع الاطراف(خوان حکمت)
كتابهاي آسماني عموماً و قرآن كريم خصوصاً راه جديدي را از نظر معرفتشناسي براي انسانها باز كردند، راههايي كه ديگران ميدانستند و آن راه را طي ميكردند و هماكنون هم آن راه را طي ميكنند همان راه تجربه حسي است كه به اين صورت بيان ميكنند: «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً»[1]؛ اگر كسي حسّي را از دست داد، تجربه حسي كه از آن حس به دست ميآيد نصيب او نخواهد شد، اين سخن حقّي است كه مورد امضاي انبياست؛ اما آن حرف جديدي كه انبيا آوردند و براي همه ما مؤثر است، اين است كه «مَن فَقَد تقويً فَقَدْ فقدَ علما» اگر كسي فاقد تقوا و پرهيزكاري بود، علمي كه از آن ناحيه حاصل ميشود را از دست ميدهد. اين بيان نوراني قرآن كريم كه (إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً)[2] به ما ميگويد اگر شنيدهايد كه عدهاي از بزرگان گفتند: «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً» اگر كسي حسّي را مثلاً بينايي را از دست داد، علوم حاصل از بينايي نصيبش نميشود، اين حرف حق است، منتها اعضايي كه عهدهدار شنيدن و ديدن و بوييدن و لمس و اينها هستند اينها منحصر در حس نيستند. اگر شنيدهايد و تجربه كردهايد كه بزرگان گفتند اگر كسي نابينا بود و حسّ بصر را از دست داد، او از تشخيص رنگها و علوم مناظر و مرايا محروم است، اگر اين مطلب را شنيديد و تجربه كرديد و درست هم است، ما حرف جديدي داريم و آن اين است كه ميگوييم :اين حس دو قسم است؛ يك قسم در بيرون است، يك قسم در درون؛ در بيرون همين چشم و گوشي است كه ميبينيم؛ در درون، يك چشم و گوش ناديدني است. اگر كسي آن چشم درون را از دست داد، از علومي كه از بينايي غيبي نصيبش ميشود بهرهمند نيست.
در سوره مباركه «حج» فرمود در درون انسان چشمي است که مؤمنان آن چشم را دارند ولی كافران كورند و آن چشم را ندارند:فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَي الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور؛ در حقيقت چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينه هاست كور است [3]؛ اگر قلبشان كه بايد بينا باشد اگر فاقد آن چشم باشد؛ يا مشغول توسعه همان اصل قبلي است كه «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً» يا مشمول اين نوآوري انبياست كه فرمودند: «مَن فَقَدَ تقويً فقدْ فقدَ علما» چون اين به صورت جمله شرطيه بيان شده (إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً) فرق بين حق و باطل، صدق و كذب، خير و شرّ، حَسن و قبيح كه مهمترين كارهاي ما با فرق بين اين امور هشتگانه است با تقوا حاصل ميشود. ميبينيد خيليها برايشان حلال و حرام يكسان است، حق و باطل يكسان است، صدق و كذب يكسان است، خير و شر يكسان است، حَسن و قبيح يكسان است. اما فرمود: (إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً) اگر به صورت جمله شرطيه است پيامش اين است كه «من فقد تقويً فقدْ فقدَ علما» اينكه ميبينيد علوم برخيها چه در حوزه چه در دانشگاه كارآمد نيست و مشكل او را حل نمیکند، چه رسد به مشكل جامعه را،براي اين است كه او به همان اصل اوّلي بسنده كرده است كه «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً» اما اين اصل دومي كه رهاورد وحي است را رعايت نكرده (إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً) آنجا فرق بين حيات و ممات به وسيله همين تقواست.
انسان؛ در گذر از فرش تا عرش
درست است همه موجودات، آينه الهياند، آيت پروردگارند، اما هيچ موجودي به اندازه انسان، آینه الهي نيست و چون هيچ موجودي به اندازه انسان مرآت الهي نيست، هيچ موجودي هم مانند انسان صلاحيّت خلافت الهي را ندارد كه خليفةالله بشود، براي اينكه موجودات، يا نيمه اول راه را طي ميكنند يا در نيمه دوم راه به سر ميبرند، موجودي كه از آغاز، حركت بكند به پايان نيمه دوم برسد فقط انسان است، بنابراين ميبينيم موجودات از منظر قرآن كريم به سه قسم تقسيم شدهاند، اين سه قسم را هم با بحثهاي ديگر مييابيم. قسم اول موجوداتي هستند كه در نيمه اول حركت ميكنند، اینها جماد و نبات و حيوان هستند، اينها در محدوده طبيعت حركت ميكنند،اگر يك وقت بنا شد خاك حركت كند و به كمالي برسد و به تعبير بعضي از اديبان «لعل گردد در بدخشان يا عقيق اندر يمن»[4] اگر يك مقدار خاك در اثر تلاشها و كوششهاي چند قرن در بدخشان افغان، لعل ميشود؛ يا در يمن عقيق ميشود، اين رشدش مشخص است، بالأخره اين خاك يك سنگ گرانبها ميشود، اگر يک گياهي در تغذيه و تنميه و توليد بالنده است و به شجر مُثمر ميرسد، آن هم بالأخره راهش مشخص است و بارش هم معلوم، و اگر حيواني رشد ميكند و به مرحله تجرّد وهمي و خيالي ميرسد، اين هم قلمرو رشدش مشخص است؛ چه جماد، چه نبات، چه حيوان، اينها در اين نيمه اول راه به سر ميبرند، اینکه اينها به عرش بار يابند و موجود الهي بشوند، اینطور نيست؛ اينها در همين محدودهاند، از آن طرف فرشتگاني كه حاملان عرشند: جبرئيل(ع)، اسرافيل(ع)، ميكائيل(ع)، عزرائيل(ع) اين بزرگواران در همان نيمه دوم به سر ميبرند، اينها در عالم خاك و عالم نبات و عالم حيوانيّت به سر نميبرند و در همان نيمه دوم هستند، بنابراين هم موجودات نيمه اول گسسته از نيمه دوماند، هم موجودات نيمه دوم منقطع از نيمه اولند؛ تنها انسان است كه ميتواند از خاک شروع بكند و به عرش الهي بار يابد، از فرش تا عرش را او ميتواند طي كند، يعني مرحله جماد و نبات و حيوان را پشت سر بگذارد «بار ديگر چون مَلك قُربان شوم» يعني جزء مقرّبان الهي بشوم و بعد هم «از مَلك قربان شوم»[5] و مقرّبتر از فرشته ميشوم.
جامع الاطراف بودن انسان
اين موجود يعني انسان، تواناست كه هم نيمه اول را طي كند، هم نيمه دوم را طي كند،هم اينها را به هم مرتبط كند و بشود جامعالأطراف؛ چنين موجودي شأنيت و صلاحيت اين را دارد كه بشود خليفةالله. در قرآن كريم فقط چنين موجودي مخاطب خداست كه:يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ؛ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد! [6] اين خطاب شرفبخش، نصيب فرشتهها نيست،چه اينكه نصيب جماد و نبات و حيوان هم نيست؛ پس او ميتواند هم در محدوده طبيعت، رشد و بالندگي داشته باشد، هم در قلمرو فراطبيعت رشد و بالندگي داشته باشد و هر دو را جمع كند و سرپرستي كند و خليفةالله بشود.
اگر كسي خود را نشناخت يا ارزان فروخت، مغبون ميشود چون مغبون ميشود ممكن است در دنيا اين غَبن ظهور نكند ولي در قيامت كه حق ظاهر ميشود و ارزشها آنجا شكوفا ميشود، افراد مغبون ميفهمند كه ضرر كردند. اين سوره مباركه «تغابن» براي همين نازل شده است كه:يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ؛ این در زمانی خواهد بود که همه شما را در روز اجتماع [روز رستاخیز[ گردآوری میکند، آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشیمانی) [7] روزي كه غبنِ انسان ظاهر ميشود اگر كسي خود را ارزان بفروشد،به امور گذرا بفروشد، كاملاً مغبون شده است، اين ميتوانست به اندازه خود خليفةالله باشد، لكن خودش را ارزان فروخت.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 4/7/92،
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]، اساس الاقتباس، ص375.
[2]، انفال، 29.
[3]، حج، 46.
[4]، ديوان سنايي، قصيده 134.
[5]، مثنوي معنوي، دفتر سوم.
[6]، انشقاق، 6.
[7]، تغابن، 9.
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.