kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۲۴۳۱
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۰
گفت‌و‌گو با اعظم بروجردی نمایشنامه‌نویس و کارگردان

هنرمندان متعهد تئاتر به تشکیلات قوی احتیاج دارند



انوشه میرمرعشی

با اینکه اعظم بروجردی را اهالی رسانه بیشتر با نمایشنامه‌هایش می‌شناسند اما بیشتر مردم هنوز او را به عنوان نویسنده سریال پرمخاطب «پهلوانان نمی‌میرند» به یاد می‌آورند.
قرار مصاحبه را در پردیس تئاتر تهران گذاشت و در عصر یکی از آخرین روزهای پاییز با روی باز پاسخگوی سؤالاتم شد. در حالی که خستگی در چهره‌اش مشهود بود؛ قبل از شروع مصاحبه جلسه داشت و بعد از مصاحبه هم می‌خواست برای تمرین نمایشنامه‌ای که قرار است برای ایام فاطمیه روی صحنه اجرا شود، سراغ بازیگران نمایشش برود...

* تعریف شما از «هنر» به عنوان یک هنرمند مسلمان چیست؟
خداوند در سوره شعراء شاعران را به دو گروه تقسیم می‌کند و می‌فرماید: «و شاعران را گمراهان پیروی می‌کنند*مگر نمی‌بینی که آنان در هر وادی سرگردانند* و چیزهایی می‌گویند که خود عمل نمی‌کنند* مگر آن کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند و خدا را بسیار یاد کرده اند» [آیات 224 تا 227] یعنی در واقع خداوند هنر را به دو بخش هنر الهی و غیر الهی تقسیم می‌کند. آن وقت علنا خداوند دستور می‌دهد که مردم از هنرمندان غیرالهی پیروی نکنند.
به نظرم من اگر هنرمند هادی و اثر هنری‌اش هدایتگر به سوی حقیقت نباشد و راه آسمان را بسته ببیند خودش یک انسان مهجور و ناامید است و اثرش هم همین طور. اصلا اسم اثرش هنر نیست، «شبه هنر» است. برای همین دکتر شریعتی هنرمندانی را که در مسیر حق و حقیقت نیستند را انسانهایی می‌داند که راه آسمان را بسته می‌بینند برای همین تلاش می‌کنند دنیا را بیارایند.
تلاشم همیشه در این سالها این بوده که درکم از هستی را با رعایت اصول به مخاطبم به بهترین و زیباترین شکل نشان بدهم. در هالیوود هدف وسیله را توجیه می‌کند ولی برای من هنرمندِ متعهد هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. ما چارچوب و قیودی داریم که باید آنها را رعایت کنیم. برای همین من به عنوان هنرمندی که تعهد دارم دست به عصا حرکت می‌کنم. باید حرفهایم را که براساس قیود و چارچوب‌هایی که داریم با پختگی و در عین حال زیبا و قابل فهم برای مخاطب عرضه کنم.
* این تعریف قطعا با تعریف «هنر برای هنر» در تضاد است و خروجی این تعریف با خروجی کار طرفداران نظریه هنر برای هنر تفاوت دارد؟
بله! متاسفانه برخی از همکاران من چون براساس هنر برای هنر نمایشنامه می‌نویسند و آن را روی صحنه می‌برند ممکن است در کارشان از خط قرمز‌ها عبور کنند و مثلا شخصیت یکی از معصومین (علیهم‌السلام) را تبدیل کنند به یک «داش‌مشتی‌لات» که فحش هم می‌دهد! اما با تعریف ما از هنر نمی‌شود چنین کاری کرد و از خط قرمزها گذشت.
درست است که الان جلوه‌گری کفر و شرک خیلی عیان است ولی وظیفه من این است تا درختی باشم که میوه و ثمره خوب تولید می‌کند. اتفاقا وظیفه دارم آن زیبایی‌هایی که خیلی عیان نیست را جلوی چشم‌ها بیاورم. دیالوگ یکی از نمایش هایم این بود که دخترها فقط این مردمانی نیستند که ابروی پاچه بزی و لب‌های انتری دارند، آن دخترهایی که صبح زود بر سر سجاده هستند هم مردمانی هستند. یعنی این دختر صد من آرایش کرده گرچه جلوه‌گری‌اش بیشتر است اما آن دخترهای عفیف در خانه که اتفاقا تعدادشان هم زیاد هست را باید در نظر داشت و به جامعه نشان داد.
* تحقیق و پژوهش در نوشتن آثارتان چه جایگاهی دارد؟
اول اینکه هیچ وقت در سال‌های فعالیتم بر مبنای سفارش کار نکردم. باید حتما موضوعی برای خودم مسئله بشود، در مورد آن به اندازه کافی تحقیق بکنم؛ بعد نوشتن را شروع می‌کنم. در مرحله بعد من در کارهایم به پوسته مذهب نمی‌پردازم؛ عمق مذهب برایم مهم است. برای همین مدتها برای نوشتن یک نمایشنامه، گاهی چند سال وقت می‌گذارم و تحقیق می‌کنم. مثلا مدت طولانی است که درباره حضرت زینب (سلام الله علیها) دارم تحقیق می‌کنم. همین الان حدود 140 صفحه متن آماده که به صورت داستانی است درباره ایشان نوشته‌ام؛ اما هنوز آنچه می‌خواهم در نیامده. برای همین آن کار را کنار گذاشتم تا با گذشت زمان تحقیقاتم تکمیل بشود و وجود خودم از دانستن پر بشود و بعد لبریز شود. یعنی باید به مرحله‌ای برسم که اول خودم غنی شوم از پژوهش، بعد در مرحله بعد چیزی برای مخاطبم بنویسم که او هم از آن اثر غنی بشود و آن لذت معنوی را ببرد.
* در طول این سالها عدم حمایت و نامهری‌ها باعث نشده از ادامه کار دلسرد بشوید؟
چند سال پیش نمایشنامه‌ای را روی صحنه بردم که موضوعش مرتبط با امام حسین (علیه‌السلام) بود. موقع تصویب و قرارداد بستن خیلی‌ها قول داده بودند برای اجرای این نمایش همکاری کنند اما از آنجا که نام نمایش را گذاشته بودیم «کیست مرا یاری کند؟» احدالناسی ما را یاری نکرد! و سر قول و قرارهایش نماند... البته کار روی صحنه رفت و اجرا شد اما من ماندم و کلی بدهی که باید به عوامل پرداخت می‌کردم. هرچه این در و آن در زدم مسئولینی که قول داده بودند از نمایش حمایت کنند، حاضر نشدند به قولهایشان عمل کنند. دیگر برای پرداخت دستمزدها و بدهی‌ها، تصمیم گرفته بودم ماشینم را بفروشم که یک بنده خدایی پیدا شد و اعلام کرد که مبلغ مورد نیاز را به من قرض می‌دهد و قرار شد که کم کم قرضم را به او پس بدهم. خلاصه این طوری دستمزد و بدهی‌های مربوط به آن نمایش را دادم و شرمنده گروهم نشدم.
اما این رفتارها باعث نشد که از روی صحنه بردن کارهای مذهبی پشیمان بشوم. چون اعتقاد دارم وقتی دارم به وظیفه‌ام عمل می‌کنم و کار درست را انجام می‌دهم، بالاخره از یک‌جایی کمک می‌رسد. یعنی «صاحب» اصلی نمایش نمی‌گذارد کار بخوابد و انجام نشود.
همین الان مشغول تمرین برای یک نمایشی هستیم به نام «پهلوان» که قرار است در ایام فاطمیه روی صحنه برود. موضوع کار به شکل غیرمستقیم به شخصیت و عظمت وجودی حضرت‌زهرا (سلام الله علیها) می‌پردازد. موقعی که نمایشنامه را برای صحبت‌های اولیه به یکی از نهادهای فرهنگی ارائه کردم، گفتند اینکار 100 میلیون بودجه می‌خواهد اما چون چنین بودجه‌ای نداریم، تنها می‌توانیم 50 میلیون برای روی صحنه رفتن این اثر سرمایه بگذاریم. بااینکه می‌دانستم قطعا این مبلغ کم است اما کار باید برای حضرت زهرا انجام می‌شد. برای همین قبول کردم. اما موقع نوشتن قرارداد اعلام شد که به دلیل کمبود اعتبارات فقط می‌توانند 40 میلیون بدهند. که با خودم گفتم ان شاءالله از جائی جور می‌شود و برای همین قراداد را نوشتم. متاسفانه کمی بعد به ما اعلام شد که فقط 30 میلیون می‌توانند پرداخت کنند. درحالی که فقط رقم قراردادهایم با عوامل کار 38 میلیون تومان است؛ حالا هزینه‌های دکور و لباس و... مانده. البته از مسئولین این نهاد خیلی هم ممنون هستم چون جاهای دیگر همین حمایت حداقلی را هم نکردند. گرچه در این عرصه خیلی تنها هستم اما این برخوردها من را ناامید نمی‌کند. هیچ وقت در عمرم آدم ترسوئی نبودم و می‌دانم که باید به تکلیفم عمل بکنم و کنار نمی‌کشم.
* از نظر شما مشکل اصلی که نیروهای متعهد را در عرصه هنر تئاتر آزار می‌دهد، چیست؟
عمده‌ترین مشکل نیروهای متعهد و معتقد در عرصه هنرِ نمایش، نداشتن تشکیلات است. در این عرصه ما به یک تشکیلات قوی احتیاج داریم. البته قطعا کسی از بیرون نمی‌آید برای ما هنرمندان متعهد تشکل ایجاد کند، خود نیروهای متعهد در عرصه نمایش باید این تشکیلات را ایجاد کنند تا این‌قدر ضربه نخوریم.
سالها پیش - بین سال‌های 64 تا 70 - ما یک کانونی داشتیم به نام «کانون تئاتر بانوان». در این کانون دوره‌های مختلف هنری برگزار می‌کردیم و هرسال تعداد زیادی هنرجو را آموزش می‌دادیم. شاید نزدیک به 90 درصد آن هنرجوها الان جزء کارگردانان، بازیگران، عروسک گردانهای مطرح هستند. ما در کانون روی یک اصولی اینها را تربیت می‌کردیم اما به این دلیل که تشکیلات نداشتیم وقتی اینها وارد فضای کار شدند، جوّ غالب و تفکراتی که در تضاد با اصول ما هست، خیلی از اینها را برد. یکی از مهم‌ترین منفعت‌های وجود تشکیلات قوی، نگه داشتن نیروهای آموزش دیده است. حتی ما به خاطر نداشتن تشکیلات نمی‌توانیم مخاطبین خود را حفظ کنیم و ارتباط مان با تماشاچی‌های آثارمان قطع می‌شود.
* برای اینکه هنرمندان متعهد عرصه هنر هفتم بتوانند به خلاقیت برسند و آثار خلاقانه و بکر تولید کنند چه راهی را پیشنهاد می‌کنید؟
برای خلاق شدن و تراوش ذهن یک راه ساده وجود دارد. لازم نیست راه‌های عجیب و غریب را طی کنیم. ما از رودخانه خودمان آب برمی‌داریم و از چشمه خودمان جاری می‌شویم. به نظر من عمق گرفتن از «نماز» یک راه خیلی موثر است. اینکه یک انسان با تمام محدودیت هایش به «نامحدود» متصل شود و نمازِ با توجه بخواند قطعا تراوش خلاقیت در وجودش ایجاد می‌شود و میتواند آثار خیلی خوبی تولید کند.
* ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.