kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۱۲۳۲
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۷

شاید هم بازیگر سریال‌های ترکی!



فرزاد میرحمیدی

 حکایت این روزهای فرهنگ و هنر در ایران، حکایت همان باغی شده است که هر دم از او تازه بری می‌رسد. نمی‌دانم شهریور همین امسال بود یا سال گذشته که یکی از دوستان، حکایت جالبی را از یک گزارش تلویزیونی نقل می‌کردکه؛ گزارشگر صدا و سیما در روز پزشک از چند رهگذر درباره «ابن سینا» می‌پرسید و تازه نفر هفتم یا هشتم بود که پاسخ گزارشگر را به‌درستی می‌دانست و گفت حکیم و دانشمند سده چهار و پنج هجری قمری.
 بگذریم، همین چندسال پیش، وقتی روزی به نام «ولنتاین» می‌رفت که خود را در دل برخی جوانان ایرانی باز کند، کمتر کسی فکر می‌کرد که روزی چرخه تولید و صنعت در کشور، زیر بار محصولات چینی کمر خم کند و امروز، که به نسبت هر روز، مناسبت‌های جدیدی از قبیل؛ «جشن هالوین» و «بلک فرایدی» و «جشنواره فانوس‌های کاغذی» و... به سالنمای فرهنگی برخی از مردم ما افزوده می‌شود، هیچ بعید نیست شعر و موسیقی ما نیز، اول و آخرش شده باشد تجارت‌پیشگی و یا در فیلم و سینما، چوب حراج را بر فرق فرهنگ و هویت تاریخی خود فرود آورده باشیم.  
 نمونه‌اش همین دسته گل زیبایی که اخیراً سازمان سینمایی به آب داده و به قول تهیه‌کننده فیلم «جن زیبا»، پروانه ساخت فیلمی با حضور ستاره سریال‌های ترکی- «نورگل یشیلچای»- را هم خودشان صادر کرده‌اند! جدا از اینکه نتیجه این صادرات و واردات و به عبارتی این زد و بندها چه می‌تواند باشد، بد نیست به خود ترکیه هم که، البته تا همین اواخر، فرهنگ در آن مشخصاً قربانی توسعه سیاسی و اقتصادی شده بود، نگاهی بیندازیم تا بدانیم سرانجام آنها که به قول آقای «فرید»- تهیه‌کننده جن زیبا- دل به تولیدات مشارکتی، آن هم از نوع سریال‌های ترکیه‌ای می‌بندند، چه خواهد بود؟
 تولید مشارکتی به چه قیمتی؟ به جز سانتیمنتالیسم پیش‌پاافتاده و اغواگری‌های کودکانه، سریال‌های ترکی چه دستاورد یا امتیاز ویژه‌ای دارند که تهیه کنندگان دلسوز سینمای ایران برای تولید مشترک از عوامل چنین سریال‌هایی التماس دعا داشته باشند؟ در حالی که سطح و رسالت سینمای ایران، نه تنها هیچ وجه‌اشتراکی با محتوای این نوع سریال‌ها ندارد که اصولاً با اهداف عمدتاً تجاری آن و حتی در فرم، ریتم و بلکه به لحاظ فنی هم با این محصولات ناسازگار است و مخاطبی که کمترین اطلاعی هم از سینمای جهان داشته باشد، به خوبی می‌داند که در حال حاضر حتی سینمای نوپای افغانستان، برای ایران دلایل بهتری برای‌اشتراک دارد تا عوامل سریال‌های ترکی که حتی با یک جست‌وجوی ساده در فضای مجازی می‌توان از سطح و عمق هنرمندی ایشان بهره‌مند شد!
 در پایان اینکه، این فیلم‌ها و این رل آمدن و افاضه‌کاری‌ها تنها نقشی کوچک از آنچه است که در ایوان سینمای ایران و در کل در عمارت فرهنگ و هنر امروزه این مرز و بوم رؤیت می‌شود و به تعبیری تا وقتی چنین وصله‌های ناجور بر قبای این فرهنگ می‌چسبد و هر روز سر و کله یک مناسبت تازه یا یک مشارکت عجیب و جدید (بر همان وزن عجیب و غریب)، پای تجار و دلالان اقتصادی را به عرصه این فرهنگ باز می‌کند، نباید هم تعجب کرد که این نسل همان نسل جوانی باشد که شلوار جین ترک و کتانی چینی بپوشد و فی‌المثل وقتی از او بپرسند؛ «ابن سینا که بود؟» بگوید: «نمی‌دانم. ترانه سرا بود، خواننده بود، شاید هم بازیگر سریال‌های ترکی!»