kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۰۰۴۵
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۰
نگاهی به بایسته‌های حرکت رسانه‌ای در نقشه تحولات شامات

فرزندان زهرا‌(س) آمده‌اند



سعید غفاری*  

شامات اکنون نقطه تمرکز حساس‌ترین ماجراهای قرن است. لحظه‌ها با سرعت بالا و حامل رخدادهایی با ظرفیت بسیار، از مقابل دیدگان تاریخ منطقه و حتی تاریخ بشریت، در حال عبورند. در این میان، لبنان و حوادث و تحولات آن در جایگاهی پراهمیت قرار دارد. لبنان را به حق باید عمق مرزهای استراتژیک ما در منطقه دانست؛ جایی که پایگاهی محکم در آن داریم. این پایگاه با همه دست‌اندازی‌ها و مکرهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و حیله‌گری بازیگران اروپایی صحنه معادلات جهان، به برکت خون شهدا پابرجاتر از گذشته شده است.
 نکته مهم اما، درک تحولات جاری در منطقه و برنامه‌ریزی بر اساس شناخت عمیق تحولات و مسیر آینده آنهاست. حالا این عرصه در زمینه تولید و مهندسی پیام حساس‌تر و پیچیده‌تر و سریع‌تر از گذشته شده است؛ پیچیدگی، ظرافت و شتابی که ضرورت بهره‌مندی هنرمندانه و موشکافانه از ظرفیت‌ها را  افزون از گذشته ضرورت داده است. حالا رسانه ملی- در ابعاد شبکه‌های برون‌مرزی-  باید قبل از آنکه از کف بروند، به آنها توجه و در راستای تقویت محور مقاومت از آنها استفاده کند.
لحظه‌ها و رخدادها، ماهیتی «نقطه‌ای» دارند که رسانه با طراحی صحیح می‌تواند آنها را برجسته و به تعبیری جریان‌سازی نماید. همه ما عکس کودک سوری آیلان نازنین را که در جریان مهاجرت در دریا غرق شده بود و امواج دریا بدنش را به ساحل آورده بود به یاد داریم...؛ عکسی که باعث شد تا موج رسانه‌ای و انسانی عظیمی به راه بیفتد.
چندی پیش نیز در جریان پاکسازی عرسال لبنان از وجود خبیث داعشی‌های وهابی، عکسی از یکی از نیروهای حزب‌الله که در کلیسا در حال تمیز کردن مجسمه حضرت مریم(س) بود، منتشر شد که دختری مسیحی در زیر آن نوشته بود: «ای نور چشمم، ‌ای مریم(س) پاک، بار دیگر مسیح به صلیب کشیده نخواهد شد، (چون) فرزندان زهرا‌(س) آمده‌اند.»
این دختر مسیحی با همین یک جمله، واقعیت ماجرا در لبنان و سوریه و عراق را عریان و عیان مقابل چشم جهان گذاشته و می‌گوید هرجا که رزمنده مقاومت و بسیج مردمی هست، آسایش و آرامش و امنیت هم هست و اگر دنیا به دنبال مرهم می‌گردد و می‌خواهد عشق و زیبایی و گذشت را از نزدیک تجربه کند و با دو چشم خویش ببیند، به اینجا بیاید و به این رزمندگان بی‌نام و نشان بنگرد.
از بازخوانی این خاطره و اتفاق مهم و زیبا چند هدف دارم:
اول اینکه ما باید در منطقه طرح و برنامه داشته باشیم و از یک پیوست رسانه‌ای و فرهنگی منسجم برخوردار باشیم.
دوم اینکه ضروری است متناسب با مخاطب و شناسایی لحظه‌ها و تحولاتی که در منطقه رخ می‌دهند «اولویت‌بندی» درستی  از تولید و بسته‌بندی پیام رسانه‌ای داشته باشیم.
سوم اینکه ما در فضای رسانه‌ای، در جنگی به مراتب پیچیده‌تر از عرصه میدانی درگیریم و غفلت از آن، ظرفیت‌های آینده را از ما خواهد گرفت. به همین سبب، استراتژی، شیوه کار و محصولات رسانه‌ای‌مان نیز باید ظریف‌تر، هوشمندانه‌تر و ریزبینانه‌تر از گذشته حاصل شوند.
سه نکته پیش گفته هنگامی حاصل می‌شود که درک درست و عمیقی از رخدادها و روند آینده آنها داشته باشیم و با رویکردی کارشناسانه، ساختاری مناسب طراحی و ایجاد نماییم.
حال مجددا به مثالی که درباره نوشته دختر مسیحی بیان شد، برگردیم. این تصویر و متن چقدر ظرفیت داشت تا در فضاسازی و ارائه تصویری انسانی و ضدتروریستی از حزب‌الله در غرب موثر باشد؟ پاسخ روشن است: بی‌اندازه.
  همان‌طور که می‌دانیم یکی از محورهای اصلی عملیات روانی و رسانه‌ای آمریکا و رژیم صهیونیستی برعلیه حزب‌الله استفاده از کلیشه «گروه تروریستی» در منطقه است و اگر طراحی مناسبی بر کارکردها و شیوه انعکاس و ظرف‌های رسانه‌ای شکل دادن به تصویر و متن پیش گفته، انجام می‌شد چقدر می‌توانست موثر باشد. ضمن اینکه همین تصویر و متن می‌تواند دستمایه نگارش یک کار داستانی باشد.
نکته مهم دیگری نیز وجود دارد؛ قدر مسلم این‌که ما در سوریه و به ویژه لبنان در یک محیط رقابتی واقع شده‌ایم. پیچیدگی و سرعت تحولات می‌تواند تهدیدی موثر برای فعالیت‌های ما باشد؛ اگر بدون طرح و برنامه و انسجام در فعالیت باشیم.
 در این صورت روسیه، چین، اروپا، آمریکا و عربستان سعودی از جمله مهم‌ترین رقبای ما در منطقه، ابتکار بازی را از ما سلب خواهند کرد، کما اینکه این اتفاق بارها رخ داده است. به همین سبب،  شناخت الگوی فعالیت رقبای ما در منطقه در فضای رسانه‌ای و عملیات اطلاعاتی و رسانه‌ای حداقل کاری است که باید انجام دهیم. چنانچه روسیه از همان ابتدای حضور در سوریه با یک پیوست رسانه‌ای مشخص وارد میدان شد. این پیوست از سه شاخص‌: فن‌آوری، انسان و داستان برخوردار بوده و هست و در دوره‌های مختلف، رویکردهای روسیه را در منطقه تامین کرده است. تاملی بر فعالیت رسانه‌ای روسیه  نشان می‌دهد آنها اهداف روشن و آینده‌نگرانه‌ای داشتند و تلاش کردند در عرصه اقدام نیز از نیروها و ظرفیت‌های موجود به خوبی استفاده کنند.
رویکردهای روسیه در سوریه از ابتدا را به شرح زیر می‌توانم دسته‌بندی کنم:
الف: روسیه به عنوان یک نیروی موثر و پیشتاز برای تغییر اوضاع میدانی و هم‌پیمان ایران.
ب: روسیه به عنوان حامی مردم سوریه(اعم از شیعه و سنی) برای امروز و فردا و مبارزه با افراط‌گرایی.
ج: روسیه به عنوان تضمینی برای امنیت، آرامش و ثبات برای همه مردم سوریه.
د: روسیه به عنوان تنها عامل راهبردی و کلیدی برای ثبات و امنیت و برندسازی در چهارچوب ارتباطات راهبردی. (که این آخری در جریان وقایع دیرالزور برجسته‌تر شده است).
تاکید نگارنده بر این است که رقبای ما همزمان به قدرت نرم هم فکر می‌کنند و می‌دانند قرار است در آینده کجای نقشه جدید امنیتی و ژئوپلتیکی منطقه بایستند.
 در چنین شرایطی، رسانه‌های ما باید نه تنها به عنوان آمادگاه‌های جنگ اطلاعاتی که به مثابه مغزافزار موثر و فعال و اثرگذار این حرکت عمل کنند. چنانچه رسانه ملی جمهوری اسلامی نیز یک مدافع حرم مهم در ترتیبات منطقه محسوب می‌شود. تحولات اخیر ثابت کرد که این امکان با توجه به پیش کاشته‌های فرهنگی و هم‌افزایی‌های مبتنی بر اعتماد و همدلی و اهداف مشترک، وجود دارد تا ایران و لبنان به عنوان دو نماد اصلی مقاومت در منطقه خاورمیانه حساب شده‌تر و با طراحی دقیق‌تری نسبت به گذشته، گام‌های فتح تمام‌عیار فضای اندیشه‌ای و راهبردی منطقه را بردارند و در جهان متکثر امروزین، این پیام دختر مسیحی لبنانی را که «فرزندان زهرا(س) آمده‌اند» با بلندترین آوا طنین‌انداز و در عمق جان آحاد بشر بنشانند.
*دکترای آینده‌پژوهی و مستندساز