kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۴۷۵۷
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۹

چه کسی را می‌پرستیم؟(خوان حکمت)



يكي از كلمات نوراني امام جواد(ع) اين است كه «مَن أصغی إلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ فإن كانَ النّاطِقَ عن اللّه‏ِ فقد عَبَدَ اللّه‏َ وإن كانَ النّاطِقَ عن إبليسَ فقد عَبَدَ إبليسَ»؛(1) فرمود هر كس گوش به حرف گوينده‌اي مي‌دهد، او را پرستیده است و منظور از اين گفتن، تنها گفتن در قبال نوشتن يا رفتن و مانند آن نيست. اگر در سوره «ق» ذات اقدس اله فرمود: «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد»؛(2) انسان هيچ حرفي نمي‌زند مگر اينكه فرشته‌اي مراقب او و آماده اوست، اين قول در قبال فعل يا رفتن نيست، اين قول كنايه از مطلق كار اوست. انسان هر كاري كه مي‌كند، فرشته‌ای مراقب و آماده است؛ نه اينکه يکی رقيب است و ديگری عتيد، بلکه آنكه در دوش راست است، او هم رقيبي است عتيد، و آنكه در سمت چپ است، او هم رقيبي است عتيد: «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ» نه «رقيبٌ و عتيد». «عتيد»؛ يعني مستعد و آماده، «رقيب» هم يعني مراقب، «مراقب» به كسي مي‌گويند كه رقبه (گردن) مي‌كشد. فرشتگان گردن و سر ندارند؛ ولي سركشي كردن آنها با اطلاع کامل آنهاست. هيچ ممكن نيست كسي حرفي بزند، نيّتي بكند، كاري انجام بدهد، مگر اينكه اگر -ان‌شاءالله- خوب باشد، آن فرشته‌اي كه رقيب است، مراقب است، رقبه يعنی گردن مي‌كشد و آماده است و ضبط مي‌كند «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ» كِراماً كاتِبينَ «يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُون»(3) و اگر -خداي ناكرده- بد باشد آن‌كه در قسمت چپ نشسته است، او هم رقيب است، مراقب است، رقبه مي‌كشد، گردن مي‌كشد و آماده است. آن‌كه طرف راست است كه مأمور ضبط نيّات و اعمال و اقوال و كتابت‌ها و سيره‌ها و سنّت‌هاي نيك است، هر چه ديد مي‌نويسد؛ اما آن‌كه مسئول نوشتن سيّئات ماست، او دستش باز نيست كه هر چه خواست و ديد بنويسد. برخي از كارها را ذات اقدس اله حتي اجازه نمي‌دهد اين فرشته‌اي كه مأمور اقوال و گفتار و رفتار ماست بنويسد. اگر ما -إن‌شاءالله- سعي كرديم هم آبروي خودمان را حفظ كنيم، هم آبروي نظام را، هم آبروي جامعه را
 به پير ميكده گفتم كه چيست راه نجات
بخواست جام مي و گفت عيب پوشيدن(4)
اگر اسرار مردم را، آبروي مردم را تا آنجا كه ممكن بود حفظ كرديم، اگر يك وقت هم - خداي ناكرده- اشتباهي از ما سر زد ذات اقدس اله اجازه نمي‌دهد كه اين فرشته‌اي كه اصلاً معصوم است و مأمور نوشتن اعمال ماست بنويسد. درست است كه اين فرشته طبق سوره «ق»: «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ»؛ يعني هم مراقب است هم مستعد، هيچ نمي‌خوابد، هيچ غفلتي در او ندارد، اما طبق دعاي نوراني «كميل» كه شب‌هاي جمعه قرائت مي‌كنيد، وجود مبارك حضرت امير به ما آموخت  که به خدا عرض كنيم‌: خدايا! بعضي از گناهان را اجازه نمي‌دهي که حتي آنها هم بفهمند «وَ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِيَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِكَ أَخْفَيْتَهُ وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَه‏»(5) خدايا اين طور نيست كه آنها جاهل باشند، بلکه آنها فرشته‌اند، معصومند، تو فرستادي، تو نمي‌خواهي آبروي ما نزد فرشته برود، اگر ما آبروي ديگران را حفظ كرديم، اين خداست که آبروی ما را حفظ می‌کند! اين بيان قرآن است درباره فرشته‌ها که فرمود اينها اشتباه نمي‌كنند، کم و زياد نمی‎کنند، نمي‌خوابند، سهو و غفلت ندارند؛ اما اين طور نيست كه اگر يك وقت -خداي ناكرده- كسي كار خلاف كرد من جلوي اينها را نگيرم، نمي‌گذارم بفهمند.
 عبادت خدا یا عبادت شیطان
بيان نوراني امام جواد(ع) اين است كه «مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ»؛ كسي نوشته كسي را بدون تحقيق بپذيرد، حرف كسي را بدون تحقيق بپذيرد، رفتار و منش و سيره كسي را بپذيرد كه او برايش الگو باشد، دارد او را عبادت مي‌كند. «إصغاء كردن»؛ يعني گوش دادن و پذيرفتن.(6) «‌فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ»؛ اگر آن گوينده از خدا و پيغمبر و اهل بيت(عليهم‌السلام) مي‌گويد اين شنونده دارد عبادت مي‌كند. يك وقت است عبادت واجب است، مثل نماز ظهر و عصر؛ يك وقت نافله است، مثل نافله‎های ظهر و عصر، يك وقت عبادت،‌ گفتن و شنيدن و مطالعه كردن كلمات قرآن و عترت است، اين طور نيست كه اين جزو كارهاي عادي نظير خواندن كتاب عادي باشد،اين عبادت است.
فرمود اگر كسي گوش به حرف كسي بدهد، مقاله كسي را نگاه كند، روزنامه كسي را، سخن كسي را گوش بدهد، نوار كسي را گوش بدهد كه بخواهد بپذيرد، بايد بداند دارد او را عبادت مي‌كند. اگر او -ان‌شاءالله- از خدا و پيغمبر بگويد، اين كار او عبادت خداست و اطاعت پيغمبر، اگر -خداي ناكرده- او باطل مي‌گويد، او دارد شيطان را عبادت مي‌كند.
 بارها به عرض شما رسيد فضاي مجازي، فضاي حقيقي است نه مجازي، سيم، حقيقت نيست تا بي‎سيم بشود مجاز؛ چهره تلويزيون و شيشه حقيقت نيست تا بي‎شيشه و بی‎چهره بشود مجاز؛ اين فضا، فضاي حقيقي است نه مجازي، وقتي انديشه، نقل و انتقال بشود، فضا فضاي حقيقي است. اگر كسي اين را گوش مي‌دهد و بي‎تحقيق بپذيرد -خداي ناكرده- دارد آن گوينده را عبادت مي‌كند؛ لذا هر گفتار و رفتار و نوشتاري را ما بايد تحقيق كنيم، اگر او از خدا و قيامت و پيغمبر مي‌گويد، اين شنيدن و خواندن و مطالعه كردن عبادت است و اگر -معاذالله- بر خلاف دين سخن مي‌گويد، اين دارد ابليس را عبادت مي‌كند، اين سخن نوراني امام جواد است.
ضرورت انس با قرآن و مفسران آن
مطلب ديگري كه از آن ذات مقدس به ما رسيده است اين است كه خداي سبحان اين عالم را كه آفريد، يك سفره‌اي است؛ يعني سماوات را، ارضين را، فرشته‌ها را، همه را آفريد؛ بعد به وسيله كتاب‌هاي خود، اين عالم را تفسير كرد، به وسيله كتاب‌هايي كه به انبيا(عليهم‌السلام) مخصوصاً وجود مبارك حضرت رسول اکرم(ص) عطا كرده است. اين قرآن، اين تورات، اين انجيل، اين زبور و صحف ابراهيم، اينها تفسير ساختار خلقت است، به وسيله وجود مبارك حضرت رسول و اهل بيت(عليهم‌السلام)، قرآن براي ما تفسير شد. ما تا مي‌توانيم اين تفسير را به هر اندازه‌اي كه استعداد داريم، گوش بدهيم و با قرآن مأنوس باشيم، هيچ كس نگويد كه براي من سخت است. قرآن كريم راه ارتباطي‌مان را با بيانات نوراني اهل بيت روشن كرده است. فرمود: قرآن دو خصيصه دارد: يكي اينكه وزين است، پرمحتواست «إِنَّا سَنُلْقي‏ عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً»،(7) «ثَقيل»؛ يعني وزين، نه يعني سخت؛ اين يك خصوصيت قرآن كريم است كه پرمحتواست.بخش ديگر فرمود: «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ»؛ آن را آسان قرار داديم، درست است وزين است؛ اما سخت نيست، آسان است، سُست نيست؛ اين چهار صفت است كه دوتا صفت سلبي است دوتا صفت ثبوتي، سست نيست؛ ولي آسان است«لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ»؛(8) حالا كه اين اوصاف چهارگانه دوتا سلبي، دوتا ثبوتي مشخص شد، فرمود  تا مي‌توانيد با اين كتاب مأنوس باشيد «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»؛(9) «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ».(10) آن وقت بيان نوراني امام جواد(ع) اين است كه هيچ كسي نگويد براي من سخت است، هيچ كسي نگويد مگر من مي‌توانم.
 بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 26/5/1396
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر می‌شود.    
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
________________________
[1]. تحف‌العقول، النص، ص456.  
[2]. ق، 18.
[3]. انفطار، 10- 12.
[4]. ديوان حافظ، غزل شماره393.
[5]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص849.
[6]. المحيط في‌اللغهًْ، ج‏5، ص106؛ «الإِصْغَاءُ: الاسْتِماع».
[7]. مزمل، 5.
[8] و9 قمر، 17 و 22 و 32 و 40.
[10]. مزمل، 20.