گفت: مگر همین شرکت نفتی توتال نبود که در قرارداد قبلی آشکارا سر کشورمان را کلاه گذاشته بود؟
گفتم: البته که خودش بود!
گفت: از کجا معلوم که یک بار دیگر سر ما را کلاه نگذارد؟‌ چرا متن قرارداد را منتشر نمی‌کنند تا صاحب‌نظران درباره نقاط ضعف و آسیب‌پذیر آن نظر بدهند؟!
گفتم: می‌گویند خودمان از همه بهتر می‌دانیم که چه باید بکنیم!
گفت: اگر بهتر می‌دانستند که سرشان را کلاه نمی‌گذاشتند!
گفتم: چه عرض کنم؟! یک دزد را به مأموری دادند تا او را به دادگاه ببرد. وسط راه به مأمور گفت کبریت داری؟ مأمور جواب داد نه! دزد گفت: پس دستبندم را باز کن بروم کبریت بخرم... و رفت که رفت. دفعه دیگر از قضا همان دزد را به همان مامور سپردند و باز هم وسط راه پرسید کبریت داری؟ مأمور که کلک قبلی را دیده بود، گفت: ای فلان فلان شده، ایندفعه خودم می‌روم کبریت می‌خرم و دستبند را باز کرد و دزد باز هم، رفت که رفت!