kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۴۳۶۶
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۴

ضرورت تهیه توشه ابدی(خوان حکمت)


 ما در دنيا بدن و روح داريم، بدن نيازهايي دارد و روح نيازهايي؛ اين نيازها در دنيا يا با ضوابط حل مي‌شود يا با روابط، ضوابط يعني قانون تجاري، قانون صلح، قانون اجاره، قانون مساقات، مضاربه و عقود اسلامي؛ روابط اين است كه كسي پدر كسي است، كسي فرزند كسي است، واجب‌النفقه كسي است، دوست كسي است [و مشكلات او را حل مي‌كند]. اين مشكلات جامعه كنوني يا با ضوابط و خريد و فروش و تجارت حل مي‌شود يا با روابط حل مي‌شود، اگر كسي كودك است كه واجب‌النفقه پدر است، پدر او را تأمين مي‌كند، يا اگر كهنسال فرتوت است، واجب‌النفقه فرزند است، فرزند او را تأمين مي‌كند، بالأخره نيازهاي دنيا يا بر اساس ضوابط يا بر اساس روابط يا بر اساس هر دو امر حل مي‌شود، ولي بعد از مرگ همه اين نيازها هست، اما هيچ كدام از اين دو عامل نيست يعني نه با ضوابط مي‌شود حل كرد نه با روابط؛ فرمود:(لاَ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ)[1] نه با تجارت، نه با خريد و فروش، نه با اجاره، نه با مضاربه، نه با مساقات، با هيچ كدام از اين عقود اسلامي بعد از مرگ نمي‌شود مشكل را حل كرد، روابط هم نيست، براي اينكه همه از خاك برمي‌خيزند، كسي پدر كسي نيست، كسي فرزند كسي نيست: (فَلاَ أَنسَابَ بَيْنَهُمْ)[2] چه در برزخ، چه در قيامت كبری، كسي واجب‌النفقه كسي نيست، كسي مشكل ديگري را حل نمي‌كند؛ بنابراين ما بعد از مرگ زنده‌ايم، بدن و روح داريم، همه نيازها هست و همه نيازها را بايد برآورده كنيم، فقط خودمان بايد برآورده كنيم؛ اين جز با اخلاق و فقه و حقوق در دنيا قابل تأمين نيست، لذا تعبير قرآن كريم اين است كه كسي در آ‌نجا مشكل شما را حل نمي‌كند، شما توشه‌تان را بايد از اينجا ببريد؛ مردن كه توشه نمي‌خواهد مقداري كفن مي‌خواهد كه به ما مي‌دهند، عمده توشه بعد از مرگ است؛ فرمود: (تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَي)[3] معلوم مي‌شود ما مسافريم وقتی وارد برزخ که منزلي از منازل بين راه است شدیم؛ وقتي وارد صحنه قيامت شديم ، آنجا هم منزلي از منزل‌هاست، حتي وقتي وارد بهشت شديم، آنجا هم منزلي از منزل‌هاست و پايان امر لقاء‌الله است.

اخلاق؛ توشه بعد از مرگ
اينكه در سوره مباركه قمر آمده است: (إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ* فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ)[4] معلوم مي‌شود به لقای ذات اقدس الهي رسيدن پايان راه است، آنجا در حقيقت دارالقرار است، بقيه دارالفرار يا منزل است، اگر منزل‌هاي بين راه است و اگر ما در مسيريم ،توشه مي‌طلبد؛ توشه آن اخلاق و عقل و علم و عدل و تواضع است، بيراهه نرفتن و راه كسي را نبستن است. اخلاق، حقيقتي است كه مي‌تواند توشه بعد از مرگ ما باشد. خيلي‌ها خوابند؛ ديديد بعضي‌ها در خواب حرف مي‌زنند؛ وجود مبارك پيغمبر(ص) فرمود: «الناس نيامٌ فإذا ماتوا انتبهوا»[5] بعضيها در خواب حرف مي‌زنند، پراكنده‌اند. خيلي‌ها هم حرفهايشان بي‌معناست، مي‌گويند انسان كه مي‌ميرد، مي‌پوسد، اینها نه انسان را شناختند، نه انسان‌آفرين را شناختند، نه عالم را شناختند و نه عالم، پوچ و بي‌معناست، نه آفريننده انسان، كارِ بي‌معنا مي‌كند: (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً)[6] نه انسان، بي‌مقصد است: (أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدي)[7] هم انسان هدفمند است، هم آفريننده انسان حكيم است.

لزوم بهره‌گیری از سرمایه عمر برای عالم شدن
 اخلاق براي آن است كه به انسان بگويد توشه تهيه كن و اين توشه تهيه كردن، هم به اين عقل‌محوري و عدل‌مداري است، هر روز ما داريم سرمايه مي‌دهيم و آن عمر ماست. اگر انسان جایی بنشيند  ولی يك حرف تازه‌اي ياد نگيرد، به همان اندازه از خدا دور است، چون خدا عليمِ محض است، اگر كسي چيز ياد نگرفت، به همان اندازه از خدا دور مي‌شود. اين چگونه در نماز مي‌تواند بگويد قربهًْ الي‌الله ؟ او که از خدا دور شده! اگر جايي مي‌نشيند بايد عالمانه بنشيند، عالمانه حرف ياد بگيرد.
 در محضر پيغمبر(ص) كه معارف علمي و عقلي مطرح مي‌شد، يكي از اصحاب عرض كرد: مجلس شما سودمند و شيرين است ولي [نمي‌توانيم حفظ كنيم] همين‌كه از مجلس شما بيرون رفتيم آن حلاوت و شيريني را از دست مي‌دهيم، حضرت فرمود: «اِستعن بيمينك»[8] شما از دستت كمك بگير، وقتي مجلس علم مي‌آيي، لوازم‌التحريري همراهت باشد، ابزار نوشتن باشد، حرف‌ها را يادداشت كن، بعد وقتي بيرون رفتي اينها را ارزيابي كن، از مُسودّه به مُبيضّه در بياور و پاکنویس کن و هر وقت كه فراغت كردي آنها را نگاه بكن هميشه شادمان و شيرين‌كامي.
 شما شنيده‌ايد يا ديده‌ايد كه نجّارها سابقاً الآن هم شايد باشد وقتي خط مي‌كشيدند، اين مداد را پشت گوش مي‌گذاشتند، اين كاري بود كه نجارها داشتند، شايد الآن هم كم و بيش داشته باشند، صاحب‌‌العقد الفريد نقل مي‌كند كه در زمان وجود مبارك پيغمبر(ص) كسي آمد محضر حضرت، قلمي داشت، مطلبي را نوشت، بعد خواست قلم را به زمين بگذارد، حضرت فرمود: «ضَع القلم علي اُذُنك»[9] اين را بگذار بالاي گوش‌ات، هم براي اينكه كثيف نشود، هم براي اينكه دنيا بفهمد كه ما حرفِ عالم شدن را به زير گوش همه رسانديم كه مردم بايد چيزنويس باشند، چيزخوان باشند، چيز ياد بگيرند و وجود مبارك امام صادق(ع) به مفضّل فرمود: شما بايد ميراثي براي بچه‌هايتان داشته باشيد؛ ميراث به اين نيست كه چند جلد كتاب بخريد در خانه بگذاريد تا بچه‌ها با كتاب‌ها آشنا بشوند، اين حداقل است؛ ميراث به اين است «فإن مِتّ فورِّث كُتُبَكَ بَنيك»[10] تو هم چند جلد كتاب بنويس كه بچه‌هاي تو از كتاب‌هاي تو علم را ارث ببرند؛ اين ديني كه به انسان مي‌گويد پدر بايد بكوشد كه لااقل چندتا رساله یا كتاب يا يك رساله يا يك كتاب يا يك مقاله علمي بنويسد كه فرزندان او علم را از او ارث ببرند، جامعه را، جامعه عقل و عدل مي‌كند.
 وجود مبارك امام صادق(ع) فرمود: «بُثَّ علمَك في إخوانك فإن مِتّ فورِّث كُتُبَكَ بَنيك»[11] پراكنده كن دانش و بينشت را در خانواده‌ات و در قوم و قبيله‌ات منتشر بكن كه از تو علم به ديگران برسد. قسمت مهم بحث‌هاي اخلاقي از مرگ به بعد است يعني اصرار دين اين است كه انسان از پوست به درمي‌آيد، نه بپوسد و او ابدي مي‌شود؛ اگر انسان، ابدي شد، توشه ابدي مي‌خواهد، توشه ابدي در عقل و عدل و علم است، چون اگر نان و گوشت و آب باشد كه اينها ابدي نيست آنچه ابدي است عدل و معرفت و عقل و كمالات روحي است و مانند آن و اينهاست كه در حقيقت غذاي روح است و اينهاست كه مي‌ماند و اينهاست كه انسان را همراهي مي‌كند. البته عابدان و زاهدان يك سلسله ره‌توشه دارند؛ حكيمان و عارفان يك سلسله ره‌توشه برتر و بالاتر دارند، آنها مي‌فهمند كه زاد و توشه چقدر است، چه اندازه انسان بايد زاد تهيه كند و مي‌فهمند بعد از اين زاد نوبت لقاست، نوبت به مقصد رسيدن است در مقصد، سخن از زاد نيست و انسان نيازي ندارد زاد و توشه تهيه كند.
 بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي‌(دام ظله)
 در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛
 31/1/1391
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا

[1]. بقره، 254.       [2]. مؤمنون، 101.         [3]. بقره، 197.
[4]. قمر، 54 و 55.           [5]. مجموعه ورّام، ج1، ص150.
[6]. مؤمنون،  115.    [7]. قيامت، 36.   [8]. بحارالأنوار، ج2، ص152.
[9]. العقد الفريد، ج4، ص244.   [10 ,11]. بحارالأنوار، ج2، ص150.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می‌شود.