kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۱۴۵۴
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۳

اخبار ویژه


اگر بصیرت داشتند پیاده‌نظام آمریکا و اسرائیل نمی‌شدند
روزنامه‌های زنجیره‌ای فعال در فتنه و آشوب نیابتی سال 88، ثبت‌نام احمدی‌نژاد برای انتخابات را با ذوق‌زدگی پوشش داده و این را نشانه بصیرت طیف متبوع خود و کسانی چون هاشمی دانستند.
این نشریات با تیترهایی مانند «روز غافلگیری» «شوک‌ بهاری»، «فتنه مرموز» و «تحقق پیش‌بینی 12 سال قبل آیت‌الله هاشمی»، به استقبال ثبت‌نام احمدی‌نژاد رفته و عناوین اصلی صفحه اول خود را به این کار اختصاص دادند.
روزنامه آرمان در کنار تیتر اول «فتنه مرموز» و در تحلیلی به قلم فاضل میبدی نوشت آیت‌الله هاشمی در سیاست شخص دانایی بود و افراد را خوب می‌شناخت. از روز اولی که احمدی‌نژاد وارد عرصه سیاست شد، ایشان برای کشور احساس خطر کرد. البته بسیاری از اشخاص حرف آیت‌الله هاشمی را نمی‌پذیرفتند و بیان می‌کردند که مخالفت آیت‌الله هاشمی با احمدی‌نژاد بدین سبب است که ایشان رقیب احمدی‌نژاد است. اما بعدها برای همه روشن شد که پیش‌بینی آیت‌الله هاشمی درباره احمدی‌نژاد درست بوده است. دشواری‌های سیاسی و اقتصادی کشور و تحریم‌هایی که علیه ایران صورت گرفت، همه در زمان احمدی‌نژاد رخ داد که هنوز هم ملت ایران هزینه‌های آن را می‌پردازد.
وی می‌افزاید: «ثبت‌نام احمدی‌نژاد در انتخابات پیش رو و سرپیچی از توصیه مقام معظم رهبری نشان می‌دهد که وی به هیچ قیدی پایبند نیست. آیت‌الله هاشمی بیش از نیم قرن در کوران سیاست بود. با این اوصاف طبیعی است که پیش‌بینی آیت‌الله هاشمی در مورد احمدی‌نژاد درست باشد و به وقوع بپیوندد و این موضوع بصیرت و دوراندیشی آن زنده‌یاد را می‌رساند.»
روزنامه اجاره‌ای آفتاب یزد هم در تحلیل مشابهی و در تیتر اول خود، عدم تمکین احمدی‌نژاد به توصیه رهبری را تحقق پیش‌بینی هاشمی عنوان کرد.
آنچه نشریات زنجیره‌ای می‌خواهند به بهانه کج‌رفتاری و انحراف احمدی‌نژاد بپوشانند، نقش‌آفرینی اردوگاه فتنه در نقشه آشوب نیابتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل است. اما آنچه دروغ بودن ادعای این طیف را می‌رساند، ادامه نقش واگذار شده به این طیف تا پایان آشوب‌ 88 است. به این معنا که اگر 6 سال پیش دعوا بر سر تقلب یا شخص احمدی‌نژاد  بود، آشوب‌طلبان و فتنه‌گران چرا تا مرز خط‌کشیدن روی عنوان «جمهوری اسلامی و «مرگ بر آمریکا»، هتاکی به تصاویر امام، حاشیه‌سازی و دهن‌کجی به راهپیمایی روز قدس و شعار به نفع رژیم صهیونیستی (نه غزه نه لبنان) پیش رفتند؟» چرا  شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» (مهم‌ترین میراث امام خمینی) دادند؟ و چرا در روز عاشورا به ساحت امام حسین(ع)  هتاکی کردند؟ چرا میرحسین موسوی بازداشتی‌های منافقین و بهائیت در حرمت‌شکنی عاشورا را مردمان خداجو خواند و چرا امثال هاشمی و مجمع روحانیون و خاتمی تا انتهای خط با آن جماعت نگون‌بخت همراهی کردند و هرگز هم از آنها برائت نجستند. بدین ترتیب احمدی‌نژاد خیلی هم که سقوط کند، آخر صفی می‌ایستد که دست‌اندرکاران و سران فتنه آن صف را در عدم تمکین به قانون اساسی و ولایت‌فقیه تشکیل دادند.
به تعبیر دیگر، انحراف احمدی‌نژاد و لج‌بازی‌های کودکانه‌اش در عین این که او را به قهقرا می‌برد، ذره‌ای از جرم و جنایت‌ها و جفاهای فتنه‌گران کم نمی‌کند. جالب اینکه فردی با مختصات سعید حجاریان، ضمن استقبال از ثبت‌نام احمدی‌نژاد و در توجیه رفتار وی گفته است: منع آقای احمدی‌نژاد برای حضور نیافتن در انتخابات از جانب رهبری منصوص‌العله بود. رهبری در گفتاری که در این زمینه داشتند  علت را بیان کردند و آن این بود که آمدن او باعث دو قطبی شدن انتخابات می‌شود، اکنون با حضور آقای رئیسی عملا فضا دوقطبی شده است. فی‌الواقع آمدن احمدی‌نژاد فضا را از دو قطبی بودن خارج می‌کند(!)
یادآور می‌شود ویژگی مهم احمدی‌نژاد برای جریان فتنه‌گر موتلف دولت، حاشیه‌سازی به نفع دولت بی‌کارنامه و دوقطبی کردن فضا به نفع دولتمردان است. به معنای دیگر، هم دولت برای ترساندن مردم، به تحرکات احمدی‌نژاد به شدت نیازمند است و هم احمدی‌نژاد به دولت، تا کوتاهی‌ها و بدعملی‌های خود را در پناه انحرافات دولت فعلی توجیه کند.

با دولت نازک‌ نارنجی نه شوخی کنید و نه نقد جدی!
عضو فراکسیون افراطیون در مجلس ششم از مهران مدیری و سایر هنرمندان خواست با روحانی و دولت شوخی نکنند.
احمد شیرزاد در سرمقاله روزنامه اجاره‌ای آفتاب یزد می‌نویسد: این حق را داریم که از هنرمندان بخواهیم که واقعا بی‌طرف باشند و به خواست مردم نگاه کنند و صرفا سخنانی را بر زبان نیاورند که جنبه دست انداختن کسی یا نیش و کنایه زدن و تخریب کردن کارهایی که انجام شده، باشد.
وی می‌افزاید: از سوی دیگر، ایشان بدانند سیاستمداران ممکن است از قدرتی که به دست می‌آورند بهره‌هایی را ببرند ولی واقعا زحمت می‌کشند و خیلی وقت‌ها از خوشی خودشان می‌گذرند. به هر حال کسانی که مسئولیت‌های بالایی را برعهده گرفته‌اند، اشتباهاتی هم دارند، شاید بهتر این باشد که آن اشتباهات به زبان جد گفته شود نه به زبان طنز.
این رهنمود شیرزاد در حالی است که رئیس‌جمهور در قبال نقدهای جدی کارشناسان نسبت به اشتباهات بزرگ وی و دولتش، پاسخ آنها را با هتاکی و توهین و تهمت داد و از برچسب‌هایی چون مزدور، بی‌شناسنامه، ترسو، کاسب تحریم، بی‌سواد، حسود، جیب‌بر، افراطی، بیکار، متوهم، بزدل، عقب‌مانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، کودک صفت و... علیه آنها استفاده کرد.
یادآور می‌شود مهران مدیری در برنامه طنز دورهمی گفته بود: «یادش بخیر آن موقع که طرفداری‌ها دلی بود. الان کسی باور نمی‌کند حرفی بزنید ولی در تیم کسی نباشید. به اشتباه یا کمبودی اشاره کنید ولی از جایی خط نگرفته باشید و سریع می‌گویند معلوم نیست چقدر گرفته که اینها را می‌گوید! بس که همه قلم‌هایشان را فروخته‌اند باورشان نمی‌شود کسی از روی مصلحت، دلسوزی و بدون خودفروشی حرف بزند. برچسب می‌زنند و تا تیم‌ات را مشخص نکنی ولت نمی‌کنند! به اشتباهی که اکنون رخ می‌دهد نباید اشاره کنی چون مطمئن‌شان می‌کنی که دوست داری قبلی‌ها بیایند، به اشتباهات گذشته هم نباید اشاره کنی چون فکر می‌کنند حتما در تیم آنهایی هستی که الان در راس کارند و بابتش پول گرفته‌ای. از هر چیزی هم صحبت کنی، یک نفر ناراحت می‌شود. ظاهرا همه برای آنکه مهر طرفداری به پیشانی‌شان نخورد، باید خفه شوند و این همان چیزی است که آنهایی که سرکارند می‌پسندند.»
وی در برنامه طنز دیگری گفته بود: «آدم دیدم از بس رونق اقتصادی‌اش خوبه، فرش منزلش را هم فروخته است. خلاصه تا رونق اقتصادی خوب است، بفروشید. همه در حال خرید و فروش هستند.»
مدیری در برنامه دیگری خاطرنشان کرده بود: «عده‌ای جرات کردند وارد عملیاتی شوند که به آنها گفته شده بود، برگشتی در آن نیست. اگر ما بودیم چه کار می‌کردیم، امروز که شرایط کاملا عادی است، جواب آن دل و جرات خارق‌العاده را با سازش‌کاری و منفعت‌طلبی می‌دهیم. اگر دل و جرات بعضی از کارها را ندارین، چرا پست‌هایی را می‌گیرید که انجام وظایفش دل و جرات می‌خواهد، تو که نمی‌تونی بتمرگ خانه‌ات.»
این قبیل اظهارات مدیری با استقبال گسترده در شبکه‌های مجازی و البته فحاشی حامیان مدیریت اشرافی و منفعل در برابر غرب مواجه شده است.

اقدامات پوپولیستی به جبران 4 سال کم‌کاری و بی‌عملی
دولت در یک ماه می‌خواهد کارنامه 4 ساله خود را که خالی از دستاورد است پر کند.
روزنامه جوان با طرح  این موضوع می‌نویسد: دولت یازدهم برخلاف اینکه قرار بود از رفتارهای پوپولیستی فاصله بگیرد، به صورت جدی و محسوس در دام عوام‌گرایی غوطه‌ور شده است. در حالی که معاون اول رئیس‌جمهور انتقادات مطرح شده مبنی بر انتخاباتی بودن افتتاح‌های پروژه‌های عمرانی توسط دولت را رد می‌کند، اما همچنان سفر‌های استانی شخص رئیس‌جمهور به استان‌های مختلف روی دور تند قرار گرفته است و همه طرح‌ها و اقدامات خوب در حال انجام شدن و افتتاح و تبلیغ است.
وزیرکار از توزیع سبد کالا آن هم به شیوه شناسایی از طریق انجام «آزمون وسع» در اردیبهشت‌ماه خبر می‌دهد. پرداخت سود سهام عدالت در اردیبهشت ماه قطعی شده و ورود به فاز دریافت شماره حساب آغاز می‌شود. دولت برای افزایش 50 درصدی حقوق‌های کارمندان، مدیران و بازنشستگان دولتی در آستانه انتخابات یک شبه تصمیم می‌گیرد. افزایش مستمری مددجویان بهزیستی و کمیته امداد تا سقف 200 هزار تومان از سوی سخنگوی دولت مطرح می‌شود. بانک مرکزی خبرخوش بخشودگی سود و جرایم وام‌های زیر 100 میلیون را به بدهکاران بانکی می‌دهد، قبض برق ملتی که ماه ها و حتی سال‌هاست در سایه بی‌توجهی در خاک و غبار غرق هستند، رایگان شده است.
 البته از نهضت خدمت‌رسانی در آموزش و پرورش هم نباید بگذریم که این روزها الی ماشاءالله ادامه دارد. وزیر آموزش یک روز از افزایش حقوق بازنشستگانی می‌گوید که نیازمند اعتبارات 3 هزار میلیارد تومانی است. پس از آن، از پرداخت پاداش و معوقات قشر فرهنگی برای روز معلم خبر می‌دهد. روز بعد وعده استخدامی جدید این وزارتخانه را در سال 96 رسانه‌ای می‌کند. بعد هم به رغم تحقق نیافتن وعده‌های قبلی و در میان اعتراض قشر فرهنگی نسبت به عدم پرداختی‌ها و معوقات، قراری که پایه و اساس آن زیر سوال است این گونه گذاشته می‌شود تا حقوق فرهنگیان در سال 96، 10 درصد افزایش داشته باشد و به گفته مسئولان وزارت آموزش و پرورش با استقرار نظام جدید پرداخت حقوق به طور میانگین 500 تا 700 هزار تومان به حقوق فرهنگیان اضافه شود.
این چنین است، دولتی که برای پرداخت یکماهه یارانه مردم عزا می‌گرفت و به بهانه کسری بودجه طرح‌های عمرانی و حیاتی کشور را مسکوت گذاشته بود. اکنون در ماه پایانی فعالیت خود، هزینه کرد میلیاردها تومان پول را امکان‌پذیر کرده است!
 چرا دولت به تکاپو افتاده است؟ اینکه چهار سال بعد از اجرای ناموفق طرح سبد کالا، ناگهان در شب انتخابات باید سبد کالا توزیع شود، مسئله اصلی نیست. یا اینکه به رغم غوطه‌ور بودن مردم جنوب کشور و قطعی چند‌باره آب و برق شهروندان این استان‌ها، یکباره در آستانه انتخابات قبض مردم یک استان رایگان می‌شود هم مسئله مهمی نیست. حتی این هم که چرا حالا و ناگهان باید 3 هزار و 500 میلیارد تومان اعتبار افزایش حقوق بازنشستگان فوری و فوتی تخصیص یابد هم مسئله اصلی نیست. موضوع اصلی این است که کسانی که قبلا با خشم و هیاهو از توزیع سیب‌زمینی و افزایش حقوق بازنشستگان در دوره قبل انتقاد می‌کردند و می‌کنند، چرا باید اکنون به تکاپو بیفتند؟ چرا اگر این چنین اقداماتی در دولت قبل صورت می‌گرفت، پوپولیستی و انتخاباتی نام نهاده می‌شد. اما در این دولت رنگ و بوی دیگری دارد!؟
همه این اقدامات را می‌توان در یک عبارت خلاصه کرد: «خالی بودن کارنامه دولت از اقدام و عمل و نیاز مبرم دولت یازدهم به کارنامه‌سازی برای بقا در قدرت». با چنین تفاسیری‌ ای کاش همه سال ایام منتهی به انتخابات بود تا شهروندان ایرانی شاهد ارائه حجم وسیعی از خدمات یا لااقل تبلیغ برای ارائه خدمات می‌بودند!

راغفر: با بینش حاکم بر دولت معیشت مردم بهبود نمی‌یابد
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا(س) تصریح کرد شاخص‌ها ونشانه‌های اقتصادی، حکایت از بهبود زندگی مردم در سال جدید نمی‌کند.
حسین راغفر در گفت‌وگو با روزنامه شرق درباره چشم‌انداز اقتصادی سال جدید گفت: واقعیت این است که شاخص‌ها یا نشانه‌هایی که ما از اقتصاد داریم، حکایت از بهبود شرایط زندگی مردم ند‌ارد. خب؛ ما نه تغییر جدی‌ای در بینشی که بر سیاست‌گذاری‌ها و جهت‌گیری‌های اقتصادی دولت حاکم است، می‌بینیم و نه تغییری در ساختار قدرت و گروه‌هایی که از بخش‌های مختلف اقتصاد منتفع می‌شوند. اینها از ظرفیت‌هایی استفاده می‌کنند و انحصارهایی دارند که از دلایل ناکامی اقتصادی در کشور بوده و هست؛ بنابراین ما هیچ تغییری در جهت‌گیری‌های این دسته از فعالیت‌ها نمی‌بینیم.
وی افزود: بعید است امسال تفاوت چندانی با سال‌های پیش داشته باشد؛ مگر اینکه این موضوع به شکل یک عزم جدی سیاسی تلقی شود و خودش را در سیاست‌ها و روش‌های عملکردی نهادهای متولی نشان دهد.
راغفر همچنین درباره افزایش 14 درصدی حقوق کارمندان و کارگران و اینکه آیا می‌تواند معیشت مردم را بهبود بخشد، گفت: باید به این پرسش پاسخ داده شود که منظور از «مردم»  چه  کسانی است؛ چرا که مردم در طیف‌های گوناگون و متفاوتی قرار می‌گیرند و به گمان من جمعیت کمی از این شرایط منتفع شده‌اند؛ ولو اینکه انتفاع آنها در شرایط کنونی و به دلیل رکود به اندازه گذشته نبوده باشد؛ به هر حال وضع آنها روشن است و جمعیت بزرگی از جامعه وضعیت آسیب‌پذیری دارند. البته تاکنون هم اینها آسیب خورده‌اند. بین همین جمعیت بزرگ هم یک گروه غالب وجود دارد که گروه‌های با درآمد متوسط رو به پایین و پایین هستند. اینها بیش از هر گروه دیگری آسیب خورده‌اند و مقابل تورمی که وجود دارد، شکست‌پذیر هستند. در واقع تورم یک شاخص میانگین است و بنابراین زمانی که گفته می‌شود نرخ تورم هشت درصد است،  به این معناست که قیمت میانگین کالاها هشت درصد افزایش پیدا کرده است. باید تاکید شود که گروه‌های مختلف، سبدهای کالایی مصرفی متفاوتی دارند؛  پس سبد تورم بین گروه‌های مختلف خانوارها ثابت است؛ از همین رو معمولا تورم گروه‌های پایین درآمدی که با اقلامی مواجه هستند که رشد بیشتری نسبت به میانگین قیمت‌ها دارند، آسیب بیشتری می‌بینند. پس این افزایش 14/5 درصدی حداقل دستمزد، در عمل کسری درآمدی آنها را نسبت به سال گذشته تامین نمی‌کند. اینها بیشتر گروه‌های پایین درآمدی مانند طبقات کارگری هستند؛  گروه‌هایی که با حداقل دستمزد کار می‌کنند و نوعا مشاغل غیررسمی دارند. افزایش درآمد اینها احتمالا کمتر از این ارقام هم خواهد شد؛ اما هزینه‌های زندگی‌شان با سرعت بیشتری افزایش پیدا می‌کند. بر این اساس به گمان من این افزایش حقوق‌ها در عمل برای بخش درخورتوجهی از جامعه، کافی و پاسخ‌گوی نرخ تورم نیست.