کمکاری نخبگان در تبیین ولایتفقیه(زلال بصیرت)
همواره در جامعه اختلافات و پدیدههای زشت و زیبا وجود داشته است؛ حتی با وجود خدمات بینظیری که پیامبر اكرم(صلواتاللهعليهوآله) به مردم جامعه آن روز عربستان کرد و آنها را از حضيض ذلت به اوج عزت رسانید، پس از رحلت آن حضرت دیری نپایید که برخی از صحابه در ميان مسلمانان اختلاف ایجاد کردند.
قرآن بهترین قانون و پیامبر اسلام بهترین مجری قانون بود، با اين وجود هنوز چند سالی از وفات آن حضرت نگذشته بود که افرادی از امت ایشان در کربلا بالاترین جنایات را نسبت به فرزند ایشان مرتکب شدند! با توجه به اين واقعيات تاريخي نمیتوان توقع داشت که وجود قانون خوب و مجری صالح، به تنهايي موجب شود كه همه افراد جامعه راه صلاح را بپيمايند؛ زيرا همه انسانها مختارند و دائماً با قرار گرفتن در شرايط مختلف در حال امتحان شدن هستند.
هر یک از ما باید وضعيت خودمان را در این امتحانات بسنجيم و ببينيم چه مقدار به تکلیفمان عمل کردهایم،یکی از وظایف ما این است که اگر با انحرافی در جامعه مواجه شديم، آن را ریشهیابی کنيم، تا بتوانیم راه درمان آن را بياييم. انحرافاتی که در صدر اسلام و پس از وفات پیغمبر اكرم ايجاد شد و نيزانحرافاتی که بعد از پيروزي انقلاب اسلامی پیدا شد، نمونههای خوبی در اين زمينه هستند كه ميتوان آنها را مقایسه و ارزیابی كرد.
خطر نخبگان سست ایمان برای دین و انقلاب
متأسفانه گاهی برخي از متدینين كه ادعای الگو و راهنما بودن برای ديگر افراد جامعه را دارند، کارهایی انجام میدهند که آثار سوء آن از اقدامات دشمنان بیشتر است و چه بسا دشمن خواسته خود را به وسیله این افراد محقق میكند.
بخشی از علل انحرافات در صدر اسلام و امروز مشترک است، یکی از عمدهترين اين علتها این است که متأسفانه برخی مدیران ارشد و سردمداران جامعه حقیقت دین را بدرستي نشناختهاند و به آن اعتقاد كامل ندارند؛ حتی برخی از ايشان معتقدند كه تاریخ مصرف دین گذشته و احکام اسلام متعلق به 1400 سال پیش بوده و امروزه با پیشرفت علم، دین کارآیی ندارد!
گروهي از فرهیختگان جامعه ما نیز كه معتدلتر هستند، دین را حداکثر به عنوان يك نهاد در کنار ساير نهادهای اجتماعي مانند اقتصاد و امنیت ميدانند، که این همان تفکر سکولاریسم است. بر اساس این تفکر، تنها راه پیشرفت این است که نهاد دین در حوزه امور فردی باقي بماند و دخالتي در امور اجتماعي نداشته باشد؛ برنامههاي مورد نياز براي اداره جامعه و مسائل مشابه نيز از علوم روز اخذ شود؛ همانگونه که کشورهای دیگر دنيا چنین میکنند!
بسیاری از این افراد قلباً آرزو دارند کهای کاش ایران هم نه مثل آمریکا –چون معتقدند ايران نمیتواند به آن حد برسد!- بلکه مانند اسرائیل، شبیه یکی از ایالتهای آمریکا میشد؛ البته مخالفتي هم با نماز خواندن و عزاداری سيدالشهدا(ع) ندارند. متأسفانه چنین تفکری در ذهن بسیاری از افراد، از عوام تا نخبگان وجود دارد. خدا نکند که چنین تفکری در بزرگان حوزه هم نفوذ کند!
لزوم روشنگری برای افراد کجفهم و منحرف
یکی از مشکلات اساسی که هم امروز و هم در صدر اسلام مطرح بود، این است که علیرغم پذيرش این مسئله از سوي امت اسلامي که باید از رسول خدا(ص) و اولیالامر پیروی کرد، اما در عمل، خانداني مثل عباسیان 500 سال بر قلمرو كشورهاي اسلامي سلطنت کردند.
باید طرحی انديشيده شود و برای اجرای آن برنامهریزی صورت گيرد كه با انجام آن ـ هر چند در درازمدت- بتوانيم به هدفی که خدا و اولیای او داشتند نزدیک شویم؛ اين طرح باید برای همگان روشن کند که اسلام کاملترین دین است و برای همه ابعاد زندگی انسان، از قبيل رفتارهای فردی، نحوه ارتباط با افراد خانواده، مسائل اجتماعي و حتي تعاملات بینالمللی برنامه دارد،چنین کاری باید عاقلانه، همراه با مراعات ادب و احترام نسبت به افراد صورت گیرد، در انتخاب راه نیز بايد ارزشهای دینی رعایت شود؛ مبادا رفتارهایی انجام دهیم و سخنی بگوییم که ناخواسته زمینه پیشرفت کار را از بین ببرد. چه بسا گاهی باید به افرادی که دچار خطا واشتباه شدهاند، احترام گذاشت و حتی دستشان را هم بوسید تا مسیر فهم صحيح دین برای ايشان روشن شود؛ حتی ممکن است براي جلوگيري از توطئه دشمنان چنین کاری وظیفه شرعی هم باشد.
در این مسیر حتی باید با کفار هم مهربان بود تا زمینه هدایت آنها فراهم شود؛ از همين روست كه بخشی از زکاتي كه از مسلمانان گرفته ميشود، به عنوان «مؤلفة قلوبهم» برای جلب نظر کافران در نظر گرفته شده، تا آنها نسبت به اسلام خوشبین شوند؛ چه بسا اين كار عاملي شود براي اينکه آنها تحقیق کنند و حقیقت را بشناسند، چون بسياری از این افراد قلوب مستعد و پاکی دارند و آماده شناخت حقیقت هستند.
ضرورت شناساندن حقیقت دین به افراد جامعه
ابتدا باید ببینیم حقیقت دین چیست؛ آیا دين، مطابق نظر جامعهشناسان، صرفاً اعتقاد به قداست یک امر و انجام برخي مناسک است؟! اگر ما تعريف ديگري از دين داريم، باید با فکر و اندیشه، طرحی براي معرفي آن آماده و برای پيادهسازي آن سعي و تلاش كنيم؛ البته آماده کردن چنين طرحي به اين معنا نیست که خود ما میتوانیم به تنهايي همه کارها را بر عهده بگیریم؛ بلکه باید ببینیم ما در کجای آن قرار میگیریم و چه بخشی از آن بر عهده ماست.امروزه دنیا ما را به عنوان کشور ولایتفقیه میشناسد؛ دغدغه امام راحل(ره) نیز تا آخرین لحظات عمر همین مسئله بود؛ اما متأسفانه شناخت مردم نسبت به این عنصر رو به ضعف است؛ زيرا طبیعتاً نسل جدیدی که پا به عرصه گذاشته، مانند نسلهاي قبل با این مفهوم آشنایی ندارد؛ از سوی دیگر نسل امروزي روحیهاي مطالبهگر دارند؛ به این معنا که به جاي قدردانی از زحمات گذشتگان و فداكاريهاي شهدا براي به ثمر رسيدن انقلاب، بيشتر نقصها و مشکلات را میبینند و چه بسا به خاطر غفلت از ریشه برخی مشکلات، اصل چنین حکومتی را ناکارآمد بپندارند. شبکههای اجتماعی و فضای مجازی نیز با باراني از شبهات، ذهنها را از شناختن حقیقت باز میدارند؛ شبهاتي كه دامنه آنها از ایجاد ترديد در اصل دین، تا مسائل مربوط به انقلاب اسلامی و ولایتفقیه گسترده است. امروز همگان فهمیدهاند که نوک حملات دشمن به سوي ولایتفقیه است،مانع اصلی بر سر راه دشمنان براي رسيدن به اهدافشان همین اصل است؛ مگر نه اينكه برخي کشورهای دیگر كه عنوان جمهوری اسلامی دارند، اما از ولايتفقيه بيبهرهاند، با آمریکا مشکلی ندارند؟!
ولایتفقیه، ستون اسلام
اینکه دشمنان با ایجاد شبهه و دادههای غلط قصد انحراف اذهان را داشته باشند، تعجبی ندارد؛ اما تعجب در اين است که گاهي شنيده ميشود، كساني در حوزه علمیه به بهانه بحث علمی، اين مسئله را مطرح ميكنند که در اسلام چیزی به نام حکومت نداریم، چه رسد به جايگاهي براي ولایت فقیه!!
ما برای تبيين ولایتفقیه، كه مهمترین رکن جامعه اسلامی است، چه كردهایم؟برخی از کارهایی که قبل از انقلاب در زمينه مسئله ولایتفقیه انجام شده، قویتر و بهتر از اقدامات صورت گرفته بعد از پيروزي انقلاب است!
شايد بتوان گفت: امروز ولایتفقیه ستون اسلام است،در طول 14 قرن گذشته، به غیر از حضرات معصومین (ع)، چند نفر را سراغ دارید که در همه زمینههاي لازم براي رهبري و مديريت جامعه، از فقاهت، تا تدبیر، صبر، حلم، دوراندیشی و حتي امور ديگري از قبيل هنر و ادبيات، به جامعیت رهبر معظم انقلاب باشند؟ به یاد داشته باشیم که: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است ».(ابراهیم/7)
البته توقع اینکه دولتی تشکیل شود که هیچ نقطه ضعفی نداشته باشد، بیجاست؛ اما هیچ کس انتظار نداشت که ضعف دولت به این شدت و وسعت باشد! بايد توجه داشته باشيم كه همه مردم در برابر دشواريها مانند سلمان و ابوذر نيستند و چه بسا سختیها و مشکلات معیشتی و فشار اقتصادی سبب ضعف دینشان شود.
در شرايط كنوني، دین بسياري از مردم در معرض خطر قرار گرفته است و نمیتوان توقع داشت که ما به مردم بگوییم دعا کنید تا مستجاب شود و آنها هم بپذیرند. از سوي دیگر قرار نيست بدگويي از دولت دردی را درمان کند؛ بخصوص اگر انتقادات و بدگوئیها غيردقیق و غيرمستند باشد؛ همچنين نمیتوان در برابر مشكلات مردم سکوت کرد؛ زيرا بیتفاوتی نسبت به دردهاي مردماشتباه است؛ بلکه وظيفه ما نقد مستدل، منصفانه و مؤدبانه است و لازم نیست در نقدها از کسی نام ببریم.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله)
درجمع تعدادی از خطيبان برجسته كشوري؛ قم؛ 5/6/97
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.