آموزش و فرهنگسازی، پیشنیاز بهرهبرداری مطلوب در عرصههای مختلف جامعه
احمدرضا هدایتی
امروزه به علت پیچیدگی و گاهی بدیع بودن مسائل زندگی اجتماعی، نهتنها اخذ نتیجه مطلوب از اجرای طرحها و برنامهها و بهخصوص استفاده از ابزار و روشهای نوین، مستلزم تهیه و تأمین پیشنیازهای مرتبط با موضوع است، بلکه در بسیاری از موارد، کمتوجهی به این نکته میتواند، نتیجه معکوس در پیداشته و برای کشور و جامعه و حتی محیطزیست، خسارتآفرین و زیانبار باشد.
در واقع در اینگونه امور، حتماً باید قبل از اجرا یا بهرهبرداری، زیرساختهای فنی، فرهنگی و قانونی مورد نیاز فراهم و سپس اقدامات ثانوی بهعمل آید، البته همانگونه که اشاره شد، این موضوع فقط به پروژههای عمرانی محدود نمیشود، بلکه مسائل علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی را نیز شامل میشود.
چند مثال از پیش نیاز آموزش و فرهنگسازی
به عنوان مثال؛ در بخش فنی، استفاده از ابزاری مانند اینترنت، فضای مجازی، ماهواره و حتی بازیهای رایانهای، بدون فرهنگسازی و وضع قوانین بازدارنده، میتواند مشکلات اخلاقی و فرهنگی و مخاطرات امنیتی اجتماعی متعددی را به کشور و جامعه تحمیل نموده و حتی منجر به ایجاد تردید و تزلزل در مبانی اعتقادی افراد گشته و بهتدریج اصول و ارزشهای اجتماعی و دینی جامعه را به نفع بیگانگان، دچار تغییر نماید.
این موضوع به قدری حائز اهمیت است که حتی برای سردمداران کشورهای مدعی آزادی مانند؛ فرانسه، انگلیس و حتی آمریکا و روسیه نیز به یک دغدغه جدی تبدیل شده است و اگرچه در اکثر موارد، تولیدات در این حوزهها کاملاً همسو با سیاستهای فرهنگی و اجتماعی غربیها صورت میگیرد و با اینکه معمولاً در کشورهای مورد اشاره، نظارتهای سختگیرانهای بر فرآیند انجام کارها وجود دارد، اما بهنظر میرسد، در پارهای از امور از جمله موضوع فضای مجازی، کنترل حتی از دست کشورهای سازنده و پیشرو نیز خارج شده است.
البته برخی از کشورها مانند ژاپن و کره جنوبی، از همان اوایلِ مواجهه با این نوع از پدیدههای اجتماعی، تلاش کردهاند تا برای جلوگیری از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی یا امنیتی و اقتصادی، از طریق فرهنگسازی و قانونگذاری مناسب و همچنین طراحی و ارائه پیامرسانهای ملی و ایجاد تنوع در برنامههای رادیو تلویزیونی خود، زمینه گرایش مردم به سمت اخبار و برنامههای هدفمند و جهتدار خارجی را از بین ببرند.
بهعنوان مثال؛ کره جنوبی توانسته است با طراحی و ارائه پیامرسان ملی، بیش از 85 درصد از شهروندان خود را به استفاده از پیامرسان داخلی ترغیب و تا حدود زیادی بر مشکل فائق آید و بسیاری از کشورها از جمله؛ روسیه، چین و حتی انگلستان استفاده از اپلیکیشنهای پیامرسان ناهمسو مانند؛ وایبر، واتسآپ و تلگرام را بسیار محدود و یا ممنوع کردهاند، این در حالی است که متأسفانه در کشور ما هنوز اقدام چندانی برای رفع این مشکل صورت نگرفته است.
از آنجا که حفظ مصالح کشور و رعایت منافع جامعه از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، لذا اطلاعرسانی و شفافسازی اطلاعات، یکی دیگر از موضوعات نیازمند نهادینه شدن و فرهنگسازی است که اولاً نباید دستخوش افراط و تفریط شود و ثانیاً همزمان با سیاستگذاری کلی و کلان در این زمینه، باید تدابیر لازم برای ارتقاء بلوغ فکری جامعه و افزایش حساسیتهای امنیتی در اصحاب رسانه، برای استفاده مطلوب از این فرصت اندیشیده شود.
مثال دیگر میتواند فرهنگسازی در عرصههای سیاسی باشد. تجارب برگزاری بیش از 30 انتخابات مختلف در کشور ثابت کرده که استفاده اصولی و درست از مشارکت مردم در انتخابات مختلف نیز، علاوه بر ضرورت بازنگری در فرایند و مراحل مختلف برگزاری انواع انتخابات جاری در کشور، شدیداً نیازمند فرهنگسازی و ایضاً اصلاح نظام فکری و ساختار سیاسی کشور در این بخش است.
اهمیت این مسئله وقتی بیشتر آشکار میشود، که وعده و وعیدها و شیوههای تبلیغاتی برخی از کاندیداها در انتخابات مختلف و نتایج کار منتخبین مردم در سطوح مختلف مدیریتی، از جمله مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا و همچنین معیارهای گزینشی افراد جامعه برای انتخاب کاندیدای موردنظر در سالهای اخیر را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم.
نقادی و نقد کردن عملکرد مسئولین و دستگاههای دولتی نمونهای دیگر و امر پسندیدهای است که اگر از دایره انصاف خارج و به سیاهنمایی و تخریب منجر یا به معرکهای برای طرح اختلافات جناحی و حزبی تبدیل شود، بسیار مخرب و زیانبار است و رعایت این نکته نیز همانند سایر موارد فوقالذکر، مستلزم فرهنگسازی و بیان اثرات داخلی و خارجی نقادی غیرمنصفانه بر روند اجرای امور و حفظ منافع کشور و مصالح جامعه است.
بدیهی است که با توجه به شمولیت این موضوع به مسائل مختلف، فرهنگسازی در بسیاری از دیگر موضوعات مانند؛ گردشگری، ترافیک شهری، استفاده از امکانات و خدمات شهری، آپارتماننشینی و امثال آن نیز مصداق داشته و دارای اهمیت فراوان است و لذا در این موارد نیز نباید ایجاد زیرساختهای فرهنگی و قانونی و سایر پیشنیازهای اجرایی مورد غفلت قرار گیرد.
طبیعی است؛ در این رابطه، بیشترین نقش بر عهده نظام آموزشی بهویژه مدارس و همچنین دانشگاهها و حوزههای علمیه و سایر بخشهای فرهنگی قرار دارد، اما این موضوع، به معنای سلب مسئولیت از دیگر ارکان و اجزای نظام اسلامی نیست و هر سازمان و نهادی و حتی هر خانوادهای، متناسب با مسئولیتهای محوله، در تحقق این مهم نقش و وظیفه دارد.
در عین حال باید توجه داشته باشیم که؛ در هر صورت حفظ نظام اسلامی و همچنین منافع و مصالح مردم و کشور در اولویت قرار دارد و این کلیدواژهای است که در جریان قانونگذاری و فرهنگسازی باید بهطور صریح و روشن برای مسئولین و افکار عمومی جامعه تشریح و توضیح داده شود.