مطبوعات و انقلاب؛ یولداش (۲ )
از مرام کمونیستی و طبقاتی تا کینه و عناد با روحانیت انقلابی(پاورقی)
در سرمقالة شمارة دوم یولداش گفته شد: «خلق را در زیر یک پرچم دموکراتیک سرخ به مبارزه فرا میخوانیم»۱. همگان میدانند که رنگ سرخ و پرچم سرخ نماد آشکار چپها و کمونیستها در تمام جهان است.
Research@kayhan.ir
در همین شماره در نوشتهای به نام «یک کارگر چه چیزها باید بداند؟»، «جامعه چیست» مطالب نوشته شده منطبق با آموزههای مارکسیستی» است۲.
در شمارة دیگری از مجلة یولداش در بخش سوم «مرامنامة فرقة آزادیخواهان آذربایجان» دربارة «تئوری طبقات» در تعریف طبقات جامعه عیناً تعاریف و تقسیمبندی مارکسیستها از «بورژواژی»، «خردهبورژوازی»، «بورژوازی کمپرادور» و «بورژوازی ملی» ارائه شده و به اين ترتيب مشخص میشود که این تعریفها مورد پذیرش دستاندرکاران مجله است۳. در همین شماره در فراخوانی تحت عنوان «آزادیخواهان ایران متحد شوید!» نوشته شده: «زنده باد آزادیخواهان» و چپهیای که به نام کارگران و زحمتکشان متحد میشوند۴.
در بخشی از سرمقالة يكي ديگر از شمارههاي مجلة یولداش که عنوان «زنده باد عید جمهوریت» دارد، نوشته شده: «پسران مبارز ما: مجاهدان، نیروهای مترقی مسلمان، چریکهای فدایی، تودهایهای مبارز، و دیگر کمونیستها و چپها که در راه سعادت خلق جان بر کف مبارزه کردهاند....۵. در همین شماره دربارة آمادگی فداییها برای میتینگ اول ماه مه خبر داده شده۶ و باز هم دربارة این گروه در تبریز خبری درج گردیده است۷.
در شمارة بعدی مجلة یولداش مقالهای از میر رحیم ولایی، از اعضای کمیتة مرکزی فرقة دموکرات آذربایجان که 33 سال پیشتر ــ یعنی در سال 1324ــ در روزنامة آذربایجان به چاپ رسیده بود درج گردیده است. این مقاله «اکینچیلر مملکت مزین گولی در» (دهقانان گل مملکتمان هستند) نام دارد۸.
در دهمین شماره باز هم در ادامة درسهای سیاسی ـ اقتصادی، مطلبی چاپ شده تحت عنوان «نظام سرمایهداری چیست؟» که در آن باز هم بر اساس بینش مارکسیستی به این سؤال پاسخ داده شده است۹ باز هم دربارة نخستین حکومت کارگری نوشتهای ترجمه شده است که موضوع مقاله کمون پاریس و... است۱۰.
در شمارة بعدی مجله، مطلبی با عنوان «لنین حاققیندا» (دربارة لنین) به چاپ رسیده و از او به عنوان معلم تمام رنجبران روی زمین نام برده شده است۱۱ و بازهم در همین شماره دربارة مبارزة طبقاتی مطالبی نوشته شده است كه مويد مواضع ماركسيستي اين نشريه مي باشد۱۲.
سرانجام «فرقة آزادیخواهان آذربایجان» در بیانیهای به معرفی خود پرداخته و در این بیانیه به وضوح به مواضع و ایدئولوژی خود اشاره میکند. در بخشهایی از این بیانیه نوشته شده:
«2) آ.آ.ف. معتقد به انترناسیونالیزم پرولتاریاست و خدمت به انکشاف فرهنگ زحمتکشان آذربایجان و دیگر خلقها را با این اعتقاد برعهده میگیرد.
«ع) آ.آ.ف. همة نیروهای راستین کمونیستی علیالخصوص غیروابسته به دول خارجی در ایران را به وحدت و تئوریزه کردن اختلاف سلیقههای خود و حرکت در خط واحد دعوت میکند....»
«7) آ.آ.ف. که در تعریف آن گفتیم یک گروه فرهنگی ـ سیاسی است در عین حال که از کلیة وجوه و جوانب مشترک سازمانها و احزاب مارکسیستی ـ لنینیستی و مترقی غیروابسته درایران و تجارب آنها در مبارزات فرهنگی و قلمی خود استفاده میکند کلیة اعضاء احزاب و سازمانهای راستین کمونیستی علیالخصوص سازمان چریکهای فدایی خلق و فرقة دموکرات آذربایجان و ... را برای همکاری میپذیرد.»۱۳. بسیار جالب است که از دید دستاندرکاران مجلة یولداش، فرقة دموکرات آذربایجان سازمانی غیروابسته بوده است. جریانی که از بدو پیدایش تا همان سال 1357 در دامان شوروی و سرویسهای اطلاعاتی آن کشور مانند «گ.پ.ئو»، «ان.ک.و.د» و «کا.گ.ب» پرورش یافت و بالید.
در پایان این بیانیه نیز امضای دبیر شورای مرکزی ... به این صورت خودنمایی میکند:
«دبیر شورای مرکزی فرقهی آزادیخواهان آذربایجان ـ حسین دوزگون 6/3/1358»۱۴.
به این ترتیب جای هیچ شک و تردیدی باقی نمیماند که «فرقة آزادیخواهان آذربایجان» به دبیری همین حسین محمدزادةصدیق (حسین دوزگون) یک جریان مارکسیستی بوده و مجلة ناشر و افکار و ارگان این جمعیت ــ یولداش ــ نیز تریبونی برای تبلیغ و ترویج مارکسیسم ـ لنینیسم بوده است.
مواضع یولداش در برابر دین اسلام و روحانیت
از همان انتشار نخستین شمارههای مجلة یولداش کاملاً پیدا بود که دستاندرکاران و نویسندگان این مجله ستیز، عناد و دشمنی ویژهای با روحانیت دارند و این از مواضع گردانندگان این مجله که حملات گسترده و سازماندهی شدهای را علیه روحانیت تدارک دیده بودند آشکار بود. آنان به عناوین گوناگون در هر شماره از مجله در «سرمقاله»ها، «اعلامیه»ها و با دیگر نوشتههای مجله، روحانیون، این قشر محترم و مورد اعتماد مردم جامعه را آماج حملات سفت و سخت خود ساخته و از نثار هیچ دشمنام و اهانتی نسبت به آنان دریغ نمینمایند. چاپ تصاویر و کاریکاتورهای زشت و زننده، توهینآمیز علیه این قشر از جامعه که نقش بسیار چشمگیر و بارزی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشتهاند از دیگر اقدامات این نشریه علیه روحانیون است.
با پوزش فراوان از روحانیون عزیز که از اقشار و ستمدیدة جامعة ما و رهبران قیام علیه رژیم جلاد و بربرصفت و خودکامة محمدرضاپهلوی بودند، به منظور آشنایی خوانندگان با اندیشههای نویسندگان و دستاندرکاران مجلة یولداش در زیر به نمونههایی از نوشتههای این مجله علیه روحانیت محترم، شریف و مورد وثوق و احترام مردم ایران اشاره مینماییم تا خوانندگان پی به عناد، دشمنی و ستیز این مجله با روحانیون برده و چهرة حقیقی و نیات واقعی دستاندرکاران این مجله و بهویژه شخص حسین محمدزاده صدیق را که امروز چهرة حقیقی خود را در زیر لوای دینداری پوشانده بشناسند.
در «سرمقاله» شماره دوم یولداش، فرقة آزادیخواهان آذربایجان یا همان « آ.آ.ف» در بند هفتم «پیشنهاد هفت مادهای» خود که خطاب به آقای مهندس بازرگان، نخستوزیر دولت انقلاب نوشته شده، آمده:
«7) آخوندهای مرتجعی که فداییها و چپهای آذری را «ضدانقلاب مینامند به کمیتة امام خمینی فرستاده شوند و عمامة آنان برداشته شود.»۱۵.
در شمارة بعدی مجله نیز در «نامة هواداران آ.آ.ف در محلة سرخاب» تبریز که نظر دستاندرکاران مجله را به خود جلب نموده، شرحی به نام «نصیحت به دولت» وجود دارد که به عنوان مدیر مسئول یا همان «دبیر مسئول حسین دوزگون» که همان حسین محمدزادةصدیق است فرستاده شده است:
«5) بزرگترین مسئله، مسئله روحانیت است، در گذشته ملاهایی بودند که در مسجد سپهسالار شاه را دعا مینمودند، یا حتی مأمور ساواک بودند. آیا این روحانیون را شناسایی نموده و عمامههایشان را گرفتهاید یا خیر؟ اگر خیر، چرا؟»۱۶.
همین موضعگیری بسیار مجدانه و سفت و سخت علیه روحانیون از سوی دستاندرکاران مجله ادامه مییابد تا جایی که در یکی دیگر از شمارههای یولداش دستاندرکاران مجله در نوشتهای به نام «خلقين دوشمنلرین تانییاق» (دشمنان خلق را بشناسیم) مینویسند:
«این ارتجاع چرکین، ریش میگذارد. تسبیح برمیدارد، عبا میاندازد، عمامه میگذارد و خودش را همانند آقای طالقانی، پیشوای روحانی دوراندیش و مترقی مینمایاند و خودش را به داخل خلق میبرد. عوامفریبی میکند، در لباس روحانی خلق را بیخود و بیجهت تحریک میکند و به عنوان مثال از کمونیسم میترساند و هرکسی که کمی از آزادیخواهی سخن میگوید و یا از منافع کارگران سخن میراند فوری بر او نام کمونیست میگذارد. این سرمایهداران چرکین و روحانیون بیوجدان که تا دیروز از محمدرضاشاه تعریف میکردند، از انتقام خلق ترسیده و با فریب دادن آنها میخواهند خود را زنده نگه دارند. این روحانیون مرتجع و مفتخور ما را از کدامین کمونیسم میترسانند؟...»۱۷.
سپس باز هم با استفاده از واژگان و ادبیاتی بسیار سخیف ادامه میدهند که: «وطن زیبای ما آذربایجان را همین روحانی نماهای مرتجع که از گذشته با جان و دل با رژیم شاه همکاری میکردند و همین نیروهای سیاه که با همکاری گرگان درندهای که با ساواک همکاری میکردند به قبرستان استعدادها تبدیل نمودند. کسانی که به خزاین معارف ما سوءقصد میکردند و دشمنان علم و ادبیات بودند همین ملاهای خرافاتی و عقبافتادة شاهدوست بودند. دشمنان خلق زحمتکش ما و تلاشکننده برای نجات جان ساواکیها و افسرانی که در قتلعام مردم شرکت داشتند، پشتک و وارو میزدند همین روباهان مکار هار بودند که خود را به دروغ اسلامی نشان میدادند. همین شیاطین هزار رنگ و رو هستند که به زیر دین خزیده و کسانی را که خواهان حقوق کارگران و زحمتکشان هستند بیخدا نام میدهند...»۱۸.
۱- يولداش، 1357، سال اول، شماره 2، ص1.
۲- يولداش، 1357، سال اول، شماره 2، ص12.
۳- يولداش، 1357، سال اول، شماره 3، ص 19.
۴- يولداش، 1357، سال اول، شماره 3، ص 27.
۵- يولداش، 1357، سال اول، شماره 5، ص 2.
۶- پيشين، ص 4.
۷- پيشين، ص 5.
۸- يولداش، 1357، سال اول، شماره 6، صص 4-6.
۹- يولداش، 1358، سال اول، شماره 6، صص 35-36.
۱۰- پيشين، صص 36-38.
۱۱- يولداش، 1358، سال اول، شماره 9، ص 30.
۱۲- پيشين، ص 35-36.
۱۳- يولداش، 1358، سال اول، شماره 13، ص 49.
۱۴- پيشين.
۱۵- يولداش، 1357، ص 2.
۱۶- يولداش، 1357، سال اول، شماره 3، ص 2-3.
۱۷- يولداش، 1358، ص 1.
۱۸- يولداش، 1358، ص 2.