kayhan.ir

کد خبر: ۹۹۷۴۵
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۵

چشیدن مرگ


از نظر قرآن نفس انسانی مرگ را می‌چشد. پس این نفس نیست که می‌میرد و مرگ او را در بر می‌گیرد که تفکر عمومی مردم است ؛ بلکه این نفس انسانی است که مرگ را به عنوان یک عامل و ابزار انتقالی می‌چشد. خداوند می‌فرماید: كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهًْ الْمَوْتِ؛ هر نفسی ،چشنده مرگ است.(آل عمران، آیه 185؛ عنکبوت، آیه 57)
پس مرگ مانند یک ماده غذایی است که انسان آن را می‌چشد و با چشیدن آن از جهانی به جهانی دیگر می‌رود.
درباره نفس نکاتی است که باید بدان توجه داشت:
1. بیتائی نفس: از نظر قرآن، نفس انسانی همانند ذات الهی بیتا و بسیط است و ترکیبی در آن راه ندارد. در وصف خداوند آمده است: هو الله احد؛ یعنی بیتا، یگانه و یکتا؛ یعنی بسیطی که «تا» ندارد. بنابراین سخن از دوگانگی و دوتایی نیست بلکه بسیط محض است.
2. روحانی - جسمانی بودن نفس: هر چند در خارج و حقیقت بیرونی، نفس انسانی بسیط و بیتا است؛ ولی وقتی تحلیل عقلی می‌شود، دو جنبه برای آن آشکار می‌شود که صفات او را تشکیل می‌دهد؛ زیرا نفس انسانی که در فارسی روان می‌گویند، از یک‌سو، همان روح و جان دمیده از سوی خداوند است و از سوی دیگر کالبدی دارد که جسم او را شکل می‌دهد. این ترکیب روح - جسم یک ترکیب ذهنی و انتزاعی برای نفس انسانی است؛ ولی ترکیب خارجی نیست مثل آب و شکر که در هم حل شده باشند؛ بنابراین نفس انسانی به تنهائی همان روح نیست، بلکه روح دمیده شده در جسم است؛ هرگز نفس بدون جسم نیست؛ هر چند که در عوالم مختلف از دنیا و برزخ و آخرت دارای جسم‌های مختلفی است. پس نفس، همان روح آمیخته با جسم است و روح محض نیست.
3. مرگ، ابزار انتقال: نفس انسانی اگر بخواهد از جهانی به جهانی دیگر برود، باید مرگ را بچشد تا تن پوش خودش را عوض کرده و تغییر دهد. برای کندن جسد دنیوی باید مرگ را بچشد و سپس در برزخ نیز باید مرگ را بچشد و تن پوش خودش را تغییر دهد تا به جهان اخروی برود. از این رو در قرآن برای هر انسانی دو مرگ و دو حیات بیان شده است: قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ؛ می‌گويند پروردگارا دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده کردی.(غافر، آیه 11)
4. گرفتن کامل: نفس انسانی در هنگام هر انتقالی در موقع خواب، از سوی خداوند و کارگزارانش( ملک‌الموت و فرشتگان)، به طور کامل گرفته می‌شود و سپس آنانی که مرگ و اجل حتمی‌شان رسیده حفظ شده و بازگردانده نمی‌شوند، ولی دیگران تا زمان اجل حتمی بازگردانده می‌شوند: «خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى‌ستاند و نيز روحى را كه در موقع خوابش نمرده است قبض می‌‏كند، پس آن نفسى را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه می‌دارد و ديگر نفسها را تا هنگامى معين به سوى زندگى دنيا بازپس می‌فرستد، قطعا در اين امر براى مردمى كه می‌انديشند نشانه‏ هايى از قدرت خدا است». (زمر، آیه 42)
5. کنار رفتن پرده‌ها در هنگام احتضار: هنگامی که انسان در حالت احتضار است ، پرده‌ها کنار رفته و انسان از همه چیز از گذشته و آینده خود و هستی آگاه می‌شود و پرده‌ای بر دیدگانش نیست تا حقایق بر او پوشیده باشد: «به او می‌گويند: واقعا كه از اين حال سخت در غفلت بودى ولى ما پرده‏ ات را از جلوى چشمانت برداشتيم و ديده‏ ات امروز تيز است».(ق، آیه 22)
6. مرگ ، آغاز برزخ: هر نفسی که مرگ را چشید، مانند کسی که وردی را خوانده، تن‌پوش جسدی دنیا را می‌گذارد و با جسم برزخی به جهان برزخ درمی‌آید: «و پیشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته می‌شوند». (مومنون، آیه 100) از همین زمان است که قبر او آغاز می‌شود و قبر حقیقی آن نیست که در چاله‌ای بگذارند، بلکه همان ورود به دالان برزخ است. روايتى از امام صادق(ع) وارد شده كه فرمودند «و الله اتخوّف عليكم فى البرزخ؛ سوگند به خدا براى شما از آنچه در برزخ پيش‌رو داريد مى‏ترسم» و سپس در پاسخ راوى كه درباره برزخ پرسيد، فرمود: «القبر منذ حين موته الى يوم القيامهًْ؛ برزخ همان قبر است از هنگام مرگ تا روز قيامت»، (الكافى، ج 3، ص242). بر اساس این روایت، همان زمان که شخص مرگ را می‌چشد، وارد عالم برزخ می‌شود که همان قبر حقیقی است و از همان زمان نکیر و منکر از او بازخواست می‌کنند. پس شب اول قبر شب دفن جسد ميت در حفره خاكى دنيوى نیست، بلکه همان زمان خارج شدن روح از بدن، شب اول قبر میت
 می‌باشد.