پس از یک دوره طولانی بیماری
احمد عزیزی شاعر ولایی و انقلابی دعوت حق را لبیک گفت
سال 69 بود که سریالی با نام «عطر گل یاس» از شبکه اول سیما پخش شد.
نام این سریال، برگرفته از شعری سروده احمد عزیزی در وصف حضرت فاطمه مرضیه (س) بود. وقتی مجری وقت پخش شبکه اول ، پیش از یکی از قسمتهای سریال یاد شده، مثنوی بلند عطر گل یاس را خواند، خیلیها با نام احمد عزیزی آشنا شدند.
شعرها و شطحیات عزیزی، البته پیش از آن سریال، برای اهل شعر و ادب شناخته شده بود.اهالی اقلیم ادبیات، نبوغ و خلاقیت و زبان نو و جذاب و در عین حال دغدغهمندی و تعهد را در هیئت شاعر و نویسندهای میدیدند که دوست نمیداشت متوقف شود،ساکن بماند و در محدوده زمان و اطوار بیدرد خاص روشنفکرنمایان دوران، گرفتار شود.
عزیزی، شاعر و نویسنده لحظههای شور بود! شوری که برخاسته از طغیانش علیه پلشتیها بود. او بیقراری قلماش را مرهون روحیهای بود که از سایهسار انقلاب اسلامی هدیه گرفته بود.قلمی که در خدمت باور الهی بود و نه تغزلهای بیرمق زمینی!
او شاعر و نویسنده روز و امروز بود. هم ناظر به رویدادها قلمِ سرود بر سفیدِ کاغذ میراند و هم برای آیندگان، تجربه روزگاران خود را به اشتراک میگذاشت. از این روست که وقتی آثار او را میخوانی، گویی در جهان همین لحظهات به سر میبری و آفاق را زیارت میکنی.
عزیزی شاعر و نویسنده دقایق عرفانی بود. اما نه عرفانهای برآمده از شوریدگیهای نفسانی و عوام فریبانه! شعر و نثر عزیزی خواننده را به میهمانی تماشای عاشقانه حیات و کائنات میبرد و در شگفتی خلقت غرق میسازد.
او تو را مسحور عشقی الهی میکند و تا میتواند مناظری بدیع و بکر رو به مفاهیم ارزشی پیش رویت میگذارد تا تو بیشتر و بیشتر، مستغرق عرفان ناب شوی.
انقلاب اسلامی چنان که اشاره آمد برای او و همنسلان او که نشان « انقلابی» بر سینه داشتند، تولدی بزرگ بود که نگاهشان را به بصیرت متبرک نمود و به رایحه التزام به نشر ارزشها مزین کرد.
عزیزی، شاعر محبوب امام خامنهای که خود ادیبی وارستهاند، واقع شده بود تا آنجا که رهبر معظم انقلاب در سال 1390 در دیدار با شاعران کرمانشاه میفرمایند:
«یک غصهای شده در دل ما، ماجرای احمد عزیزی!»
این شاعر و نویسنده گرانمایه، سرانجام پس از 9 سال بستری بودن در بیمارستان، به علت اختلالات کلیوی، دیروز به دیدار حق شتافت .
در زندگی نامه عزیزی آمده است:
«او متولد چهار دی 1337 در سرپل ذهاب کرمانشاه است. در کودکی با عشایر سیاه چادرنشین حشر و نشر فراوان داشت و قبل از رفتن به دبستان، خواندن و نوشتن را بدون معلم و تنها از روی کنجکاوی و تامل و دقت به نوشتههای روی تابلوها و اسامی خیابانها و...به خوبی فرا گرفت. وی قبل از پیروزی انقلاب به دعوت شمس آل احمد به تهران رفت و دیداری نیز با استاد مرتضی مطهری داشت...»
«کفشهای مکاشفه»، «شرجی باران»، «خوابنامه و باغ تناسخ»، «ترجمه زخم»، «باران پروانه»، «رودخانه رویا»، «ناودان الماس»، «ترانههای ایلیایی»، «غزالستان»، «قوس غزل»، «ملکوت تکلم»، «سیل گل سرخ»، «روستای معرفت»، «رویای رویت»، از کتابهای عزیزی این شاعر و نویسنده آیینی و انقلابی است.
گفتنی است، رهبر معظم انقلاب در 28 مهر سال 90 در سفر به استان کرمانشاه، به عیادت احمد عزیزی رفتند و با حضور بر بالین این هنرمند، بر سر وی دست نوازش کشیدند و پیگیر درمان وی شدند.
با هم شعری از عزیزی را میخوانیم:
ای تابش شمس و قمر، وی بارش عرفان بیا
ای آفتاب مشرقی! از مشرق ایمان بیا
مردیم از بیهمدمی و زحسرت بیش وکمی
آه ای نسیم خرمی، از کشور جانان بیا
یعقوب جانگریان تو، حیرت زلیخاخوان تو
مصر ملاحت آن تو، ای یوسف کنعان بیا
چشم محبان خیره شد، جان عزیزان تیره شد
ظلمت به عالم چیره شد، خورشید نورافشان بیا