اعتراف نویسنده درباری به 50 سال مردودی در جامعه ایرانی!(اخبار ادبی و هنری)
محمود دولت آبادی (نویسنده وابسته به دربار پهلوی) در یکی از جلسات سلسله نشستهای «انستیتو گوته» که تحت عنوان «مدرنیته و ایران» برگزار میشود، اعتراف کرد که «50 سال جامعه ایران از پذیرفتن وی سرباز زده و از همین روی وی اینک این جامعه را رها کرده است!»
دولت آبادی توضیح نداده که جامعه و مردم ایران در واقع به دلیل وابستگی او به دربار شاه و دور بودن خود و هنرش از مردم، مانند هر عنصر وابسته و درباری دیگر، وی را نفی کرده و نپذیرفتند. دولت آبادی که از فعالین کنفرانس ننگین و صهیونیستی برلین و فتنه 88 بوده و اینک نیز از هواداران دولت امید به شمار میرود و در اغلب مراسم فرهنگی و غیرفرهنگی این دولت (مانند جشن خانه سینما) نیز در کنار برخی وزیران و اعضای دولت حضور داشته، به تصریح خودش در نامه چاکرانهای که در24 تیرماه 1354 به فرح دیبا نوشت، در تمامی جشنهای ضد مردمی دربار شاه مانند «جشن هنر شیراز» و «جشنواره توس»، حضور فعال داشته و به تاکید همان نامه «چندین سال است تحت نظارت عالیه آن بانوی بزرگوار (منظورش فرح دیبا بوده) در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به کار و به خدمتم!!»
بنابر اسناد ساواک، دولتآبادی در همان دوران به عضویت حزب فرمایشی و شاهانه رستاخیز درآمده و دراین باره مینویسد:
«... تمایل من به عضویت یافتن در حزب رستاخیز ملی صرفا به خاطر این بوده و هست که به فرمان شخص اول مملکت پاسخ مثبت فراخور ظرفیت یک فرد ایرانی داده باشم...»دولت آبادی ضمن اینکه خود را «خادم به اندیشههای شاهنشاه آریامهر(!)» میداند، درباره رفرم شاه، موسوم به انقلاب سفید که از سوی اسراییل دیکته شده بود، اظهار میدارد:
«... آیا هیچ نویسندهای در ایران وجود دارد که به اندازه من به انقلاب سفید خدمتی واقعی و راستین کرده باشد...»به این ترتیب جای تعجب ندارد که مردم ایران و جامعه ایرانی، علیرغم علاقهمندی برخی دولتمردانش، هیچگاه چنین عناصر خودفروخته و خائن به کشور را در میان خود نپذیرد و اعتراف خود دولت آبادی به چنین واقعیتی نشان از 50 سال تاخیر ذهنی فردی دارد که همواره جماعت شبه روشنفکر او را از نویسندگان برجسته محسوب نموده است!البته این فقط گوشهای کوچک از عقب افتادگی ذهنی و کارنامه ضد مردمی جماعت شبه روشنفکر است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! گفتنی است «انستیتو گوته» نهادی به اصطلاح فرهنگی است که بودجه آن را وزارت خارجه آلمان تأمین میکند و طبق اهداف اعلام شده در تارنمای اینترنتی خود وظیفه بسط و گسترش ارزشهای فرهنگی غربی را در میان مردم کشورهای دیگر برعهده دارد. با این حساب وقتی آقای دولتآبادی از دامن دولتهای غربی ارتزاق میکند کاملا طبیعی است که مردم رشید ایران از پذیرفتن او سرباز زنند.