kayhan.ir

کد خبر: ۹۷۶۶۶
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۲
بازخوانی دیدگاه‌های مرحوم حسن شایانفر درباره نفوذ فرهنگی مجلة اشرف پهلوی:

چاره‌ای جز غربی شدن نداریم!


عضو گروهك چريكهاي فدايي: نبايد تنها نظاره گر كارزار
داخل ايران بود
 بيژن حكمت از اعضاي شوراي مركزي گروهك جمهوريخواهان مقيم فرانسه كه با نشريه «كيان» در داخل همكاري داشت تاكيد مي كند:  
«...درسابق فكر مي كرديم كه كار سياسي از كار فرهنگي مهمتر است، اما اكنون به اين نتيجه رسيده ايم كه كار فرهنگي هم همان‌قدر اهميت دارد. حالا در ميان ما بحث به سر اين است كه جامعه بايد به تغيير تدريجي سوق داده شود.»(1)
وي درجايي ديگر اعلام مي دارد:  
«...ما يك جامعه دمكراتيك و يك دولت دمكراتيك و لاييك مي خواهيم و در اين هيچ ترديدي نداريم...»(2)
سخناني اين چنين يعني دست يافتن به جامعه اي كه ساختار سياسي آن بر پايه انديشه هاي ليبراليستي غرب است و ايراني را به سوي تز جدايي دين از سياست رهنمون مي شود.  كانونهاي قدرت امپرياليستي اين استراتژي را بر مبناي يك جمع بندي تاريخي برگزيده و به اين نتيجه رسيده اند كه منافع پايدار نظام سلطه در هر كشور، تنها در صورتي تامين مي گردد كه مردم آن سرزمين از درون دچار استحاله فرهنگي شوند و با تغيير ديدگاههاي خود به معيارها و ملاك هاي مورد نظر سلطه گران روي بياورند. براين اساس اگر غرب موفق شود تا ليبراليسم و غرب زدگي را به عنوان ارزش بر ساختار فرهنگي يك اجتماع تزريق نمايد، نه تنها نوع سيستم و منش سياسي كشورهاي مختلف به طور اصولي در جهت اهداف جريان جهاني سلطه و سرمايه ساماندهي مي شود، بلكه ملت ها نيز آنچنان كه اين جريان مي خواهد فكر مي كنند و تصميم مي گيرند و عمل مي نمايند و اين همان نظم نوين جهاني است كه آمريكا به عنوان سركرده امپرياليسم به دنبال برقراري آن است.
به اين ترتيب مهار ايدئولوژيك ملت مسلمان ايران يا به عبارت صريح‌تر استحاله دروني آنها، از اهداف مهم و مشخص امپرياليسم به سركردگي آمريكاست كه تلاش براي دستيابي به آن در شمار مهم ترين موارد از دستور كار روشنفكران وابسته و غرب باور قرار دارد.  
يكي از روشنفكران در مجله «ايران نامه» كه با سرمايه اشرف پهلوي منتشر مي شود، مي گويد:  
«براي رسيدن به كاروان فرهنگ و تمدن اروپا چاره اي جز غربي شدن براي ايرانيان نيست و از آنجا كه تسلط دين اسلام و احكامش موجب عقب ماندن اين ملت از ملل مترقي بوده است، در قلمرو سياست بايد به دنبال نظامي رفت كه مذهب را در حكومت دخالت ندهد و هويت ملي را جانشين هويت ديني كند. . . »(3)
چنگيز پهلوان(4) يكي از نظريه پردازان «چپ آمريكايي»، در گفت‌وگو با مجله «ارغوان» چاپ داخل كشور پا را از اين امر فراتر مي گذارد و اعلام مي دارد:  
«...بايد كتابهاي بنيادي سياسي بتوانند در كند وكاوهاي خود نظام سياسي را زير سؤال ببرند و در باره مشروعيت يك نظام به بحث بپردازند...»(5)
سخن او و ديگر روشنفكراني كه آرزوي دستيابي به «جامعه باز» را در سر دارند، يادآور سخنان تئوريسين هاي آمريكايي و افرادي چون كارل پوپر - پير و مراد دكتر عبدالكريم سروش - است كه براي گشودن درهاي كشورهاي مستقل، توسعه فضاي سياسي را توصيه مي كنند.  
محمد ارسي يكي از فعالين عناصر ضدانقلاب خارج كشور نيز در مصاحبه اي مي گويد:  
«...هيچ راهي به غير از دموكراسي كه تضمين كننده كثرت گرايي فرهنگي و سياسي و جدايي دين از حكومت باشد، وجود ندارد...»(6)
حسن شريعتمداري- پسر سيدكاظم شريعتمداري- و از سركردگان فعال حزب منحله «خلق مسلمان» كه هم اكنون مقيم خارج كشور است نيز بر اين هدف عمده، يعني استقرار نظام ضدديني در ايران تأكيد داشته و مي گويد:  
«...بدون پرده پوشي بگويم كه ما هم خواستار جايگزيني جمهوري اسلامي با يك جمهوري لاييك هستيم. در اين هيچ تعارفي نداريم...»(7)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- خرم، مسعود، هويت، چاپ سوم، مهر 1376، ص 19 .
2- همان، ص 38 .
3- ايران نامه، چاپ آمريكا، شماره سوم، سال دوازدهم، ص 450 .
4- چنگيز پهلوان در سال 1317 به دنيا آمد. در سال 1337 به منظور ادامه تحصيل به اتريش رفت و ظاهراً به عنوان مخالف رژيم در «اتحاديه دانشجويان» به فعاليت پرداخت و از طريق اين اتحاديه به كنفدراسيون دانشجويان پيوست وكم كم در شمار رهبران آن قرارگرفت. وي پس از اتمام تحصيلات، در شرايطي كه همگان تصور مي كردند كه او به محض ورود به ايران بازداشت و محاكمه خواهد شد، به ايران برگشت و برخلاف انتظار عمومي نه تنها بازداشت نشد، بلكه از سوي مهرداد پهلبد وزيرفرهنگ و هنر و شوهر شمس پهلوي، به كار دعوت گرديد و تا زمان پيروزي انقلاب به عنوان مديركل و معاون وزير در خدمت رژيم پهلوي بود. پهلوان پس از پيروزي انقلاب بازداشت شد و تا تير1358 در زندان بود.  
 وي از اوايل نيمه دوم دهه 1360 همكاري با برخي نشريات داخلي نظير كلك و كيهان فرهنگي و سپس ماهنامه كيان را آغاز كرد و به تشريح ديدگاههاي خود پرداخت و صريحاً اعلام كرد ما بايد جهاني شويم و تنها راه جهاني شدن دست برداشتن از ايدئولوژي اسلام است. او در سال 1357 در تدوين و انتشار اعلاميه ضدانقلابي موسوم به 134 نفر (ما نويسنده ايم) نقش فعالي داشت. پهلوان از شركت كنندگان در كنفرانس رسواي برلين است. وي پس از شركت در اين كنفرانس از بازگشت به ايران خودداري كرد. محافل امپرياليستي از اين اقدام او استقبال كردند و پس از جنجال در اين مورد وي را در كنف حمايت خود گرفتندتا جايي كه راديو آلمان در تاريخ۲۷/۲/۱۳۸۰ حمايت رسمي دولت آلمان و خبر اعطاي مبلغ 300 هزار مارك كمك بلاعوض و صدور اجازه اقامت 5 ساله در آلمان را منتشر كرد.  
5- نشريه ارغوان، شماره 3 و 4، ص 9.
6- ارسي، محمد، مصاحبه با خبرگزاري تانيوگ.  
7- خرم، مسعود، هويت، چاپ سوم، مهر 1376، ص 41.