رئیسقوه قضاییه در همایش ملی نظام سلطه و جریان نفوذ مطرح کرد
پشتپرده هدیههای خارجی به مسئولان دولت اصلاحات برای زدن بنیانهای نظام
رئیسقوه قضاییه گفت: در دوره اصلاحات که مسئولان به مسافرت خارجی میرفتند، مجموعه سخنان و مقالات آنها را هدیه میگرفتند. کار اصلیشان این بود که با رنگ و لعاب زیبا، بنیانهای فکری نظام جمهوری اسلامی را بزنند.
آیتالله صادق آملی لاریجانی در نخستین همایش ملی نظام سلطه و جریان نفوذ که در مرکز همایشهای بینالمللی صداوسیما برگزار شد، ضمن گرامیداشت دهه مبارک فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی اظهار کرد: بحث نفوذ یک موضوع بسیار جدی است، باید هم خودمان به یک باوری نسبت به این مسئله برسیم و آن را در سطوح مختلف جامعه تبیین کنیم. یک مسئله مهم بحث باور این پدیده است. نسبت به اصل نفوذ و وجود آن هیچ تردیدی وجود ندارد و نظام سلطه درصدد این نفوذ هستند و بلکه در جاهایی، نفوذ هم واقع شده است. متأسفانه عدهای باور ندارند و عدهای هم خود را به عدم باور میزنند و تشکیک میکنند که این توهم است یا واقعیت.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری سالها پیش تشخیص دادند که یک شبیخون فرهنگی در کار است و مسئولان را به شناسایی و مقابله با آن خواندند و آن زمان هم عدهای میگفتند «این یک توهم توطئه است» یا مدعی بودند «شبیخونی در کار نیست». برای ما مثل روز روشن است که جریان نفوذ در کار است، بنابراین اولین وظیفه ما این است که نفوذ را باور کنیم. نفوذ سطحهای مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی دارد. در سطح فرهنگی کسانی که میگویند نفوذ نیست کافی است نگاهی به مجموعه حرکتهای انجام شده بیندازند. هدف اصلی در این نفوذ، نظام جمهوری اسلامی است.
به گزارش تسنیم رئیسقوه قضاییه گفت: در سطح فرهنگی آیا ندیدند که یک جریان روشنفکری را برای عبور از خطوط قرمز تبلیغ کردند. در دوره اصلاحات و غیر اصلاحات عدهای تز روشنفکران را مطرح کردند و در دوره اصلاحات که مسئولان به مسافرت خارجی میرفتند، مجموعه سخنان و مقالات آنها را هدیه میگرفتند. کار اصلیشان این بود که با رنگ و لعاب زیبا، بنیانهای فکری نظام جمهوری اسلامی را بزنند مثل بحث ترویج نسبیگرایی یا یک آقایی بهعنوان فیلسوف کتابی بهعنوان تردید مینوشت.
آملیلاریجانی ادامه داد: تا یک حرفی بر اساس مبانی دینی مطرح میشد میگفتند «این ایدئولوژیک است و عصر ایدئولوژیک تمام شده است»، سکولاریسم را ترویج میکردند و در همین کشور خودمان هرچه میخواستند در این باب نوشتند. در همان زمان، وزیر ارشاد در مقابل رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت که «من وظیفهای ندارم و اینها کار حوزههاست». سکولاریسم را ترویج میکردند؛ سکولاریسم که جدایی دین از سیاست و نظامهای دیگر است. سکولاریسم کل جریان دخالت دین در ساحت امور حقوقی را نفی میکند. وقتی کسی میگوید «سکولاریسم را قبول دارم» یعنی جدایی دین از نظام سیاسی را قبول دارد. برخی از این روشنفکران میگفتند «اینهمه وظیفه روی دوش دین نگذارید». در دانشگاهها، لیبرال دموکراسی را ترویج میکردند در حالی که میدانستند نظام لیبرال دموکراسی در درون خود تضادهای بسیاری دارد.
وی افزود: یکی دیگر از مدرنترین ایدههایشان، عقلانیت ابزاری است، یعنی عقل تبدیل شده به وسیلهای برای رسیدن به اهدافی که خود افراد ارزشگذاری کردهاند. ترویج مصرفگرایی و تولید بیشتر از جمله همین ارزشهایی است که خلق کردهاند. فضایی که ایجاد کردهاند به جوانان ما اجازه فکر کردن نمیدهد. آیا نظام اسلامی که بر اساس اصول قرآنی تأسیس شده میتواند با این فکر کنار بیاید که انسانها خودشان ارزشهایشان را خلق کنند در حالی که ما معتقدیم همه چیز بهسوی خدا میرود. چرا نظام سلطه دنبال نفوذ در جمهوری اسلامی است؟ جمهوری اسلامی به قدرت اول در منطقه تبدیل شده است اما نظام سلطه در مسئله نفوذ یک انگیزه بسیار مهمتری فارغ از قدرت نظامی کشور ما دارد. جمهوری اسلامی یک نظام منسجم و تأثیرگذار فکری دارد و یک نحوه حیات منبعث از نظام توحیدی عرضه کرده است و با این موضوع مشکل دارند و از این میهراسند زیرا نظام جمهوری اسلامی و این نحوه حیات، بنیانهای نظری قوی و سابقه تمدنی دارد.
رئیسقوه قضاییه گفت: مشکل برای نظام سلطه این است که رقیبی را میبیند که نحوه حیات بنیانی دارد. یکی از دغدغههای مهم نظام سلطه برای نفوذ این است؛ داشتن رقیب در منطقه. استقامتی که امام راحل نشان داد از همین نگاه توحیدی بود و غرب از همین میترسد و خوفشان هم بیجهت نیست. اینها میترسند که اگر این بنیان ایمانی میان یک میلیارد مسلمان سکنی پیدا بکند، چکار باید بکنند. یک زمانی میگفتند «جمهوری اسلامی فردا یا پسفردا تمام است»، اما امروز از قدرت جمهوری اسلامی ایران میهراسند. باید ما بحث سلطه و نفوذش را جدی بگیریم و در تمام سطوح تبیین کنیم که نفوذ یک واقعیت جدی است و پادزهر آن رجوع به قرآن و نگاه توحیدی است.
آملیلاریجانی ادامه داد: اینهمه کانال ماهوارهای برای زدن زیرآب اعتقاد مردم و رجوع مردم به قرآن و نگاه توحیدی است و نحوه حیات خود را برای ما ترویج میکنند. روح و روان ما را مأنوس به زرق و برقها کردند. همین شبکههای اجتماعی، مؤمنین ما را هم گرفتار کرده است. شب و روز ذهن ما را با حرفهای دیگر بمباران میکنند در حالی که چقدر از حرفهایی که در طول روز میشنویم، بیدارباش قرآنی است؛ نفوذ همین است. مجموعهای از فکرها را القا میکنند که عقلانیت ابزاری است و عقلانیت توحیدی نیست. نگاه و نحوه حیات توحیدی در ما به بلوغ نرسیده است. اگر میخواهیم پادزهری نسبت به نفوذ داشته باشیم، با نگاه توحیدی و یاد حق در تمام مجاری است.