یادداشت خبرنگار
یک روز در ناکجاآباد!
از خواب بیدار شدیم یا شاید هنوز در خواب بودیم ولی به یکباره متوجه شدیم محصور شدهایم و راه به جایی نداریم و حتی صدایمان هم به جایی نمیرسد. درحال مدفون شدن بودیم و نفسها به شماره افتاده بود جرعهای آب نبود که کام تشنگان را مرهمی باشد، نه نوری و نه نوایی، مستأصل و سردرگم ساعتها را میگذراندیم.
این بخشی از یک داستان علمی تخیلی با درونمایه درام نیست، این سطرها وصف حال روزی است که اهواز در خلسه فرو رفت، خاک آمد و برق رفت و به دنبال خود آب را هم برد و چند ساعت بعد تلفن و موبایلها هم از کار افتاد گویا زمان ایستاده بود. احساس میکردیم در بیابانی بیآب و علف گیر افتادهایم. چهرهها خاکی و زرد که تاریکی و بی برقی بر تیرگی آن افزوده بود و آبی نبود که این رنگ را از چهرهها بزداید و راههای ارتباطی نیز قطع شده بود تا صدایمان در گلو خفته شود.شنبه 9 بهمن 95 اهواز را به سالهای دور برد و خاطرات گزندهای را برای او تداعی کرد. روزهای دود و خمپاره و آژیر قرمز و وضعیت اضطراری و قطع آب و برق و نبود امکانات دوباره زنده شد و خیلی از مردم مکرر از آن روزها حرف میزدند. اهواز در سال 95 بار دیگر یک روز بحرانی را پشت سر گذاشت. بحرانی که باز هم مثل همان 8 سال دفاع، مردم مدیران اصلی آن بودند و ستاد مدیریت بحران وقتی وارد عمل شد که مردم خود برای حل مسئله راه حل تجویز کرده بودند. بسیاری از خانوادهها فرزندانشان را به مدرسه نفرستادند قبل از اینکه ستاد بحران اعلام تعطیلی کند! چون میدانستند با حجم خاکی که روز قبل بر سر استان باریده و قطعی آب فرزندانشان باید در خاک بغلتند و این یعنی یک مصیبت دیگر، پس یک روز از درس عقب ماندن به هزاران بیماری شناخته و ناشناخته میارزد. هر چند ستادی که بهتر است نام آن را «ستاد پس از بحران» بگذاریم با تأخیر چند ساعته متوجه وضعیت غیرعادی شهر شده و اعلام تعطیلی کردند. اما بسیاری از خانوادهها نیز فرزندان دلبند خود را به مدرسه فرستادند ولی با کلاسهای خالی و خاکی مواجه شدند.کسی نیست به مسئولین این ستاد بگوید وقتی آب و برق نیست کارمندان بانکها و ادارات چه کاری میتوانند انجام دهند که برای تعطیلی تعلل میکنید؟ براساس چه اطلاعاتی دو دو تا چهار تا میکنید که جوابش درنمیآید؟ وقتی ساعت 5 صبح برق قطع شده و متعاقب آن آب، چرا در اولین بخش خبری و قبل از خروج مردم از منازل اطلاعرسانی نمیکنید و میگذارید ساعت 11 که هرج و مرج شهر را فرا گرفت تازه اعلام تعطیلی میکنید. خدا را شکر اهواز از نعمت حضور فرماندار نیز بیبهره است پس طبیعی است که در گردابی چنین حائل حال ما را مسئولی که در اهواز سکونت ندارد نمیداند؟! مدیران پروازی هم قوزی بالای قوزهای دیگر استان خوزستان و بالاخص شهر اهواز شدهاند.شهری که تصفیهخانههای آبش ژنراتور ندارند و با قطع برق بیآب میشود نامش کلان شهر است؟شهری که دکلهای مخابراتیش به جای ژنراتور با باطری 6-4 ساعته کار میکنند نامش کلان شهر است؟شهری که مقارههای خاک گرفته برق فشار قویش را به جای پمپ آب مقطر با ماشین آتشنشانی و آب معمولی میشویند نامش کلان شهر است؟ شهری که ایستگاه هواشناسیش قادر به تشخیص زمان دقیق وقوع طوفان و گرد و غبار نیست نامش کلان شهر است؟
فاطمه زورمند