زندگی در رنج
قال الله تعالی : «و من أعرض عن ذکری فإنّ لهُ معیشهً ضنکاً و نحسُرُهُ یوم القیامه أعمی» (طه: 12) و هر کس از یاد من إعراض کند، زندگیاش تنگ شود و در روز قیامت نابینا محشورش سازیم .
کسی که خدا را فراموش کند و با او قطع رابطه نماید ، دیگر چیزی غیر از دنیا نمیماند که وی به آن دل ببندد و آن را مطلوب یگانه خود قرار دهد؛ در نتیجه، همه کوششهای خود را منحصر در آن میکند و فقط به اصلاح زندگی دنیائیاش میپردازد و روز به روز آن را توسعه بیشتری داده، به بهره گیری از آن سرگرم میشود و این معیشت، او را آرام نمیکند، چه کم باشد و چه زیاد؛ برای اینکه هر چه از آن به دست آورد، به آن حد قانع نگشته و به آن راضی نمیشود و دائماً چشم به اضافهتر از آن میدوزد، بدون اینکه این حرص و تشنگیاش به جایی منتهی شود.
پس چنین کسی دائماً در فقر و تنگی بسر میبرد و همیشه دلش علاقمند به چیزی است که ندارد؛ صرف نظر از غم و اندوه و نگرانی و اضطراب و ترسی که از شرّ حسودان و کید دشمنان دارد.
او علیالدوام در میانٍ آرزوهای برآورده نشده و ترس از فراق آنچه برآورده شده، به سر میبرد. در حالی که اگر مقام پروردگارٍ خود را میشناخت و به یاد او بود و او را فراموش نمیکرد، یقین میکرد که نزد پروردگار خود حیاتی دارد که آمیخته با مرگ نیست و مُلکی دارد که زوال پذیر نیست و عزّتی دارد که مشوب با ذلّت نیست و فرح و سُرور و رفعت و کرامتی دارد که هیچ مقیاسی نتواند اندازه اش را تعیین کند و یا سرآمدی آن را به آخر برساند.
نیز یقین میکند که دنیا سرای عبور است و حیات و زندگی دنیا در مقابل آخرت پشیزی بیش نیست.
اگر او این را بشناسد، دلش به آنچه خدا برایش تقدیر کرده، قانع میشود و معیشتش هر چه باشد برایش فراخ گشته، دیگر روی تنگی و ضنک را نمیبیند.به یاد داشته باشیم که زندگی رنج آور ربطی به اینکه پولدار باشند یا فقیر، مشهور باشند یا گمنام، سالم باشند یا بیمار، ندارد.
غافلان رنج میکشند گرچه صاحب مال و مکنت و جاه و سلامت ظاهری باشند.
اسباب رنج آنها خودٍ ایشان است؛ زندانی تنگ، که خود، خود را در آن زندانی کردهاند .اهل دنیا بدبخت و فقیرند گر چه شاه و وزیرند.