تالیف قلوب: ابزاری کارآمد(پرسش و پاسخ)
پرسش:
تالیف قلوب یا مولفه القلوب در سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) چگونه توانست آن حضرت را در رسیدن به اهداف الهی و انسانی یاری رساند؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به معنای لغوی و اصطلاحی مولفه القلوب و افراد و مصادیق آن اشاره کردیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
بخشش خمس یا زكات
تقریباً همه مورخان قائلاند اموالی كه پیامبر به اشراف قریش بخشید از خمس غنایم بوده است. (همان، ص 150) از طرفی در آیهای كه از «مؤلفه قلوبهم» نام برده شده است، این گروه جزء كسانیاند كه مستحق زكاتاند. به نظر میرسد رسول خدا(ص) با توجه به اختیاراتی كه داشت و یك پنجم این غنایم سهم خودش بود، در واقع از سهم خودش به سران قریش بخشید؛ اما امروزه اگر بخواهیم برای تألیف قلوب مشركان، مالی را مصرف كنیم، باید از زكات باشد.
برخی مورخان نوشته اند: «پیامبر همه بیتالمال را میان مسلمانان قسمت كرد و خمس بیتالمال را كه مخصوص خود او بود میان سران قریش ـ که تازه اسلام آورده بودند ـ تقسیم فرمود... آنان با این بخششهای گران و سهام اختصاصی دیگر خود، تحت تأثیر عواطف و محبتهای پیامبر قرار گرفتند و خواه و ناخواه به جانب اسلام كشیده شدند. این دسته را در فقه اسلامی «مؤلفه القلوب» مینامند و یكی از مصارف زكات اسلامی، همین دسته است». (فروغ ابديت، ص 843)
اعتراض انصار
بخششهای حضرت رسول(ص) به اشراف قریش برای جلب دلهای آنها به اسلام، باعث حرف و حدیثهایی، میان انصار شد. آنها وقتی دیدند، پیامبر(ص) از غنایم به مردم قریش پرداخت كرد، اعتراض کردند. (الطبقاتالکبری، ج 2، ص 151)
حضرت پس از آگاهی از ناراحتی انصار، آنان را دعوت و برایشان سخنرانی کرد و فرمود: «ای گروه انصار! به سبب اندك چیزی از دنیا آزردهدل شدهاید كه قلوب افرادی را با آن الفت دادم تا مسلمان شوند و شما را به اسلامتان سپردهام؟ مگر راضی نیستید كه مردم، گوسفند و شتر ببرند و شما پیغمبر را پیش خود ببرید؟ به خدایی كه جان محمد به فرمان اوست، اگر هجرت نبود، من یكی از انصار بودم...». (السيره النبويه، ج 2، ص 318)
انصار كه از سخنان خویش پشیمان شده بودند، گفتند: «ای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ما بسیار خشنودیم كه شما همراه ما و بهره ما باشید». پیامبر(ص) فرمود: «خدایا! انصار و فرزندان انصار و فرزندان فرزندان ایشان را رحمت فرمای». (الطبقاتالکبری، ج 2، ص 151)
یعقوبی مینویسد: پیامبر در جواب اعتراض انصار فرمود: «من به گروهی بخشش كردم تا دلشان را بدست آورم و شما را به اسلامتان وامیگذارم». (تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 425)
نقلهای تاریخی مؤید این امر است كه این بخشش به كسانی تعلق گرفت كه به پیامبر و به اسلام دلبستگی چندانی نداشتند. آن حضرت برای جلب آنها به اسلام واقعی، این اموال را به آنان بخشید. ابن هشام مینویسد: «مردی به خاتم انبیا صلیاللهعلیهوآله اعتراض كرد كه به عیینهبن حصن و اقرع بن حابس، هر یك صد شتر دادی؛ ولی به جعیل بن سراقه كه یكی از بزرگان قبیله غفار است هیچ ندادی؟ حضرت فرمود: «سوگند به آنکه جان محمد بدست اوست... من این كار را كردم برای آن كه دلشان را بدست آورم تا اسلام آورند؛ اما جعیل بن سراقه را به همان اسلامی كه دارد واگذار كردم». (السيرهًْالنبويه، ج 2، ص 315 و 316)
علامه مجلسی مینویسد: «كلینی و عیاشی از زراره روایت كردهاند كه از حضرت امام باقر(ع) از مؤلفهالقلوب پرسیده شد. حضرت فرمود: «ایشان گروهی بودند كه عبادت بتها را ترك كردند و لاالله الاالله و محمد رسولالله(ص) گفتند و با این حال به آنچه حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله برای ایشان میآورد (دستورهای اسلامی) شك داشتند. پس حق تعالی به پیامبر امر كرد كه دلهای آنها را با مال به اسلام الفت دهد. شاید اسلام ایشان نیكو شود و در دینی كه داخل شده و به آن اقرار كرده اند، ثابت قدم شوند». (حياتالقلوب، ج 4، ص 1228 و 1229)