اخبار ویژه
فعلاً جلوی خسارت محض را بگیرید تکرار برجام پیشکش
محمد جواد ظریف در سفر اخیر خود به ژاپن در جمع اعضای مؤسسه امور بینالملل این کشور به سخنرانی پرداخته که نگاه کوتاهی به اظهارات وی نشان میدهد که وزیر خارجه تلاش بسیاری کرده تا مدل شکستخورده برجام را به مسائل منطقهای نیز تعمیم دهد؛ امری که هیچ عقل سلیمی آن را نخواهد پذیرفت.
به گزارش رجانیوز ظریف در این نشست با اشاره به توافق هستهای گفت: «در مسائل جهانی و حل آنها نمیتوان بازی برد و باخت داشت یعنی به قیمت باخت دیگران به پیروزی رسید، این بازی است که نتیجهاش صفر است. فرض طرف مقابل به تلاش برای رسیدن به پیروزی باعث شد که سالها مسئله هستهای حل نشود و هر کدام از طرفین بر مواضع خود پافشاری میکردند، ایران بر حق خود تأکید داشت و آمریکا نیز میگفت که ایران حتی نباید یک سانتریفیوژ داشته باشد اما وضع نمیتوانست به این منوال ادامه پیدا کند چرا که توازن میان قوای دولتی و مخالفان را نمیتوان با شیوه برد و باخت به هم ریخت. کاری که ما کردیم این بود که با ریاست جمهوری روحانی این مسئله را بازتعریف کردیم که چطور میتوانیم مسئله هستهای را حل کنیم و روش متفاوتی در قبال تعریف مسئله در پیش گرفتیم. اکنون میتوان این امر را در مورد سوریه اجرا کرد. اگر به آن صورت که غربیها میگویند که نمیتوانیم آیندهای با اسد برای سوریه داشته باشیم این موضوع، نتیجه صد درصدی مورد نظر مخالفان است و اگر اسد مجبور به واگذاری قدرت باشد این امر از نظر او نتیجه صد درصد مورد نظر برای مخالفان خواهد بود و اگر اسد نیز بماند این از نظر مخالفان اسد نتیجه صد درصدی برای او است و این صدمهها تا ابد ادامه پیدا خواهد کرد. از این رو باید واقعیتهای کنونی را درک کرد و رویکردی عقلانی آغاز کرد.»
فرد و شخصیت خاص باید بر روندی تأکید کرد که چگونه همه سوریهها میتواند بخشی از راه حل مسئله باشند، به محض این که رویکرد برد و باخت را کنار گذاشتیم میتوانیم امیدوار به یافتن راهکاری در این رابطه باشیم.
در رابطه با این موضوع باید به چند نکته اشاره کرد؛ اولاً وضعیتی که آقای ظریف از شرایط برنامه هستهای ترسیم میکند را باید غیر واقعی دانست؛ چه آن که روند مذاکرات هستهای طی سه سال گذشته و توافق موسوم به برجام عملاً موقعیتی کاملاً به نفع آمریکا ایجاد کرده است؛ چه اینکه با وجود تصنعی کردن صنعت هستهای و بتنریزی قلب تنها نیروگاه هستهای ساخت ایران، تحریمها نه تنها لغو نشد بلکه روز به روز نیز افزایش پیدا کرد، شرایطی که میتوان آن را وضعیت برد-برد برای آمریکا و باخت- باخت برای ایران دانست که با هنرمندی قهرمانان دیپلماسی دولت پدید آمده است؛ متن برجام آن قدر مفتضح است که مطابق آن، دولت در قبال تمدید تحریمها دو اقدام میتواند انجام دهد اول این که نسبت به این مسئله اعتراض کند که با گذشت مدت کوتاهی مجدداً تمام تحریمها برمیگردد دوم این که وضعیت فعلی را بپذیرد که باز هم به معنی پذیرفتن تحریمها است! لذا باید اذعان کرد که نتیجه رویکرد متفاوت دولت روحانی به تعبیری صحیح خسارت محض بوده است.
ثانیاً تجربه برجام به خوبی نشان داده که آمریکا به هیچ عهد و پیمانی ولو این که توسط شورای امنیت سازمان ملل هم رسمیت یافته باشد متعهد نخواهد بود؛ برای اثبات این مسئله کافی است نگاهی به وضع روزافزون تحریمها توسط این کشور و برخلاف تعهداتش مطابق برجام داشت؛ سخنان وقیحانه مارک تونر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز خود نشان از همین واقعیت دارد که در واکنش به سخنان روحانی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران میگوید «برجام یک معاهده و توافق رسمی نیست و هیچ کس نمیتواند مانع این شود که یک طرف توافق، آن را ترک کند». به همین دلیل واضح است که دم زدن از برجام دو، سه و چهار تنها به ضرر ایران و محور مقاومت تمام خواهد شد؛ مسئلهای که رهبر معظم انقلاب نیز در سخنرانی ابتدای امسال خود در مشهد مقدس نسبت به آن انتقاد کرده و تصریح کردند:
سیاست آمریکا اقتضا میکند که تفکری در میان ملت ایران تزریق شود تا وانمود کنند ملت ما بر سر یک دوراهی قرار دارد، یا با آمریکا کنار بیاید یا دائماً فشارها را تحمل کند... در داخل هم کسانی این فکر را قبول دارند و میگویند در قضیه هستهای توافق شد، باید در قضایای کشور هم برجام 2 و 3 به وجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرف نظر کند.
ثالثاً وضعیت کنونی سوریه به طور کامل به نفع محور مقاومت است و آزادسازی بیش از نود درصدی مناطق شرقی حلب، به اعتراف نویسندگان غربی بزرگترین پیروزی بشار اسد طی پنج سال گذشته بوده که نهایتاً به آزادسازی کامل مناطق دیگر این کشور خواهد انجامید. به همین جهت دم زدن از گفتوگو در شرایط فعلی به نوعی وقت خریدن و تقویت تروریستهای مسلح هم پیمان آمریکا و رژیم صهیونیستی محسوب میشود؛ لذا پرواضح است که این سخنان را باید در راستای منافع آمریکا دانست.
چرا در ماههای آخر دولت یازدهم بیکاری برای دولتمردان مهم شده است؟!
مقامات ارشد دولت در آخرین ماههای مدیریت خود تأکید میکنند مسئله بیکاری و اشتغال موضوع مهمی است.
آقای روحانی رئیسجمهور امروز در دیدار برخی علما و نمایندگان اهل سنت گفت: مشکلی که در کشور وجود دارد، مشکل شیعه و سنی و یهودی و مسیحی نیست.
وی افزود: مشکل شماره یک بیکاری است؛ مشکل ما، تورم و مهار آن، کمبود آب و مشکلات محیط زیستی است.
این در حالی است که رئیسجمهور قبل از توافق هستهای گفته بود «تحریمها باید لغو شود تا مشکل رکود و تورم و بیکاری و آلودگی هوا و آب خوردن مردم و تولید حل شود» و «تمام تحریمها یکباره در روز اجرای توافق برداشته خواهد شد».
همزمان با سخنان رئیسجمهور، اسحاق جهانگیری معاون اول وی نیز در نشست نمایندگان اتاق اصناف ایران خاطرنشان کرد: مهمترین چالش پیش روی امروز کشور اشتغال است که این چالش با شعار حل شدنی نیست و راهکار آن روشن است.
وی خاطرنشان کرد: هیچ اقدامی امروز در کشور مهمتر از ایجاد اشتغال نیست و از سوی دیگر باید فعالان اقتصادی به علم و دانش روز و فضای رقابتی مجهز شوند و سیستم خدماتدهنده نظام بانکی نیز باید بستر لازم را برای تولیدکننده فراهم کند.
سخنان رئیسجمهور و معاون اول وی در حالی است که مردم از آخرین ماههای دولت انتظار ارائه کارنامه از جمله درباره حل مشکل بیکاری و ایجاد اشتغال را دارند و نه آسیبشناسی و توضیح واضحات از جنس «شیره شیرین است»، «بیکاری، یک مشکل است»، اشتغال خوب است و...
یادآور میشود مطابق آمار رسمی دولت، نرخ بیکاری در یک سال اخیر که اتفاقاً برجام هم اجرا شده یک درصد افزایش یافته و به بالای 12 درصد رسیده است. آقای روحانی بلافاصله پس از سفر پاریس (بهمن 94) اظهار داشت: رئیسجمهور فرانسه به من گفت دغدغه من ایجاد اشتغال برای جوانان ایران است(!)
طبق آمارهای رسمی 15 هزار واحد تولیدی در یک سال گذشته تعطیل شدهاند که به معنای تشدید بیکاری است.
طبق نظرسنجیهای متعدد و مداوم مراکز دولتی، اکثریت مردم، بیکاری و اشتغال را مشکل اول خود یا اطرافیان خویش توصیف کردهاند. همین واقعیت دولتمردان را برای انتخابات ریاستجمهوری اردیبهشت 96 (5 ماه پیش) نگران کرده و گویا آنها راهحل را در تأکید بر اهمیت اشتغال و رفع بیکاری یافتهاند.
پیوست مطالعاتی حذف صفر از پول ملی کجاست؟!
محافل رسانهای و اقتصادی نسبت به سرانجام حذف یک صفر از پول ملی تردید دارند.
روزنامه دولتی شهروند در این زمینه نوشت: مسئله اصلی ما نه تبدیل ریال به تومان است و نه حذف 3 یا 4 صفر از واحد پول کشور، مسئله اصلی ایجاد حس اعتماد و قدرت و اعتبار داشتن نزد مردم و کارشناسان است. حتی اگر بهترین تصمیم سیاسی و اقتصادی بدون مشورت و نظر و مشارکت دیگران اتخاذ شود، در نهایت و در مرحله اجرا نیز دچار مشکل خواهد شد. ضمن آنکه حسی از بیقدرتی را نزد مردم ایجاد میکند. هنر دولتها اتخاذ تصمیمات درست و بینقص نیست، هنر اصلی آنها این باید باشد که این تصمیمات را با مشارکت آحاد مردم با کارشناسان اتخاذ کنند، به طوری که همه آنان خود را در اتخاذ آن تصمیم شریک بدانند و آن را تصمیم خودشان تلقی کنند و تنها در این صورت است که هنگام اجرای آن تصمیم با کمال میل با آن همراهی و همدلی میکنند. نگاه از بالا و اینکه تصمیمات باید از بالا گرفته و به اجرا درآید، ممکن است در برخی از جوامع توسعهنیافته پاسخ دهد، زیرا عرصه عمومی در حدی نیست که بتواند در این موارد مشارکت کند ولی چنین سیاستی در ایران پاسخ نمیدهد.
این روزنامه افزود: نکته دیگری که بسیار مهم است ارائه یک طرح توجیهی و مطالعاتی به ضمیمه این لایحه است. به طور قطع هر لایحهای باید براساس یک مطالعه اولیه شامل عناوین گوناگونی تهیه و تصویب شود. اینکه مشکل چیست؟ چرا این کار باید انجام شود؟ منافع و هزینههای آن چیست؟ مشکلات اجرایی آن چیست؟ چه راهکارهای بدیلی وجود دارد؟ تصویب و اجرای چنین لایحهای که صدها میلیارد تومان (و نه ریال) هزینه دارد، باید همراه با یک مطالعه جدی و مهم باشد. اگر چنین مطالعهای وجود دارد، آن را منتشر کنند و اگر نه بهتر است که لایحه از همین لحظه پس گرفته شود. طبعا باید حل این مشکل را مقدم بر حذف یک یا چند صفر از پول ملی دانست.
روزنامه آرمان نیز در این زمینه خاطرنشان کرد: اواخر هفته گذشته در هیئت وزیران با حضور رئیسجمهور موضوعی مطرح شد که محل بحث و مناقشه بسیاری از اقتصاددانان و رسانهها قرار گرفت. در این جلسه قرار شد که واحد پول ملی از ریال به تومان تغییر کند و یک صفر از پول ملی حذف شود. اگر این مسئله مورد تایید مجلس قرار گیرد، تمامی نرمافزارهای مالی و حسابداری، دستهچکها، اوراق بهادار، اسکناسها و مسکوکات رایج کشور، دفاتر مالی، دستگاههای خودپرداز و تمام مواردی که تاکنون با ریال کار میکردند باید تغییر کنند. از طرف دیگر باید تمام پولهای موجود در کشور تعویض شود که اینها بسیار پرهزینه، زمانبر و مشکل است. در آخر با تمام این اقدامات و هزینههای بسیار زیاد حذف صفر از پول ملی تاثیر اساسی بر اقتصاد ما نمیگذارد.
عدهای میگویند این اقدام تاثیر روانی در بازار به وجود میآورد که باید گفت اینطور نیست. برای مثال ما درجه حرارت را با سانتیگراد اندازهگیری میکنیم و وقتی گفته میشود که درجه حرارت 10 درجه است، احساسی از سرما و گرما در ما به وجود میآید. حال اگر این درجه را با واحد دیگری اندازهگیری کنیم که برابر با 10 واحد از واحد قبلی است، تاثیری روی سرما و گرمایی که ما احساس میکنیم، ندارد؛ مگر آنکه ما نسبت به سرما و گرما توهم داشته باشیم! آنچه در کشورهای دیگر انجام شده تغییر واحد پولی به علاوه اصلاحات (رفرم) پولی دیگر بوده است. این طور نبوده که تغییر واحد پولی باعث شود اصلاحاتی به وجود بیاید، بلکه رفرمها باعث شدند واحد پولی هم تغییر کند. اینکه ما بیایم و سه یا چهار یا حتی پنج صفر را از پول حذف کنیم، اما همان ساز و کارهای قدیمی برپا باشد، هیچ مسالهای را حل نمیکند.
طهماسب مظاهری (رئیس اسبق بانک مرکزی) هم به عصر ایران گفت: تصمیم دولت برای حذف یک صفر کار صحیحی نیست؛ این تصمیم تمام هزینهها و زحمات حذف چند صفر را دارد. بدون اینکه هدفهای آن کار را تحقق بخشد. این اقدام با وجود هزینههای زیاد برای تحقق، تقریبا هیچ دستاورد اقتصادی یا رضایت عمومی ندارد در حالی که قائم مقام بانک مرکزی اعلام کرده که این تصمیم با سیاست حذف چند صفر متفاوت است؛ آن برنامه حذف چند صفر در حال بررسی است و بعدا اجرا میشود. معنی این حرف دو بار هزینه کردن برای رسیدن به این هدف است. دوباره جمع کردن اسکناسها و چاپ اسکناس جدید در کل کشور کار صحیح نیست.
مظاهری میافزاید: ویژگی دیگری که این تصمیم داشت، غافلگیر کردن مردم و کارشناسان بود. البته این ویژگی یکی از خصوصیات دولت آقای روحانی شده است؛ از مصاحبهها این طور برمیآید که این پیشنهاد از بانک مرکزی به دولت داده نشده بود و در حین مذاکرات دولت مطرح شده و رای آورده است. یک نکته این است که چنین تصمیمی بدون پیشنهاد بانک مرکزی قابل رایگیری نیست؛ به علاوه اگر بانک مرکزی خسارتها و هزینههای این تصمیم را توضیح میداد، قاعدتا اعضای دولت به آن رای نمیدادند؛ اگر بانک مرکزی هم با این تصمیم مخالف بوده ولی سکوت کرده و اکنون در قالب مطالبی که قائم مقام بانک مطرح کرده درصدد توجیه تصمیم دولت است، باید برای بانک مرکزی نگران بود که چگونه میخواهد سیاستهای پولی را با استقلال رای خود تدوین و اجرا کند.