نگاهی به پیام رهبری در رحلت رفیقى صمیمی
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
دکتر سید محمد حسینی*
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست
خوش میدهد نشان جلال و جمال یار
خوش میکند حکایت عز و وقار دوست
رهبر بزرگوار و فرزانه انقلاب در پیامی سرشار از مهر و عاطفه و تعابیری شیوا و گویا، به زیبایی، دوست پارسا و با صفا و قدیمی خود را تکریم كردند. سابقه این رفاقت و صميميت به دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی یعنی نزدیک به نیم قرن قبل برمیگردد. در حادثه زلزله فردوس در سال١٣٤٧ دست تقدیر الهی این شیخ زاهد و سید حکیم را در کنار هم قرارداد. این دیدار چند ساعته چنان پیوند پایدار و محبتآمیزی را موجب شد که رهبر عزیز انقلاب تا آخرین روزهای حیات حاج شیخ عباس پورمحمدی در مواجهه با بستگان و آشنایان وی قبل از هر چیز جویای حال حاج شیخ شده و برای سلامتیش دعا میکردند. متقابلاً ارادت شیخ به محبوب دلش زائدالوصف و غیر قابل بیان بود. همواره از خاطرات خوش با دوست بودن سخن میگفت.
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
دلدادگی و شیفتگی حاج شیخ عباس به حضرت آقا را تنها بااین بیت لسان الغیب میتوان توصیف کرد:
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که فکر خویش گم شد از ضمیرم
شیخ مبارز و وارسته در این دیدار تاریخی، انگار گمشده و مراد خود را پیدا کرده و به گنج حسن بیپایان دوست ره برده است. این رفیق مجاهد و انقلابی و این عالم ربانی را کیمیای سعادت میدانست و لذا تا پایان راه هرگز از او جدا نشد.
در هر فرصت ممکن حضرت آقا را به رفسنجان دعوت میکرد و با افتخار در منزل، میزبانی معظمله را بر عهده میگرفت تا مردم شریف رفسنجان را با افکار انقلابی آشنا سازد و هر چه زمان میگذشت و تعامل و معاشرتها بیشتر میشد این دوستیها نیز عمیقتر میشد.
اخلاص، صداقت، دلسوزی، وارستگی، فروتنی، روحیه انقلابی، شجاعت و صراحت در مبارزه با طاغوت، اعتقاد راسخ به نهضت امام خمینی، بیاعتنایی به مظاهر پر زرق و برق دنیایی، خدمت بیمزد و منت به مردم و بویژه طبقات محروم جامعه از جمله ویژگیهای مشترکی بود که رشته الفت این دو عبد صالح را مستحکمتر و ناگسستنی میکرد.
همانطور که رهبر معظم انقلاب از حجتالاسلامو المسلمین پور محمدی به عنوان روحانی کمنظیر یاد کردند پیامی هم كه برای رحلت آن عزیز سفر کرده صادر کردند از نظر عواطف و احساسات کم نظیر و چه بسا بیسابقه و البته حاکی از بزرگ منشی رهبر انقلاب بود.
بدون تردید قلبهای سلیم و دلهای پاک و جلا یافته از ذکر حق به سرعت مأنوس و مجذوب یکدیگر میشوند و با درک خصوصیات و خصال ارزنده، قدر یکدیگر را بیشتر میدانند لذا تجلیل رهبری و بکار گیری دقیق واژهها و اوصاف متعالی، مصداق بارز این واقعیت است که:
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
امام خامنهای با مراودات فراوانی که با این روحانی پاک طینت و مهذب داشتند پارسایی، سلامت نفس، بیاعتنایی به جلوهها و زخارف مادی و اخلاص را به رأی العین ملاحظه کردند که چنین صریح و دلنشین گواهی دادند چه آن که قطعاً جایگاه رفیع امام المسلمین مستغنى از اغراق و مبالغه نسبت به اشخاص است و مسلما به دور از هر گونه شائبه تا به یقین و باور نرسیده باشند درباره فردی چنین آشکارا شهادت نمیدهند «هرگز جز راه خدا نپیمود».
آری آنکه نیتش تقرب الی الله است بیتوقع چشمداشت، تنها به تکلیف الهی میاندیشد و طلباً لمرضات الله بیوقفه کار میکند در برابر امام و رهبر، خود را مقلد و سرباز خط مقدم میداند و از هیچ کوششی برای اعتلای کلمه الله دریغ نمیورزد و با افتخار پرچم نام و راه امام را بردوش میگیرد و چون عظمت قادر متعال را با تمام وجود درک کرده است غیر خدا هر که و هر چه باشد در نزدش حقیر و بیمقدار است (عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم) بر این مبنا نه تهدید و فشار ساواک و بازداشت و تبعید به سراوان، زابل و بندر لنگه در عزم جزم و اراده پولادینش اثری دارد و نه تطمیع و وسوسههای دنیایی او را از ساده زیستی، زهد، ورع و خدمت به محرومان بازمی دارد.
نه در پی حشمت و جاه دنیاییست و نه گفتار و رفتار ناصواب دیگران در همت و اراده استوارش در خدمت به نظام و مردم خللی ایجاد میکند.
اقدامات فرهنگی و اجتماعی این ارادتمند اهل بیت علیهم السلام گستره وسیعى داشت. مدرسه به مدرسه میرفت تا جوانان را با کلام آسمانی آشنا سازد به هر روستا و کوی و برزن سر میزد و مبلغ اعزام میکرد تا در تربیت انسانهای مؤمن، متعهد و مبارز سهیم باشد؛ و بر مقلدان و عاشقان امام و رهبری و منتظران پا به رکاب ظهور حضرت مهدی(عج) بیفزاید. با طیب خاطر و آغوش باز به گرهگشایی مشکلات و گرفتاریهای مردم میشتافت و حتیالمقدور کسی را نومید از در خانهاش نمیراند؛ بیآلایش و بدون تکلف و تشریفات با تودههای مردم ارتباط داشت و هر جا نیاز به مجاهدت، فداکاری، گذشت و ایثار بود پیشگام و طلایهدار میشد.
در دفاع مقدس فرزند و نوه دلبند و عزیزش را تقدیم رضای دوست کرد و با سپاس به درگاه حق تعالی تمنای پذیرش این دو قربانی را کرد و این نغمه ملکوتی را زمزمه کرد که: «ربنا تقبل منا إنک أنت السمیع العلیم»
به حضور، مجروح شدن و شهادت جوانان خانواده در جبهه بسنده نکرد بلکه خود با شوق به میعادگاه عاشقان و خطوط مقدم شتافت تا در عمل، مشوق رزمندگان جان بر کف باشد و در نهایت در هجمه شیمیایی دشمن سفاک مجروح و جانباز شد تا روح ناآرام خود را تسکین بخشد و البته آلام و مرارت این جراحت را تا پایان عمر تحمل کرد تا شاهد صدق دیگری بر صبوری و بردباریش در محضر خدای خبیر داشته باشد. روحش شاد، یادش گرامی و رحمت و رضوان الهی شامل حالش که عاش سعیداً و مات سعیداً
* وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی