ضرورت تحقیق در محتوای اخبار و اطلاعات
امروزه ابزارهای رسانهای به سبب تنوع و تعدد زیاد و فن آوریهای بسیار پیشرفته، هرلحظه اطلاعات و اخباری را به سمع و نظر ما میرسانند. این رسانههای دیداری و شنیداری، ما را بمباران اطلاعاتی و خبری میکنند و ما گاه سرگردان میشویم؛ زیرا بسیاری از این اخبار و اطلاعات یا از منابع غیر موثق نقل میشود یا مفاد آن حتی از منابع موثق در شک و تردید قرار میگیرد. آیا خبر و اطلاعاتی را رد کنیم یا دوباره از منابع دیگر استفاده کنیم؟ مشکل این است که تواتر سازی امری عادی شده است و با کپی و تکرار از سوی رسانهها و منابع دیگر گویی خبر، واقعی است که این همه تکرار میشود و از سوی رسانهها و منابع و خبرگزاریهای گوناگون نقل میشود. بنابراین به این تواترها نیز نمیتوان اعتماد کرد؛ زیرا شاید از مصادیق تواتر سازی باشد.
با آنکه عقل و نقل پذیرش خبر از ثقه و افراد قابل اعتمادی که حتی عادل نیستند را تجویز میکند و عقلا نیز همین رویه را دارند و در زندگی به کار میبرند، با این همه به نظر میرسد که گاه باید در این اخبار ثقه و حتی متواتر شک و تردید کرد و به سادگی نپذیرفت مگر آنکه ثقه خودش آن را دیده و از منبع اولی شنیده باشد نه از دیگران.
تحقیق حضرت سلیمان درباره خبر هدهد
حضرت سلیمان به خبر هدهد که پرندهای است بسنده میکند و آن را میپذیرد؛ زیرا هدهد را ثقه میداند و انگیزهای جز اطلاع رسانی در وی نمییاید؛ چراکه هیچ غرض دیگری در خبر رسانی هدهد متصور نیست؛ اما با این همه آن حضرت در مفاد تحلیلی خبر تردید میکند؛ چون هدهد میگوید که قوم سبا که خورشیدپرست و گمراه و مشرک هستند؛ قابلیت ایمان را ندارند؛ ایشان بخش اول خبر را میپذیرد که گزارش و توصیفی از واقعیتی است که دیده و شنیده است ولی بخش دوم که توصیه مبتنی بر تحلیل هدهد است را نمیپذیرد و آن را متوقف بر کسب اطلاعات دقیقتر میداند. از این رو مخبر یعنی هدهد را مامور میکند تا ببیند آیا قوم سبا قابلیت اسلامآوری را دارند یا نه؟ اسلامی که در اینجا مطرح است به معنای تسلیم در برابر قدرت نبوی حضرت سلیمان و پذیرش اسلام به معنای دین است؛ یعنی هر دو معنا برای واژه، متصور است و میتواند کاربرد دو معنا را در قالب کنایی و موضوع له لفظ داشته باشد.
در قرآن آمده است: فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ؛ درنگش به درازا نکشید بیامد و گفت: به چیزی دست یافته ام که تو دست نیافته بودی و از سبا برایت خبری درست آورده ام. (نمل ، آیه 22) سپس هدهد میگوید که این قوم، هدایت ناپذیرند. اما حضرت سلیمان میفرماید: قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ؛ گفت: اکنون، بنگریم که راست گفتهای یا در شمار دروغگویانی. (نمل، آیه 27) این کذب نسبت به تحلیل اوست نه اصل خبر که قوم خورشیدپرست هستند. در حقیقت اینکه گفتی هدایت ناپذیرند سخن راست است یا دروغ، نه آنکه خبر شما دروغ است وگرنه نیازی به واکنش و فرستان نامه نبود: اذْهَب بِّکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ؛ این نامه مرا ببر و بر آنها افکن ، سپس به یکسو شو و بنگر که چه جواب میدهند.
در ادامه آیات بیان میکند که دست کم ملکه سبا قابلیت داشت که هدایت شود و از ظاهر امور به باطن برسد و آیات را نشانهای برای صاحب آیات بداند که در آخر میفرماید: قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ گفت: «پروردگارا، من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان، اسلام آورده و تسلیم شدم.» (نمل آیه 44)