kayhan.ir

کد خبر: ۸۹۸۴۵
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۴

اخبار ویژه



طراحان حمله به عراق و افغانستان به کلینتون رأی می‌دهند
بسیاری از نومحافظه‌کارانی که جزو جمهوری‌خواهان هستند و جنگ عراق و افغانستان را راه انداختند به هیلاری کلینتون رأی می‌دهند.
وبسایت رادیو فرانسه در گزارشی نوشت: محافظه‌کاران آمریکا به هیلاری کلینتون رأی می‌دهند. ویلیام کریستول از بزرگان نومحافظه‌کاران آمریکا چندی پیش گفت: او و همفکرانش ترامپ را «مرد خطرناک» و «شارلاتان» می‌دانند و با شعار انتخاباتی «ترامپ هرگز» به میدان آمده‌اند. ویلیام کریستول که مدیر نشریه «ویکلی استاندارد» است اعتراف می‌کند که برای اولین بار در عمرش آماده شده است تا به یک کاندیدای حزب دموکرات رأی دهد.
«برت استفان» برنده جایزه «پولیتزر» و نویسنده «وال‌استریت جورنال»- که بزرگترین روزنامه ایالات متحده محسوب می‌شود- بطور مرتب ترامپ را مورد حمله قرار می‌دهد و حتی در مقابل حیرت همگانی علناً خواهان رأی دادن به هیلاری کلینتون شده است. او می‌نویسد پیروزی کاندیدای دموکرات‌ها بهترین امید برای محافظه‌کاران است.
برت استفان می‌نویسد، هر نظری درباره کلینتون داشته باشید مهم نیست؛ کافی است بدانید که او یک لیبرال است، در حالی که رقیبش یک ضد لیبرال است.
به نوشته برت استفان، ترامپ یک «مارین لوپن است که به لب‌هایش ماتیک نزده است». در واقع، نومحافظه‌کاران اعتقاد دارند که تنها آمریکاست که می‌تواند بشریت را از هرج و مرج و آشفتگی‌ها نجات دهد و دموکراسی را در جهان بگستراند. «برت استفان» عقیده دارد که سربرآوردن چین در آسیا و اوضاع آشفته خاورمیانه را با ضعف حضور آمریکا- که توسط اوباما طراحی شده است- باید توضیح داد. به عقیده او سیاست خارجی ترامپ «روایت افراطی» نسخه اوباما خواهد بود.
«برت استفان»، برعکس از مواضع هیلاری کلینتون ابراز خرسندی می‌کند؛ او می‌نویسد در سوریه هیلاری کلینتون نخواهد گذاشت که بشار اسد از خطوط قرمز ما عبور کند. او برای اثبات مدعای خود از سیاست «محکم» هیلاری کلینتون در لیبی یاد می‌کند؛ به نظر او کلینتون همواره جای خود را در کنار «عقاب‌ها» انتخاب کرده است.
شاید به دلیل همین همنشینی با عقاب‌هاست که «پل ولفوویتز»، معاون پنتاگون در زمان جرج بوش و حمله به عراق و افغانستان و از رهبران نومحافظه‌کاران آمریکا، هم از خانم کلینتون دفاع می‌کند و روز سه‌شنبه آینده به او رأی خواهد داد.
آیا واقعاً خانم کلینتون، آنطور که روزنامه «ویکلی استاندارد» در زمان انتخاب او برای وزارت امور خارجه نوشت، یک «ملکه جنگجو»ست؟ آیا نئوکان‌های آمریکا او را «خودی» می‌دانند؟
برخی از کارشناسان می‌گویند هیلاری کلینتون از همان زمان که همچون بانوی اول آمریکا در کاخ سفید بسر می‌برد از سیاست‌های خارجی همسرش بیل کلینتون حمایت می‌کرد و به چشم خود دید که چگونه حمله نظامی آمریکا در «کوزوو» به برچیدن دستگاه صرب‌ها یاری رساند و صلح را در بالکان مستقر کرد. این کاری است که نومحافظه‌کاران آمریکا با آن موافقت کامل دارند.
در ادامه گزارش رادیو فرانسه آمده است: استراتژی دو رقیب انتخاباتی آمریکا برای ایران چیست؟ آنچه در سخنرانی‌های رسمی تاکنون شنیده شده است، نشان می‌دهد که هر دو کاندیدا مواضع تندتری نسبت به اوباما علیه ایران دارند. ماهها پیش خانم کلینتون در یک مصاحبه وقتی از او پرسیدند که با چه کشوری بیش از همه خصومت دارید، بی‌هیچ تأملی از ایران نام برد.
ترامپ نیز بارها واکنش‌های منفی و پرخاشجویانه‌ای درباره ایران از خود نشان داده است. او یکبار گفت که اگر به قدرت برسد بسوی کشتی‌های ایرانی که در اطراف ناوگان آمریکا در خلیج فارس می‌گردند شلیک خواهد کرد. درباره قرارداد برجام نیز بیش از یک بار گفت که آن را باطل اعلام خواهد کرد.

ربط تغییر 3 وزیر و اقتصاد با چپ پارادایم!
معاون وزیر جهاد کشاورزی مدعی شد تغییر 3 وزیر  در راستای رشد اقتصادی 8 درصد بوده است.
علی قنبری (از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم) ضمن یادداشتی در روزنامه شرق  که پر از کلمات قلنبه و سلنبه است می‌نویسد: پارادایم اقتصاد در کشورهای مختلف می‌تواند متفاوت باشد. پس از تغییر سه وزیر حوزه فرهنگ، ورزش و آموزش تعبیری از تیم اقتصادی مطرح شد، به این ترتیب که مابقی وزرا تیم اقتصادی هستند. این در حالی است که اگرچه تجارت می‌تواند در اقتصاد و بهبود شاخص‌های کلان اقتصاد تاثیر بگذارد، اما پارادایم اقتصاد و پارادایم تجارت و... مسیرهای متفاوت و فضا و شاخص‌های متفاوتی دارند و نمی‌توان اشتغال، کار، تعاون، کشاورزی و... را اقتصادی نامید، اما آموزش را غیراقتصادی دانست.
وزارتخانه‌های فرهنگ، ورزش و آموزش نیز از دید نهادگرایان و نئولیبرالیست‌ها اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین عامل رشد اقتصادی به شمار می‌روند.
وی ادامه می‌دهد: این دولت مرزبندی اقتصادی را برداشته و با رویکردی مبتنی بر پارادایم‌های  تبیین شده به تفکیک کابینه پرداخته است. به دیگر سخن اگر آموزش را غیراقتصادی بدانیم، به زیرساخت رشد و توسعه اقتصادی، بی‌توجه بوده‌ایم...
نباید بعد کمی و عددی اقتصاد بر ابعاد کیفی و زیرساختی و نهادی آن غالب شود. برای تداوم رشد 5 درصدی پیش‌بینی شده برای سال جاری، دولت می‌تواند به توسعه پایدار روی بیاورد و لازمه این توسعه، توجه به بسترهای رشد متناسب با ساختار جمعیتی است. برای مثال پراکنش بی‌کاری حاکی از تراکم بالای جوانان در جمعیت بی‌کار است و اقتصادهای نوظهوری مانند چین و هند با ارائه مدل‌های رشد مبتنی بر سرمایه انسانی، با به کارگیری نیروی بی‌کار به بازار کار ارزان دنیا تبدیل شدند و صنایع بزرگی را به کشورهای خود جذب کردند. قنبری می‌افزاید:  بنابراین پارادایم اقتصاد با مرزبندی وزارتخانه‌ تبیین نشده بلکه عملکرد بهره‌وری و رشد حوزه همه بخش‌ها و زیربخش‌های اقتصاد در همه وزارتخانه با نسبت‌های متفاوت کمی و کیفی پراکنده شده است و در هم‌تنیدگی بسیار بالایی در همه حوزه‌ها دارد.
معاون وزیر جهاد کشاورزی بعد از این مقدمه مفصل مدعی شد: به بیان دیگر می‌شود گفت تعویض اخیر سه وزیر کابینه دولت یازدهم هم به نوعی با رویکردی اقتصادی و در راستای تحقق رشد اقتصادی هشت درصدی صورت گرفته است. ایجاد الزامات تحقق رشد هشت درصدی متوسط پنج ساله برنامه ششم توسعه ایجاب می‌کند که بخش تجارت مورد توجه و تمرکز بیشتری از طرف دولت قرار گیرد و سایه ابهامات از خصوصی‌سازی برداشته شود تا با حذف فضاهای رانتی‌ ناشی از حضور دولت و ترکیب آن با بخش خصوصی در امر تجارت، شفافیت اقتصادی افزایش یابد و پتانسیل بالای رشد اقتصادی ناشی از گسترش تجارت بین‌الملل که مبتنی بر مزیت‌های اقتصادی است. محقق شود. تحریم اقتصادی یک متغییر مجازی، برای اقتصاد ایران بود که پس از حذف آن با توجه به رویکرد نئوکلاسیکی آثار این تغییر در یک دوره کاملا برطرف شده و به همین دلیل، با اصلاح این شوک، پایه رشد اقتصادی ساختاری در اقتصاد ما برای سال‌های اجرای برنامه ششم پایین خواهد بود. تحقق رشد اقتصادی پیش‌بینی شده برای سال 95 که اولین سال پساتحریم اقتصاد است. از عملکرد بسیار منضبط و علمی تیم اقتصادی کشور خبر می‌دهد اما باید گفت ماه‌های پایانی این سال در تحقق اهداف کمی برنامه ششم توسعه نقش بسیار مهمی دارند چرا که شوک مثبت ناشی از بازگشت درآمدهای نفتی به روند رشد اقتصادی کشور تحقق یافته است و این موضوع به دست آوردن رشد اقتصادی هشت درصدی پیش‌بینی شده در برنامه ششم را سخت می‌کند. دولت می‌تواند پس از تحقق رشد پساتحریمی، برای تثبیت این رشد اقدام به طراحی و تدوین سیاست‌های توسعه‌ای کند.

رسانه‌ها اعتراض نمی‌کردند دولت پیگیر فساد در صندوق فرهنگیان نبود
سخنگوی فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت فساد و تخلف در صندوق ذخیره فرهنگیان محرز است.
حسین مقصودی در گفت‌وگو با شبکه اطلاع‌رسانی راه دانا در خصوص اظهارات اخیر رئیس‌جمهور در خصوص فساد صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: آنچه که در این مدت از زبان‌های مختلف درباره سوءاستفاده مالی و تخلف صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان بیان شد عنوان اختلاس بود؛ به عنوان مثال آقای صادقی نماینده مجلس از عنوان اختلاس برای تخلف صورت گرفته استفاده کرد.
وی درباره جزئیات تخلف صورت گرفته یکی از اشخاص در صندوق ذخیره فرهنگیان، عنوان کرد: یکی از افرادی که در این تخلف سهم بسزایی داشته است آمده و بدون تسلیم وثیقه و با ارائه سه فقره چک بانکی 800 میلیارد تومان وام گرفته است، به چه کسی با ارائه سه فقره چک وام می‌دهند آن هم نه یک یا دو میلیون بلکه 800 میلیارد تومان، آن هم هنوز اقساط آن پرداخت نشده است و بدهی به صندوق دارد.
مقصودی با بیان اینکه حدود سه سال از تخلف انجام شده در صندوق ذخیره فرهنگیان می‌گذرد، تصریح کرد: در این سه سال هیچ‌کدام از آقایان دولتی در این باره سخنی نگفتند و همواره سکوت کردند و این سوءاستفاده مالی را به گوش مردم و فرهنگیان نرساندند تا اقدامی در این خصوص انجام دهند، ما آمدیم و بعد از سه سال این سوءاستفاده مالی که در صندوق ذخیره فرهنگیان صورت گرفته بود را به مردم اعلام کردیم؛ ما می‌گوییم هر اتفاقی افتاده بالاخره فساد صورت گرفته است اگر چنین نیست که ما می‌گوییم و حرف آقای روحانی درست پس چرا مدیرعامل و چندنفر دیگر که در فساد صندوق ذخیره فرهنگیان دست داشتند در بازداشت به سر می‌برند.
وی با اشاره به اعلام جرم دادستان در خصوص فساد صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان، اظهار داشت: اگر اینگونه که آقای روحانی می‌گوید هست پس چرا دادستان درباره تخلف صورت گرفته اعلام جرم کردند و افراد را متهم به انجام تخلف در صندوق ذخیره فرهنگیان کردند؛‌ خود آقایان قبول دارند که اختلاس صورت گرفته است وگرنه مدیرعامل و افراد دیگر که در این پرونده دست داشتند بازداشت نمی‌شدند.
نماینده مردم سبزوار در مجلس شورای اسلامی با اشاره به این سخن آقای روحانی که گفته بود نباید فساد را در ملأ عام افشا کرد، گفت: آقای روحانی می‌گوید نباید فساد را در بوق و کرنا کنیم باید با فساد مبارزه کنیم؛‌ اینجا سؤالی در ذهن ما ایجاد می‌شود که آیا فقط برای افرادی که در جناح آقای روحانی هستند باید اینگونه باشد یا به تمام افراد تعمیم داده می‌شود؟ دولت حاضر فسادی را هنوز به اثبات نرسیده از دولت قبل را در بوق و کرنا کرد و در رسانه‌های منتسب به خود اقدام به انتشار مطالبی در این خصوص کرد بدون اینکه فساد اثبات شود؛ آقای روحانی باید در سخنرانی‌هایش حد و مرزهای افشا را تبیین کند و بگوید تنها برای افرادی که در جناح راست قرار دارند افشاگری صورت گیرد تا تکلیف مشخص شود.
مقصودی ادامه داد:‌ آیا اگر فساد را در بوق کرنا نکنیم به آن رسیدگی می‌شود یا خیر؟ سه سال از تخلف صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان می‌گذرد و آقایان هیچ واکنشی نسبت به این موضوع نشان ندادند و به مردم نیز اعلام نکردند، فسادی که واقعا محرز بوده است؛ دولت فسادهایی را که محرز نیست را در بوق و کرنا می‌کند ولی با فسادی که منتسب به جریان خود و محرز نیز است برخورد نمی‌کند و به مردم نیز اعلام نمی‌کند.

با این دست‌فرمان لطفاً از آزادی رسانه‌ها دفاع نکنید!
آزادی رسانه‌ها از کجای رفتار دولت در سرکوب منتقدان برمی‌آید؟
روزنامه وطن امروز با طرح این پرسش نوشت: شاید باور نکنید که حتی برای یک گزارش اقتصادی با عنوان «سقوط آزاد بورس» هم مواخذه شدیم. به گمانم اینها در راستای همان ورزش پیاده‌روی و «دو» است که رئیس جمهور تأکید دارند در هوای سالم پسابرجام انجام گیرد به جای بحث و نقد دوندگی از روزنامه تا دادگاه و در دادگاه هم از این اتاق به آن اتاق، چه؛ قبلاً هم حضرت‌شان تأکید کرده بودند «عقل سالم در بدن سالم»! بویژه برای ما «قابلیت‌های ناچیز» که هم «بیسوادیم» و هم «ترسو»!
حیرت از تناقض‌گویی آشکار رئیس جمهور است. از طرفی منتقدان و معترضان را با الفاظی چند که با هتاکی قرابتی انکارناپذیر دارد می‌نوازند و ایشان را به جهنم حواله می‌دهند و از سوی دیگر اظهار می‌دارند که «نقادی هنر است نه هتاکی». خب! بفرمایند مصداق نقادی چیست؟ مگر داریم هتاکی بالاتر از بستن دهان منتقد و گشودن زبان تهدید در قبال روشنگری و تنویر اذهان عمومی؟ تنویری که از قضا چون خلاف منافع شخصی «ذخایر کشور»(!) است و جیب‌شان به خطر می‌افتد به زعم شما ایجاد یأس و ناامیدی و تشویش اذهان عمومی است. طبعاً رسانه مطلوب از منظر دولت امنیتی، رسانه‌ای است که چشم بر روی فسادها و اختلاس‌ها و ارتشاهای مدیران دولت ببندد و به قول حضرت‌شان «فسادها را زیر و رو نکند» و فقط در وصف دستاوردهای موهوم «برجام» شعر بسراید.
رسانه‌ای که نه از کرسنت و معاهدات فاشیستی نفتی حرفی بزند و نه در قبال هتاکی‌های عربستان و نقض آشکار حقوق بشر سخن بگوید که اگر بگوید به جرم نقض امنیت مواخذه می‌شود. اگر هم مقابل این ادعا که «تحریم‌ها» برداشته شده بپرسیم کدام تحریم‌ها؟ یا از دلواپسانیم یا از کاسبان تحریم. از زمانی که دولت تدبیر و امید بر سر کار آمده چنان فضای امنیتی بر رسانه‌ها حاکم شده که در اکثر موارد انفعال این رسانه‌ها را در پی داشته است. صدا و سیما حق پخش یک گزارش اقتصادی را هم ندارد. برنامه‌هایی مثل «ثریا» در برهه‌هایی به تعطیلی کشانده و بسیاری از گفت‌وگوها به بهانه نقض برجام لغو شد. به بهانه‌های واهی خبر 20:30 از سوی دولت تحت فشار قرار گرفت و تا مرز تعطیلی پیش رفت. روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های منتقد و غیرهمسو با دولت هم که همواره یک پایشان دادگاه مطبوعات بود و درگیر رفع توقیف و پرداخت جریمه. حذف مکرر خبرنگاران منتقد از نشست‌های خبری را هم که به این لیست اضافه کنیم، نمی‌دانم آزادی رسانه ها از کجای اینها درمی‌آید؟
این تنها چند نمونه از موارد متعددی است که دولت با زبان تهدید نسبت به رسانه‌ها هتاکی کرده و نفس‌شان را در این هوای مطبوع پسابرجام گرفته است. «نشکنیم قلم‌ها را به بهانه واهی، نبندیم دهان‌ها را با بهانه‌های غیر اساسی، بگذاریم در این جامعه آزادی باشد». مع‌الاسف باید به عرض آقای رئیس جمهور برسانم که «با حلوا حلوا کردن، دهان شیرین نمی‌شود» یا به قول شما «با شعر و شاعری چیزی درست نمی‌شود»، چرا که اتفاقاً هم قلم‌ها را شکستید و هم دهان‌ها را بستید، متأسفانه آن هم به بهانه‌های بسیار واهی و غیرمنصفانه.