چگونه قدرنعمت انقلاب را بدانیم؟(زلال بصیرت)
خداوند از فضل خود انسان را آفريده و امتيازاتي به وي داده که به ساير مخلوقات نداده است، به خاطر همين ويژگيها و امتيازات است که لقب خليفهًْالله را به انسان قبل از خلقتش عطا کرده است. البته براي تکامل و رسيدن به اين مقام نيز همه وسايل لازم از جمله فطرت، انگيزه و عقل را به وي بخشيده است.
انسان داراي نقصها و کمبودهايي است که بايد با تلاش خود در جهت رفع آنها بکوشد، در بين نقصها، برخي ريشهايتر و منشأ نواقص ديگرند که جهل، غفلت و فراموشي از جمله اين نقصهايند. در واقع انسان نسبت به يک سري امور جاهل است و غفلت دارد و حتي بعد از تلاش و زحمت براي رفع جهل و غفلت، آفت فراموشي وي را تهديد ميکند.
همه ما به فراموشي نعمتهاي خداوند مبتلا هستيم؛ لذا خداوند متعال از خود، قرآن و حتي پيامبر(ص) به«ذکر» تعبير کرده است که ذکر به معناي «يادآوري» است؛ در واقع قرآن نوعي يادآوري براي بشر است و چنين نيست که لزوما بشر اموري را بلد نباشد و قرآن به او بياموزد، بلکه در بسياري از موارد يادآوري است تا مبادا آنچه ميداند به فراموشي سپرده شود.
نعمتهاي الهي بسيار زياد بوده و قابل شمارش نيستند، اما برخي از نعمتها مهمتر و منشأ نعمتهاي ديگرند، نعمت شناخت خداوند از همه نعمتها برتر و بالاتر است؛ و همچنين است شناخت راهي که به سوي کمال بايد پيمود. براي انسان جاهل، علف هرزه و گياه دارويي شفابخش يکسان است؛ انسان هم بايد با خود بينديشد که آيا او علف هرزه است و يا موجودي شفابخش براي جامعه؟ از اين رو شناخت خداوند و شناخت مسير کمال بسيار اهميت دارد.
ارزش دین؛ بیش از جان
گاه انسان در جامعه تبديل به عامل خطرناکي مانند شمر و صدام ميشود؛ گاه نيز فردي مانند سلمان از ايران به حجاز ميرود و پيامبر(ص) را مييابد و به جايي ميرسد که رسول خدا(ص) فرمود: «سلمان منا اهلالبيت»؛ اگر سلمان تنها به فکر شکم و نيازهاي مادي خود بود، هرگز سلمان نميشد؛ اما چون خود را شناخت و ارزش خود را دانست، براي شناخت مسير تکامل به حجاز رفته و به سلمان محمدي تبديل شد. لذا هر کسي بايد با خود بينديشد که براي چه خلق شده است؟ براي مسمومسازي يا شفابخشي جامعه؟ اگر براي شفابخشي است، براي رسيدن به آن، چه راهي را بايد بپيمايد؟
بعد از نعمت شناخت خدا، نعمت شناخت راه کمال (يا همان دين) مهمترين نعمت خداست، ازهمين روست که در روايات ما وارد شده است: اگر امر داير شد بين اينکه انسان جان خود يا مال خود را بدهد، بايد مال خود را فداي جان کند، اما اگر امر داير شد بين فداکردن جان و دين، دين مهمتر است و بايد جان (بلکه جانها) را فداي آن کند؛ چرا که ارزش دين بيش از ارزش جان است.
نسبت به دين دو نوع بينش وجود دارد، طبق يک نگرش، دين به اين دليل مطلوب و خوب است که سبب ميشود تا جرم و جنايت کمتر شده، مردم درست کردار باشند؛ و لذا جامعه ديني براي زندگي کردن بسيار خوب ميشود. در واقع طبق اين نظر، اهميت دين به آن است که سبب ميشود تا انسانها در اين دنيا راحتتر زندگي کنند. اين نگرش ناشي از جهل نسبت به اهميت دين است. برخي ديگر دين را به عنوان راه رسيدن به کمال و سعادت ابدي ميدانند که داراي ارزشي بينهايت و غيرقابل تصور است و نه محدود و در حد همين دنيا.
نقش امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي
در احياي دين
زماني ميتوانيم ارزش نهضت امام خميني(ره) را بهتر بشناسيم که متوجه شويم که چه عاملي سبب شده تا ما دين را بهتر بشناسيم، دين در جامعه ما زنده باشد و بتواند در جامعه نقشآفرين باشد؛ چرا که اين امام(ره) بود که دين را در جامعه ما زنده کرد.
روزگاري در يکي از خيابانهاي تهران دهها مشروبفروشي، رقاصخانه، قمارخانه و فاحشهخانه وجود داشت، اما يک کتابفروشي وجود نداشت و محله بزرگي به فواحش اختصاص يافته بود. در آن زمان، نه تنها به دين بها داده نميشد، بلکه اگر مثلا دانشجويي ميخواست نماز بخواند، از ديگر دانشجويان خجالت ميکشيد و مورد تمسخر ديگران قرار ميگرفت؛ چرا که دينداري عار به شمار ميرفت. اگر آن وضع ادامه مييافت، معلوم نبود امروزه با توجه به اين ابزارهاي نوين فساد، چه چيزي از دين باقي مانده بود، چه رسد که دين در جامعه نقشي داشته باشد.
بايد قدر نعمت امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي را دانست، اولين وظيفه به عنوان شکر نعمت انقلاب اسلامي اين است که حداقل اين انقلاب را حفظ کرده و از آن نگهداري کنيم و اين انقلابي که به قيمت تحمل شکنجهها، رنجها، مجاهدتها و شهادتها به ما رسيده است را مراقبت کنيم؛ در مرحله بعد اگر کمبودي هست، آن را جبران کنيم و زمينه بقاء و انتقال آن به نسل بعد را آماده کنيم.
فراموش کردن نعمتها، از بزرگترين نقصهاي زندگي انسانهاست و بايد مراقب باشيم که اين نعمتها را در پيچ و خم زندگي روزمره فراموش نکنيم، کساني ممکن است سالها براي پيروزي انقلاب تلاش کنند، اما سر پيري فراموش کنند که اصلا چرا براي انقلاب زحمت کشيدهاند، شکنجهها و زندانها را چرا تحمل کردهاند و اصلا انقلاب را براي چه ميخواستند!
مطالعه و خواندن کتاب، برگزاري جلسات مذهبي، قرائت قرآن و توسل به اهل بيت(ع) راههاي جلوگيري از فراموشي نعمتهاي الهي است، شکر نعمت وجود رهبر معظم انقلاب را به جاي آوريد که جانشين امام زمان(عج) هستند؛ و تجربه نشان داده که ايشان بهترين فرد براي رهبري انقلاب هستند. من کسي را در جامعيت شخصيت مانند رهبر معظم انقلاب نميشناسم؛ مبادا که وسوسههاي شيطاني و القائات برخي دشمنان و مشغلههاي زندگي، ما را از شکر وجود چنين نعمتي غافل کند و اطاعتمان از ايشان کمرنگ شود!
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي(دام ظله) در ديدار با جانشينان فرماندهي انتظامي سراسر کشور
قم؛ 23/1/95
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.