خادمان سلطه
چرا خادمان سلطنت پس از ۵۷ شکل مبارزین انقلابی گرفتند؟
اين نحوه پيگيري و تذكر در حالي است كه در همان زمان،خفقان حاكم بر فضاي مطبوعات و هر گونه نشريهاي حتي صداي موافقان رژيم پهلوي را نيز درآورده بود. بگير و ببندهايي كه گاه به خاطر چاپ يك كلمه، يك عكس، يك خاطره خانوادهاي را به خاك سياه ميكشاند.
همچنين در زماني كه حتي كتابهايي كه نام ابوذرصحابی بزرگ پیامبر را احيأ ميكرد جزو كتب ممنوعه بود و اجازه نشر و پخش نمييافت در سال 1355 نماينده شهرباني پيگير نشر و پخش نشريه «انجمن مذهبي واچ تاور» شعبهاي از انجمن مذهبي واچ تاور(202) انگلستان در جلسه وزارت اطلاعات و جهانگردي وقت است كه پس از حمايت نماينده اداره كل مطبوعات، مجوز نشر و پخش محدود آن در سوم شهريور 1355 صادر ميشود.
حرف آخر
نشريات دوران پهلوي تا سال 1350 كمابيش وضعيتي مشابه داشتند. آنها تابع حكومتي بودند كه خواستار سكوت بود، نشريات موظف چون هفتهنامههاي زن روز و اطلاعات بانوان كه به كار فرهنگي در جهت تغيير فرهنگ مشغول بودند، كماكان به كار خود مشغول بودند. نشريات سياسي نيز در چاپ مطالب مورد توجه ساواك و بهخصوص مطالب ضدكمونيسم همتي مضاعف داشتند. با آغاز دهه 1350، بحراني جديد نشريات كشور را فرا گرفت كه در اين ميان نشريات انتقادي وابسته به رژيم نيز از آن بي نصيب نماند، نتيجه اين بحران ضعف بنيه مالي، بدهيهاي فراوان و كاهش تيراژ مطبوعات بهطور عمومي بود، در اين شرايط سياست رسانهاي حكومت پهلوي كاستن از تعداد نشريات به اصطلاح كوچك به منظور كنترل هر چه بيشتر «جريان اطلاعات» و حركت به سوي جامعهاي تك حزبي با تعداد محدود مطبوعات و نشريات وابسته و مطيع بود. در اين دوران تعداد ديگري از نشريات كه ديگر به درد رژيم نميخوردند، از سوي ساواك تعطيل شد و حكومت با پرداخت مبلغي پول بهعنوان جبران ضرر ناشي از تعطيلي به مديران آنها، خيال خودش را راحت كرد. تا اين كه همزمان با شدت گرفتن مبارزات مردمي، بار ديگر نياز حكومت به نشريات منتقد كه بتوانند فضاي جامعه و ذهنيت مردم را به سمت حكومت تغيير دهند، احساس شد و تعدادي از نشريات از جمله سپيد و سياه، فردوسي، تهران مصور، اميدايران ،دنيا و... دوباره اجازه انتشار يافتند، اگرچه اين ترفند هرگز جواب نداد و انقلاب به پيروزي رسيد اما اين نشريات در دوران انقلاب با جوسازي و انتشار اخبار جعلي مدتي توانستند زمينهساز اختلافات و بحرانهاي داخلي شوند. اين نشريات كه در سال 1357 به تثبيت رژيم ميانديشيدند، در سال 1358 بهعنوان مبارزين انقلابي خود را مطرح كردند و هريك بناي جانبداري از جرياني را در پيش گرفتند، تيترهاي خبري اين نشريات در زمانهاي كه انقلاب به آرامش و حل اختلاف نياز داشت، خواندني است.(203)
اما سرانجام پرونده نشريات عصر پهلوي با عملكرد ضد انقلابي و يا فرار مديران آنها در ايران در شهريور1358 با قانون مصوب شوراي انقلاب بسته شد. اگرچه وابستگان و قلمزنان آنها با حمايتهاي مادي آمريكا و اسرائيل و خاندان پهلوي هنوز هم در راديوها و نشريههاي خارج از كشور بر عليه انقلاب قلمفرسايي ميكنند. و البته برخي از آنان و تربيت شدگانشان متأسفانه با غفلت يا تغافل برخي مسئولين نسبت به گذشتهسياه آنان در دورانهاي مختلف،در نشريات داخلي به عنوان عامل فشار، مشغول به كار شده و در تخريب باورهاي ديني و ملي از هيچ كوششي فروگذار نميكنند.