واکاوی تاریخ سینمای ایران
سیراکیوز و سینمای ایران
سعید مستغاثی
بعد از کودتای آمریکایی/انگلیسی 28 مرداد 1332، کودتاچیان غربی، علاوه بر تصاحب مراکز سیاسی و نظامیو اقتصادی، سعی کردند نبض فرهنگی و هنری کشور را نیز به طریق مستقیم تری در دست بگیرند. سرویسهای اطلاعاتی غرب برهمین اساس مستشاران سینمایی خود را هم در قالب اصل 4 ترومن و دانشگاه سیراکیوز به ایران فرستادند. از جمله در همین سال 1332 اداره همکاریهای بین المللی هنرهای زیبای کشور (ICA) طی قراردادی با دانشگاه سیراکیوز علاوه بر ساخت فیلمهای خبری توسط اداره اطلاعات آمریکا (USIS)، خواستار همکاریهای ایشان در برگزاری کلاسهای سینمایی برای تربیت نیروهای سینمایی شد.
شاءالله ناظریان، یکی از دانشجویان این کلاسها ، درباره شکل گیری آنها مینویسد:
«...در سال 1951، یک فیلمبردار و یک مشاور امور تعلیم و تربیتی از طرف دولت آمریکا به ایران وارد شدند که برای موسسات آمریکایی در ایران کارهایی انجام دهند. چندی بعد به دنبال این دو نفر، هیئت کامل سینمایی از طرف دانشگاه سیراکیوز آمریکا که دانشگاهی است مخصوص تهیه و تولید فیلم و همچنین تربیت و تعلیم متخصصین فیلمهای دوکومانتر و تعلیم و تربیتی به ایران آمدند و شروع به تهیه این قبیل فیلمها در ایران نمودند...پس از مذاکراتی که در این زمینه بین اصل 4 و وزارت فرهنگ صورت گرفت در نوامبر 1953 (آبان 1332) طرحی به امضاء رسید که ایده به مرحله عمل درآید و مقدمات تشکیل کلاس فیلمبرداری فراهم شد...استادان کلاس تماما آمریکایی هستند و در زیر، نام عده ای از آنها که از دور اول تا به حال در رشتههای مختلف تدریس علمیو عملی نموده اند اشاره میشود: در رشته کارگردانی و نویسندگی : مک کاون- جان همفری فرانک فرگوسن- جیم امیندوس- مک کوی ، در رشته فیلمبرداری : باب گوبرفت ، جوزف
بادی ، در رشته ضبط صدا : کندی برگزمن و در رشته مونتاژ: رابرت مور...»
آنچه از این گزارشات بیش از هر موضوعی مستفاد میگردد، این است که ایالات متحده آمریکا پس از کودتای 28 مرداد و اشغال مراکز سیاسی و نظامیکشور، با اعزام گروههای سینمایی و فیلمسازی و برپا ساختن کلاسهای آموزشی، سعی داشت تا فضای فرهنگی مملکت را نیز در اشغال خود درآورده و به اذهان جوانان و علاقمندان فیلمسازی نفوذ کند.
گروه دانشگاه سیراکیوز براساس قرارداد اداره اطلاعات آمریکا و اداره همکاریهای بین المللی هنرهای زیبای کشور، در سال 1335 مرکز سینمایی اداره کل هنرهای زیبای کشور را نیز راه اندازی کرد که از آن پس تقریبا تا آخرین سالهای رژیم شاه، اصلی ترین مرکز تهیه فیلمهای مستند در ایران به شمار میرفت. محمد قلی سیار، هوشنگ شفتی۱، ناصر معاضدی، ابراهیم حوریانی و ... از مستند سازان اولیه این مرکز به شمار میرفتند. پس از آن نیز بسیاری از مستندسازانی که در سینمای ایران معروفیت یافتند، کار خود را از همین مرکز آغاز کردند، مانند هژیر داریوش۲، کامران شیردل۳، ناصر تقوایی۴، پرویز کیمیاوی۵ و ...
تبلیغات و پروپاگاندای مرکز سینمایی اداره کل هنرهای زیبای کشور برای رژیم شاه، اغلب تولیدات این مرکز را به مشتی آثار سفارشی شعاری بدل ساخته بود که هیچ گونه اعتباری برای سازندگان آن باقی نمیگذارد. هژیر داریوش در گفت و گویی درباره این مرکز و تولیدات سفارشی و تبلیغاتی آن میگوید :
«...دو وظیفه برای مركز سينمایی وزارت فرهنگ هنر مشخص شده بود؛ يكي ساخت فيلمهاي خبري، چون در آن زمان تلويزيون وجود نداشت و دیگر تولید فيلمهاي مستند. البته ميخواستند که فيلمهاي مستند، جنبه تبليغاتي براي كشور داشته باشد و مشكل هم همینجا بود كه انسان فيلم مستندي بسازد كه بطور مستقيم تبليغاتي باشد و يا تبليغات براي چيزي باشد كه به آن اعتقاد نداريد...»
۱- هوشنگ شفتیاز دانش آموختگان شعبه تهران دانشگاه سیراکیوز و سازنده فیلمفارسی «شد شد، نشد نشد» و همچنین فیلم سفارشی به امید دیدار (برای بازیهای آسیایی تهران).
۲-هژیر داریوش کارگردان، نویسنده و بازیگر که از آکادمیسلطنتی هنرهای دراماتیک لندن فارغ التحصیل شده بود و از 1332 در لندن به عنوان نویسنده و گوینده و بازیگر در رادیو تلویزیون»بیبیسی»مشغول به کار شد. در سال 1335 به ایران بازگشت و مترجم و ویراستار موسسه ماسونی و آمریکایی فرانکلین گردید. همچنین در گروه هنرهای ملی، دانشکده هنرهای زیبا و رادیو و تلویزیون دولتی مشغول به کار شد. فیلمهای کوتاه متعددی هم ساخت و دو فیلم بلند «1350» و «شهرقصه» را جلوی دوربین برد ، ضمن اینکه در فیلم معروف «باد صبا» آلبر لاموریس هم علاوه بر مشاورت کارگردان ، گوینده متن نسخه فارسی فیلم بود.
۳ - کامران شیردل از جمله این مستندسازانی بود که در خارج کشور و ایتالیا تحصیل کرد و اگرچه توسط مهرداد پهلبد (شوهر سوم شمس پهلوی و وزیر به اصطلاح فرهنگ و هنر شاه) برای فیلمسازی به ایران دعوت شد اما اصل مستند سازی خود را از «سازمان زنان ایران» (یکی از سازمانهای تحت مدیریت اشرف پهلوی) آغاز نمود. تنها فیلم بلند سینمایی وی ، «صبح روز چهارم» نام دارد که تقلید آشکار و البته ناشیانه ای از فیلم «از نفس افتاده» ژان لوک گدار فیلمساز موج نو سینمای فرانسه است.
۴ - ناصر تقوایی با تحصیلات دیپلم، سینما را با ابراهیم گلستان و از کارهای فنی فیلم «خشت و آیینه»شروع کرد. پس از آن از طریق اداره کل هنرهای زیبای کشور به تلویزیون شاهنشاهی رفت و در همانجا مستندسازی را ادامه داد. اولین فیلمش «آرامش در حضور دیگران» را برای همین تلویزیون و شرکت سینمایی آن یعنی تل فیلم ساخت. «صادق کرده» را برای میثاقیه بهایی تولید کرد و نفرین را برای برادران رشیدیان. سپس باز به تلویزیون بازگشت و سریال دایی جان ناپلئون را براساس طرح توهم توطئه کانونهای استعماری و نوشته یکی از سرسپردگان این کانونها به نام ایرج پزشکزاد که خود از عوامل سیاست خارجی رژیم طاغوت بود ، سریال دایی جان ناپلئون را ساخت. پس از انقلاب نیز 3 پروژه ناخدا خورشید، ای ایران و کاغذ بی خط را در پروسههایی بسیار طولانی و هدر دادن هزینههای اضافی از کیسه ملت و بیت المال ، تولید کرد. تقوایی به طولانی کردن عمدی پروژههای سینمایی معروف بود، از همین روی بسیاری از تهیه کنندگان سینمای ایران، حاضر به همکاری با وی نبودند. همین شیوه هدر دادن بودجه تولید و ریخت و پاش در پروژههای سینمایی موجب شد، پروژههایی مانند «چای تلخ» و «رومیو زنگی» علیرغم تلاش تهیه کنندگان آنها (سعید حاجی میری و حسن جلایر) نیمه تمام و ناقص بماند.
۵ -پرویز کیمیاوی فارغ التحصیل مدرسه سینمایی ایدک فرانسه، فعالیت فیلمسازی اش را با فیلم کوتاه ژان مقدس ایرانی در فرانسه در سال 1347 شروع نمود. کیمیاوی نیز مانند بسیاری دیگر از فیلمسازان به اصطلاح موج نوی سینمای ایران، از طریق مرکز سینمایی اداره کل هنرهای زیبای کشور به تلویزیون شاهنشاهی معرفی شد. شاید بتوان گفت آثار کوتاه و مستند کیمیاوی معروف تر از آثار بلند سینمایی اش هستند از جمله :»یا ضامن آهو» ، «پ مثل پلیکان» و ...اما در سینمای حرفه ای نیز با فیلمهایی مانند :»مغولها» و «اوکی مستر» مطرح شد که در آن زمان نگاهی به تهاجم فرهنگی غرب داشت و همین او را از سایر همپالکیهایش متفاوت ساخت.