kayhan.ir

کد خبر: ۸۴۹۲۹
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۱
دلیل توجه دلسوزان ورزش به فوتبال چیست؟!

فوتبال مستعد ایران را باید از چنگال منفعت‌جویان نجات داد


سرویس ورزشی-
 ما سخت اعتقاد داریم که فوتبال از رشته‌های ورزشی فعال در کشور ماست که از حیث مادی و انسانی، ظرفیت پیشرفت و بزرگی کردن دارد، با این همه معتقدیم فوتبال سال‌هاست که گرفتار باندها و جریانات منفعت‌جو شده است.
در ایام برگزاری بازی‌های المپیک- حداقل طی دوره‌های اخیر- معمولا دیدگاه و وجهه نظری مطرح می‌شود و اوج می‌گیرد و به شکل ملموس و غالب خودنمایی می‌کند که البته در ایام غیرالمپیکی هم وجود دارد، اما نه به شکل غالب و اکثریتی، بلکه به صورتی کمرنگ و در اقلیت. لب و چکیده این دیدگاه این است که «آخر، فوتبال کجای ورزش ما قرار دارد؟ این رشته‌ای که این‌قدر لی‌لی به لالایش می‌گذارند، این‌قدر برایش هزینه و تبلیغات می‌کنند، این همه رسانه‌ها وقت برنامه‌ها و صفحات خود را به فوتبال اختصاص می‌دهند، فایده و نتیجه‌اش چه؟! جای فوتبال ایران در المپیک کجاست؟ این رشته چه بر سر ورزش ما زده است؟ زحمات و تلاش و سختی و افتخارآفرینی و آبروداری برای ورزش ایران برعهده کشتی و وزنه‌برداری است، اما سروری و تبختر و ادعا و حقوق کلان و میلیاردی و... برای فوتبال و فوتبالیست؟»
و بعد کسانی که نمایندگی این دیدگاه را یدک می‌کشند، خطاب به مسئولان، رسانه‌ها، ما و... با لحنی گزنده و انتقادی، خواهان پایان دادن این وضعیت غیرعادلانه و توجه عمیق‌تر و بیشتر به رشته‌های کم‌ادعا، اما پرافتخار مثل کشتی و وزنه‌برداری یا رشته‌هایی که در صورت کمی توجه می‌توانند به شرایط قابل قبول دست پیدا نمایند و از آن‌سو خواستار مبارزه با فوتبال‌زدگی و فوتبال‌سالاری و... می‌شوند.
چرا فوتبال؟
بالاتر عرض کردیم این اتفاقی است که حداقل طی دوره‌های اخیر برگزاری المپیک تکرار شده و جای درنگ و تامل باقی می‌گذارد. به ذهنمان رسید که در این‌باره چند جمله‌ای بنویسیم و درباره کاروبار خود کمی توضیح دهیم تا البته نظر مخاطب گرامی و خواننده فهیم و صاحب تحلیل روزنامه چه
باشد؟
مطرح شدن این دیدگاه به طور قابل لمس، از چند جهت قابل بررسی است. یکی اینکه رواج این نظر و دیدگاه واکنشی است هم منطقی و هم هیجانی به رویداد بزرگ المپیک، آنجا که وظیفه دفاع از آبروی ورزش ایران، شاد کردن و پاسخگویی به توقعات مردم یکسره به دوش رشته‌های غیر فوتبالی عمدتا کشتی (آزاد و فرنگی) و وزنه‌برداری می‌افتد. دیگر وضع خود فوتبال ایران است که برخلاف گذشته- که حالا می‌شود رفته رفته گفت، گذشته دور- حرف اول را در فوتبال آسیا می‌زد و اگر قرار بود قاره کهن در فوتبال نماینده‌ای در سطح المپیک و یا جام جهانی داشته باشد، حتما نام آن- حداقل در دهه 50 شمسی و 70 میلادی- ایران بود، مدت‌های مدید و سال‌های طولانی است که افتخاری برای ورزش ایران خلق نکرده و مقام درخور توجهی حداقل در قاره آسیا، در هیچ رده‌ای به دست نیاورده است و خیلی که بجنبند، شادی ناشی از یک بازی خوب و غرورانگیز یا یک پیروزی دلچسب را بر لبان طرفداران خود نشانده است. این در حالی است که می‌دانیم عمده پول و وقت و هزینه و انرژی و تبلیغات و امکانات رسانه‌ای و... به این رشته ورزشی اختصاص داده شده است. گفتیم که در این‌باره کسانی هستند که همواره از توجه بی‌حد و حساب و ناعادلانه به فوتبال گله‌مند هستند و چه در زمان المپیک و چه قبل و بعد از آن هرجا فرصت پیدا کنند، از آن انتقاد می‌کنند و خواهان روال بهتری هستند.
عدالت و پیشرفت
ما به سهم خود با این بخش از دیدگاه ذکر شده که طرفدار عدالت در ورزش و مدیریت منطقی بر این مقوله است، سخت موافق هستیم. عدالت، جوهره سلامت و رمز و راز پیشرفت در امور اجتماعی است. بی‌عدالت، حرف از پیشرفت زدن حرفی غیرعلمی و ناشیانه است اما این را هم می‌دانیم که عدالت با مساوات فرق دارد. عدالت یعنی قرار دادن هر چیزی و هر کسی سر جای خودش و در اداره امور ورزش هم باید از این اصل غافل نبود. البته اگر واقعا خواهان پیشرفت و ترقی وضعیت ورزش هستیم. در اینجا نیز باید حق شناخته ‌‌شود، هر فرد و رشته‌ای به درستی و به حق ادا شود. آنچه در اینجا یکی از مهم‌ترین ملاک‌های حق شناخته می‌شود، توجه به منافع ملی است. وقتی پای «منافع ملی» به میان آید، آن وقت بسیاری از رذایل و زشتی‌ها و غلط‌کاری‌ها چون خاصه خرجی و فامیل‌بازی و باند و جناح‌گرایی و ریخت و پاش و خرج بی‌حساب از کیسه بیت‌المال و... خودبخود، کنار می‌رود و محو می‌شود. بنابراین تا اینجای کار با این دیدگاه موافق هستیم، اما اگر منظور و نظر محوری این دیدگاه این باشد که اصولا فوتبال در کشور ما رشته‌ای غاصب است که حق دیگر رشته‌ها را لگدمال می‌کند و توجه به آن جز اتلاف وقت و بر باد دادن سرمایه حاصل دیگری ندارد، نه! ما با آن موافق نیستیم و رمز و علت اینکه به این رشته در حد قابل توجهی می‌پردازیم در همین است.
جذابیت فوتبال
بدون اغراق و تعارف، فوتبال، اگر نگوییم جذاب‌ترین و پرطرفدارترین رشته ورزشی است، اما حتما یکی از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین‌هاست. بنابراین بر این رشته به طور ذاتی و ماهیتی، ایراد و اشکال وارد نیست، فوتبال رشته‌ای جذاب و حتی برای رونق دادن به وضع ورزش است که باید آن را در حد یک «وسیله» دانست. نحوه استفاده و چگونگی بهره گرفتن از آن مهم است.
کشورهای پیشرفته و صاحب ورزش در دنیا غالبا می‌دانند از رشته‌ای مثل فوتبال چگونه استفاده کنند، برای آنان فوتبال فقط یک رشته ورزشی با کارکردی صرفا ورزشی نیست، پدیده‌ای اجتماعی است با کارکردهایی چندگانه که از آن در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... بالاخره ورزشی استفاده می‌کنند و در برنامه‌ریزی‌های مختلف خود حتی‌الامکان از این ابزار مهم بهره می‌گیرند و... در این باره بیش از این می‌شود صحبت کرد و مطلب را ادامه داد، اما می‌ترسیم سخن طولانی شود، حوصله خواننده محترم سر برود و ما هم به مقصود و منظور خود نرسیم. بنابراین مطلب را چنین پی می‌گیریم که فوتبال ایران گرفتار است. فوتبال در کشور ما هم از طرفداران فراوان و دوستداران پرشمار برخوردار است و به عنوان یک رشته «مردمی» خود را ثابت کرده است.
فوتبال از حیث نتیجه‌گیری و کیفیت و سطح فنی هم قبلا امتحان خود را پس داده است و با توجه به آنچه که اتفاق افتاده و در سابقه ورزش کشور ما ثبت شده، ثابت شده است که این رشته ورزشی از زمره رشته‌هایی است که از قابلیت رشد و شکوفایی در ورزش ایران برخوردار است و با نتایجی که کسب کرده، عملا ثابت نموده که قادر است جزو رشته‌های افتخارآفرین ورزش ایران باشد.
با این نگاه و نوع تحلیل خواننده محترم به ما حق می‌دهد که به هیچ وجه نسبت به وضع و حال و سرنوشت این رشته ورزشی بی‌خیال نباشیم و از کنار آن و شرایط ناخوشایندی که به آن گرفتار آمده است با بی‌اعتنایی عبور نکنیم. ما سخت اعتقاد داریم که فوتبال از رشته‌های ورزشی فعال در کشور ماست که از پایگاه مردمی در سراسر ایران برخوردار است و از حیث مادی و انسانی، ظرفیت پیشرفت و بزرگی کردن دارد، چنانکه این موضوع را در سال‌های گذشته با قاطعیت اثبات کرده است. با این همه معتقدیم فوتبال گرفتار شده است، سال‌هاست که باندها و جریانات منفعت‌جو- شاید هم بعضا با اغراض سیاسی و فرهنگی- به جان این رشته افتاده و شیره جانش را می‌مکند، در مسیر حرکت آن اختلال و مشکل ایجاد می‌کنند و خلاصه می‌خواهند اگر نفع و کارکرد مثبتی این رشته ورزشی دارد- که دارد- به جیب آنها سرازیر و به نفع آنها تمام شود و نه به نفع ورزش کشور و در جهت خدمت به مردم. بنابراین توجه و رویکرد ما به این رشته ورزشی نه از جهت بیماری «فوتبال‌زدگی» است یا اینکه خدای ناکرده در این هیاهو و معرکه، ما نیز همدست با جریانات مخرب و منفعت‌جو، به سهم خود تنور فوتبال را گرم می‌کنیم تا سهمی از این یغماگری داشته باشیم. توجه ما به فوتبال به شرحی که آمد از سر دلسوزی است و به خاطر انجام وظیفه. باید فوتبال را از چنگال جریاناتی که با انگیزه‌های مختلف این رشته را جولانگاه تاخت و تاز خود قرار داده‌اند، نجات داد و حال و روز آن را بهبود بخشید. به قول آقای تاج رئیس فدراسیون فوتبال- البته قبل از آنکه به این سمت دست پیدا کند- «حال فوتبال خوش نیست». ما معتقدیم اگر حال فوتبال خوب شود، سلامتی و آرامش بر فضای آن حاکم شود، فوتبال نیز از جمله رشته‌هایی خواهد بود که چون گذشته- برخلاف وضع فعلی آن- می‌تواند در مسیر رو به جلو و شادابی حرکت کند، دل مردم را شاد و خاطر آنها را از خود راضی سازد و... ما اگر به فوتبال توجه می‌کنیم و به آن می‌پردازیم، از این روست.