چرا بر خدا توکل میکنیم؟
محمد مهدی رشادتی
*امام جواد الائمه(ع) فرمود: الثقه بالله تعالی ثمن لکل غال و سلم الی کل عال- اعتماد به خداوند متعال بهای هرچیز گران و نردبانی است برای رسیدن به هر بلندی. (منتهی الامال ج 2 ص 518)
معنی توکل
برای درک معنای توکل چند مقدمه را در نظر میگیریم: 1) خداوند خالق همه موجودات عالم است و لحظه به لحظه آنها را تدبیر میکند. یعنی حیات و مرگ، هدایت و گمراهی، رزق و روزی، سعادت و شقاوت، نقمت و نعمت، سلامتی و بیماری، اثربخشی و بیتأثیری، همه و همه به دست خدا و به اراده اوست 2) خداوند به هر موجودی قوه و نیروی تأثیرگذاری و اثربخشی خاصی اعطا کرده است. اگر دارو درمان میکند ورزش و تغذیه نیرو میبخشد، تحصیل علم معرفت میآورد، کار و تلاش روزی میرساند، دعا و نفرین و صدقه و صلهرحم و انفاق و... تأثیرات ویژهای دارد، تماماً این اثربخشیها از خداست. در معارف اسلامی از این دو مقدمه با عنوان توحید ربوبی یا توحید افعالی نام برده میشود 3) موجودات عالم با وجودی که توان و اثربخشی خود را از خدا دارند، اما با این حال همه آنها ضعیف، محدود، فناپذیر و ناقص هستند. در مقابل خداوند قوی، نامحدود، فناناپذیر و کامل است. با توجه به این مقدمات توکل معنایش روشن میشود. یعنی انسان اولاً باید با نیروی خدادادی خود برای رسیدن به کمال لایق و هدف تعیین شده، تلاش و کوشش معقول (عقل پسند) و متعارف (مطابق با ارزشهای دینی و سنتهای صحیح) انجام دهد. ثانیاً از موجودات دیگر به عنوان وسیله و سبب بهرهمند شود، اما در عین حال چشم امیدش و تکیهگاه اصلیاش و اعتماد واقعیاش و اطمینان قلبیاش فقط به خدا باشد و تمام امورش را به او واگذار کند و دل به غیر خدا نبندد. زیرا آنها فقیر و ضعیفاند و خداوند غنی و عزیز است. این چنین نگاهی را که به قلب مربوط میشود و از سنخ معرفت و شناخت است، توکل میگویند. لذا به میزانی که یقین و ایمان انسان نسبت به توحید ربوبی افزونی پیدا کند و دلبستگی و امید او نسبت به موجودات کاسته گردد، به همان میزان توکلش به خدا افزایش مییابد.(1)
در حدیثی پیامبر(ص) معنای توکل را از جبرئیل سؤال فرمود. جبرئیل در پاسخ گفت: معنای توکل این است که انسان یقین کند سود و زیان و بخشش و منع به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود و اگر بندهای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و به کسی جز او امیدوار نباشد و از غیر او نترسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد، این همان توکل بر خدا است. (راهیان کوی دوست، ص 14 به نقل بحار ج 68 ص 138)
اهمیت توکل
درباره اهمیت توکل در حیث معراج، پیامبر(ص) از خداوند میپرسد که کدامین عمل از سایر اعمال برتر است؟ فرمود: هیچ چیز نزد من از توکل بر من و رضایت به آنچه قسمت کردهام برتر نیست. (همان، ص 13) علی(ع) فرمود: کسی که بر علم تکیه کند گمراه شود و شخصی که بر عقل اعتماد کند دچار لغزش گردد و فردی که بر مال و ثروت تکیه کند خوار شود و تنها انسانی که بر خدا توکل و اعتماد کند، پاینده گردد. (نشان از بینشانها، ج 1 ص 443)
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است. راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش (حافظ) در روایت داریم که: هر شخصی را که سه چیز عطا کردند، در پی آن سه چیز دیگر را نیز به وی ارزانی داشتند. 1) به کسی که دعا عطا کردند، احابت را نیز دادند. (ادعونی استجب لکم- غافر 60) 2) به کسی که توفیق شکرگزاری عطا کردند، ازدیاد و فراوانی نیز به وی دادند (لئن شکرتم لازیدنکم- ابراهیم 7) 3) به کسی که توکل عطا کردند، او را در کارش کفایت نمودند. (و من یتوکل علی الله فهو حسبه- طلاق/ 3) (معراج السعاده، ص 665)
یکی از بزرگان نقل میکند: در مسیر تهران بغداد هواپیما دچار مشکل گردید و چرخهایش باز نشد. بعد از اعلام خطر و بستن کمرها، همه مسافران به شدت ترسیده و رنگ از صورتشان پرید و سرجایشان خشکشان زد. اما من با آرامش خاطر راحت نشسته بودم. مسافر کناری من گفت: مگر کر هستی، الان هواپیما سقوط میکند، آقا راحت نشسته. گفتم: وقتی سوار شدم آیه- «و من یتوکل علی الله فهو حسبه- و یک آیهًْالکرسی» خواندم. لذا اگر قرار باشد بمیریم همه میمیریم. اگر بترسیم هم میمیریم. اما اگر مقدر نباشد، هرگز نخواهیم مرد. من اعتمادم به خداست و میدانم که او همه ما را حفظ میکند. برخی وصیتهایشان را به من میکردند. بالاخره هواپیما با خسارت زیاد به زمین نشست و همه سالم بودند. من با آرامش اولین نفر پیاده شدم. اما سایرین از ترس میخکوب شده بودند و متصدیان، آنان را یک یک پیاده نموده و با آمبولانس به بیمارستان منتقل کردند تا به کمک سرم و دارو سرحال بیایند. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص 308)
ــــــــــــــــــــــــ
(1) رجوع شود به درسهایی از اخلاق ص 109 - معراج السعاده ص 663