تأملی بر سینمای کودتا
حمیدرضا مهدیزاده
كودتاي 28 مرداد 1332 هجري شمسي همچنان که در عرصه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران تأثیر گذاشت، عرصه فرهنگ و هنر را نیز تحت الشعاع خود قرار داد.
ماجراي ملي شدن صنعت نفت ميتوانست به لحاظ فرهنگي پايهگذار و اشاعه بخش روحيه استكبارستيزي نه فقط در داخل ايران بلكه در كل منطقه آسیای غربی كه در آن ايَام تحت نفوذ بريتانيا به حساب ميآمد شود. از اين رو، پس از به سرانجام رسيدن كودتاي ننگين 28 مرداد، عمال وطنی دولت انگلستان، ورودي همه جانبه به عرصه مطبوعات ، فرهنگ و به ويژه سينما به عنوان تاثيرگذارترين رسانه آن زمان داشتند. از جمله برادران رشيديان كه نويسنده كتاب «كودتاي 28 مرداد» (انتشارات روايت فتح) از نقش فوق العاده تأثيرگذار آنان با رمز نرن و سيلي در جريان كودتا ياد ميكند که چندي بعد از محاكمه مصدق، استوديو تئاتر ركس را راه اندازي كردند. آنها همچنین با تشويق دكتر كوشان موج دوم سينماي ايران را پس از كودتا با ساخت انواع فيلمهاي غيراخلاقي به اصطلاح فارسي رقم زدند. و يا ابراهيم گلستان كه با ساخت فيلم «خشت و آينه» سر و صداي زيادي به پا كرد و حتي به نوعي از ناحيه روشنفكران هم پدر معنوي سينماي موج نو ايران نيز لقب گرفت. وي كه از نيروهاي رده بالاي كنسرسيوم هم به حساب مي آمد با بودجه اي كه پس از كودتا از شركت نفتي رويال داچ شل دريافت کرد، كمپاني گلستان فيلم را بنا نهاد.
یکی از نکات بسیار مهم و البته مغفول مانده در گذرگاه تاريخ ورود بهائيان به سينما پس از كودتا، حضور افراد ثروتمند و صاحب نفوذي چون مهدي ميثاقيه، امين اميني و هژبر يزداني بود که ساخت فيلمهاي فاسدی همچون «محلل» از اقدامات آنان در ضديت با اسلام و مردم مسلمان ايران به حساب ميآمد. در واقع مأموريت اصلي سينماي ايران پس از كودتاي 28 مرداد تهيه فيلمهاي به اصطلاح فارسي با محوريت كافه، رقاصه، خانه فساد، مشروبخوري، بزن بزن و دعوا، لودگي، آوازخواني و... بود. هدف جریان فرهنگی و هنری ایران بعد از کودتا، به ویژه در عرصه سینما آن بود تا جوانان دهه 40 و 50 به جاي پرسش از نحوه برگزاري انتخابات فرمايشي مجلس شوراي ملي ، فساد گسترده دستگاه اجرايي و اعضاء هيئت دولت، تنظيم قراردادهاي خفتبار نفتي با شركت هاي آمريكايي، كاپيتولاسیون، روابط غيرقانوني با رژيم اشغالگر قدس، قاچاق گسترده مواد مخدر توسط دربار و سناتورها و .... به الواطي در كافه و دانسينگها ، قمارخانه و كازينوها ، مراكز فحشا و خانه هاي فساد و پارتيهاي شبانه متلقو مشغول باشند.
مصاحبه مفصل سعيد كنگراني بازيگر نقش اول فيلم مستهجن «در امتداد شب» با مجله عصرانديشه در تاريخ دهم شهريور 1394 به خوبي پرده از اسرار بسياري از رازهاي مربوط به سينماي ايران پس از كودتاي 28 مرداد برميدارد و حقايقي تكان دهنده را از ابتذال سازمانيافته در سينماي پيش از انقلاب افشا ميسازد. به ویژه آنجا كه ميگويد: «وقتي سيستمي ميخواهد فسادي را طبق دستور يا دكتريني وارد فرهنگ سرزمينش كند، سينماي آن هم، فيلم ساخته شده توسط آربي آوانسيان مي شود كه در آن يك بازيگر زن را عريان مي كند؛ كاري كه تا پيش از اين هرگز سابقه نداشت. دقيقأ دستهايي در كار بود كه در آن دخترهاي فراري را كه قبلأ وارد سيستم روسپيگري ميشدند وارد سينما كنند. كمپانيهاي موسيقي و دفاتر فيلمسازي نيز با هم در اين زمينه به شدت رقابت ميكردند و هر وقت كه هويدا به سنديكاي فيلمسازان ميرفت همه متوجه ميشدند كه دستور از بالا صادر شده است.»
جالب است وقتي كه خبرنگار سوال مي كند سند شما از بابت اين ادعا چيست؟ پاسخ ميدهد كه «سند خود من هستم و فقط در يك مورد خودم ديدم كه عباس شباويز در آريانا فيلم براي رضاموتوري دختري 16 ساله را از پدرش به مبلغ هفت هزار تومان به شرط اينكه در قرارداد بپذيرد كه باكره نبوده خريداري كرد و با وي قرارداد بست. البته بيان اين مطالب آن هم از جانب فردي كه خود نيز سرتا پا در آن فساد غرق بود در كنار كتاب خاطرات پروين غفاري كه قبل از مرگش در تهران به چاپ رسيد مشتي كوچك از خروار جنايت فرهنگي رژيم فاسد پهلوي به ويژه در زمان سلطنت محمد رضا به حساب ميآيد.»
بنابراين ديگر ميتوان ادعا كرد كه با کودتای 28 مرداد، سینمای به اصطلاح فارسی، هدفي جز ريشهكني باورها و اعتقادات اصيل ملت ايران در صيانت از مذهب اسلام ناب محمدي(ص) و روحيه استكبارستيزي به خصوص در برابر آمريكا و انگليس نداشت. صدالبته كه با پيروزي انقلاب اسلامي اين جریان شوم قطع شد، اما متأسفانه ريشهكن نشد. چرا كه هنوز هم پس از سي و هشت سال، دنبالهروهاي آن طرز تفكر، این بار با نام لباس روشنفكري در سینمای ایران جولان میدهند.