پیام المپیک برای ورزش ایران چه بود؟!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
المپیک ریو، برای ورزش ایران دو پیام مهم داشت. پیام اول، هشدار و پیام دوم امید. مضمون و محتوای پیام اول این است که ورزش ما نسبت به نقطه اوج و کشورهای پیشرفته و صاحب ورزش، «عقب» است و خیلی هم عقب است و اگر نجنبد عقبتر هم میرود. پیام دوم نیز حاوی این مطلب مهم بود که با همه اینها ورزش ایران «میتواند» خیلی خیلی بهتر از این باشد و در جایگاه و مقامی بالاتر از اینها بایستد اگر...!
اهالی اصیل و فهیم ورزش نیک میدانند که این پیام برای ورزش ما تازگی ندارد و این تنها المپیک ریو نیست که حاوی این پیام بود و آن را در گوش ورزش ما نجوا کرد، بلکه این پیامی است که تقریبا در همه ادوار المپیکی که ورزش ایران در آن شرکت داشته، تکرار شده است. نکته مهم اینجاست که متاسفانه این پیام اگر شنیده هم شده باشد، از سوی آنهایی که باید، درک نشده و اگر درک هم شده، بر مبنای آن، اتفاقاتی که باید میافتاده، نیفتاده است.
ورزش ایران فارغ از چرتکهاندازیهای کاسبکارانه، تحلیلهای سطحی و مغرضانه، قیاسهایی با ظاهر ورزشی اما با محتوا و اغراض سیاسی، و... با نگاهی واقعبینانه و تخصصی، در المپیک ریو، کم و بیش با اندکی بالا و پایینشدنهای طبیعی همان بود که در المپیکهای قبلی بود. در اینجا نیز باز هم «جرقه»ها و «تکستارهها» برای ورزش ما تعیینکننده شدند نه «برنامه»ها و تدابیر!
درست است، ما در این المپیک بیشتر و بهتر از همه ادوار قبلی (جز المپیک لندن) مدال جمع کردیم و افتخار آفریدیم و در ردهبندی نهایی، مقام بیست و پنجم دنیا را کسب کردیم، اما آنهایی که ورزش را با نگاه کارشناسانه دنبال میکنند و درباره آن منصفانه و خیرخواهانه تحلیل و نقد میکنند، میدانند که پرداختن به «کمیت» و آن را ملاک پیشرفت یا عقبگرد ورزش دانستن، همان تحلیل غلط و دام مهیبی است که جریانهای منفعتپرست و مافیایی ورزش که مخالف هرگونه تغییر شرایط در «وضع موجود»هستند، همواره پس از هر رویداد ورزشی بزرگ، مثل همین المپیک از طریق ابزار در اختیار، به ویژه رسانههای اجیر شده و زرد و حتی دارای اغراض بدخواهانه سیاسی، ارائه میدهند و برپا میکنند تا ذهن و فکر جامعه را و مسئولان ورزشی و فراورزشی را به انحراف کشانده و با دادن آدرسهای غلط، مانع از کشف واقعیتها و افشای جریانات مانع تراش و منعفتجو و بالاخره حرکات و برنامههای تحولآفرین در ورزش بر مبنای دریافت پیام المپیک، شوند.
واقعیت ورزش ما همین است که همه اهالی ورزش به آن اذعان دارند و المپیک آن را گواهی میدهد و به ما پیام میدهد، با این بساط و شرایط و وضعیت، حد ورزش ما تقریبا - با اندکی پس و پیش و نوسان- همین است و به قول وزیر محترم ورزش «حد ورزش ما در المپیک همین است.» اما واقعیات ورزش ما به همین ختم نمیشود و همانطور که گفتیم المپیک فقط این پیام را برای ورزش ما ندارد، بلکه پیام دومی هم که پیام امید است، در گوش ورزش و ورزشیان ما زمزمه میکند. بخش تکمیلی واقعیات که مطابق با مضمون پیام دوم المپیک است و باز با نگاهی کارشناسانه که پشتوانه آن علم و تجربه و شواهد زنده است، و نه شعار و سیاسیکاری و رویابافی و... این است که حد و حق ورزش ایران بیش از اینهاست و بالاتر از جایگاه و مکانی است که امروز در ورزش دنیا از آن برخوردار است. ما هم دقیقا با این نظر و نگاه موافقیم، که فعلا با توجه به واقعیات، حد و اندازه ورزش ما همین است، اما معتقدیم این واقعیات را تا حد و اندازه زیادی میشود تغییر داد. آنچه که امروز و سالهای سال است که حد و میانگین جایگاه ورزش ایران را تعیین کرده است در وهله اول نه کمبود امکانات و فقدان سرمایههای لازم است، بلکه دیدگاه و نگرش و در یک کلام فرهنگ فعلی ورزش و همچنین روشها و شیوههای حاکم بر مدیریت ورزش است. تاکید میکنیم این دیدگاه و نگرش و این شیوهها و روش، مربوط به امسال و پارسال، این وزیر و آن وزیر نیست، بلکه روندی رسوب شده است که سالهای سال است در خاک ورزش ایران ریشه دوانده و البته طی سالهای پس از انقلاب تلاشهایی برای تغییر این شرایط و بهبود حال و روز ورزش صورت گرفته و تقریبا موفق بوده و حداقلش این است که چرخهای ورزش امروز روی ریل پیشرفت و حرکت رو به جلو قرار دارد، اما این تلاشها برای اینکه حرکت ورزش ایران را به سوی پیشرفت سرعت داده و آن را به مراحل و منازل بالاتر رهنمون سازد، کافی نیست.
مخلص کلام این که با همین بضاعت فعلی و داشتههای کنونی، در صورت برنامهریزی دقیق تر، عمل به اصول مدیریتی به طور جدیتر و اعتماد به نفس و شجاعت بیشتر، و... ورزش ما عجالتا- نه در حد کشورهای پیشرو در ورزش جهان- اما میتواند از لحاظ کیفی خیلی بهتر و در جایگاهی بالاتر از شرایط فعلی قرار بگیرد.
المپیک ریو، تمام شد. نتایج برد و باختهای آن دیر یا زود فراموش میشود، زندگی ادامه دارد و آینده پیشروی ماست، اگر روند کنونی چه از حیث فنی و چه از نظر فرهنگی بر ورزش ما حاکم باشد، در المپیک و المپیکهای بعدی، با نگاهی علمی و کارشناسانه و ملی اتفاقاتی ملموس و واقعی برای ورزش ما رخ نخواهد داد- مگر آنکه بخواهیم با تحلیلهای غیرورزشی و عمدتا سیاسی دولتی را «لانسه» کنیم و دولت دیگری را بکوبیم! که اینگونه تحلیلها با نگاهی ورزشی اعتباری ندارد- ما اگر خواهان این هستیم که در المپیکهای بعدی و اصولا در آینده، ورزش ایران نمایشی فراتر از این که طی این دوره و همه ادوار گذشته ارائه داده باشد، توقع داریم ورزش ایران با پیروزیهای درخشانتر و کسب مدالهای بیشتر، بیش از این دل مردم عزیز کشورمان را شاد کند و... بالاخره اگر انتظار داریم توان بالقوه ورزش ایران به فعلیت درآید و استعدادهای غنی انسانی نهفته در آن کشف و شکوفا شود و ورزش ایران در بلند مدت جزو کشورهای صاحب ورزش دنیا درآید، باید از همین امروز، دست به کار شویم و در حوزه نظر و عمل، همچنین فن و فرهنگ، تغییرات اساسی را مدبرانه و فکورانه ایجاد کنیم. مکانیزم جذب و دفع افراد و مدیران را در ورزش به طور اساسی و بیتعارف اصلاح کنیم و... و تا این اتفاق در ورزش نیفتد، آش ورزش ما همین خواهد بود که حالا هست و کاسهاش همان! البته این اتفاق که از اهداف انقلاب اسلامی در ورزش است، و بالاخره باید هم بیفتد، هر چه زودتر رخ دهد، بهتر است. انتظار میرود، وزیر فعلی ورزش که برخلاف بسیاری از - و حتی همه- مدیران قبلی ورزش، متخصص و درسخوانده ورزش است و نشان داده که برخلاف بعضی از مدیران ورزشی، برای استفاده از مواهب مقامدار بودن در ورزش و مسافرت و استراحت و خوشگذرانی!! و... این مسئولیت را نپذیرفته و آمده است، برای ورزش در حد توان «کاری» انجام دهد، به همین دلیل جریانهای فاسد و پدرخوانده در ورزش و از حضور ایشان در ورزش دلخور و کلافه هستند، پیشقدم شود و علیرغم همه موانع و سنگاندازیهای فیزیکی و مادی و ذهنی و مالی و... برای وقوع این اتفاق و ایجاد تحول محسوس در خط سیر رو به جلوی ورزش، با روحیه انقلابی و مدیریتی جهادی، گامهای اولیه را بردارد.