تهاجم به جای دفاع /تنها گزینه روی میز محرومان و مستضعفان در برابر غرب
قاسم رحمانی
فرض کنیم یک گروه سارق به ما حمله کردند و اموال ما را ربودند و تعدادی از آنها هم با اشغال خانه و کاشانه، جلوی پیشرفت ما را گرفتند و عقب نگهمان داشتند. پس از مدتی با تلاش فراوان سارقان را بیرون کردیم اما دهها سال از آنها عقب افتادهایم. سارق پیشرفته، همچنان در پی بازگشت به خانه و کاشانه ماست و با لطایف الحیلی میخواهد جلوی پیشرفت ما را بگیرد. با او چه باید بکنیم؟
موضع دفاعی بگیریم و همچنان با فاصله چند ده ساله از او عقب بمانیم یا با اتخاذ موضع تهاجمی حقمان را بگیریم و خود را از فقر نجات بدهیم؟
غرب بویژه انگلیس و بعد از آن آمریکا همان سارقانی هستند که از حدود 200 سال قبل تا سال 1357 کشور ما را غارت کردند و اجازه پیشرفت هم ندادند اما خودشان به پیشرفتهای گوناگون دست یافتهاند. از سال 1357 هم در مقابل تلاشهای ایران برای پیشرفت با انواع توطئهها سنگ اندازی کردهاند. آیا وقت آن فرا نرسیده که با اتخاذ موضعی تهاجمی حقمان را از دهان گرگی چون آمریکا بگیریم؟!
مبارزه با آمریکا به قصد تسلط بر این مستکبرخونخوار تنها اجر اخروی ندارد بلکه قطعا منافع ملی ما را به بهترین وجه تامین خواهد کرد.
در طول 37 سال گذشته هرگاه موضع تهاجمی علیه آمریکا داشتهایم، عزتمان در دنیا بیشتر شده و وضع اقتصادی هم به شکل چشمگیری رونق یافته است. نفت ایران زمانی به 140 دلار رسید که تندترین مواضع تهاجمی علیه آمریکا اتخاذ میشد و آنها جرأت مطرح کردن گزینههای روی میز را هم نداشتند چه برسد به اینکه بخواهند تهدیدات خود را عملی کنند. در زمان دفاع مقدس نیز هرگاه یک پیروزی نصیب رزمندگان اسلام میشد، قیمت نفت افزایش مییافت.
اگر میخواهیم تولید ناخالص داخلی و ملی افزایش یابد و به جای التماس برای خرید چند هواپیما، خودشان تقدیممان کنند،باید در برابر غرب بویژه آمریکا موضع تهاجمی بگیریم. هیچ تجارتی چون مبارزه با آمریکا پرسود نیست چه اخروی و چه دنیوی. مبارزهای که دل با ایمان میخواهد و عزم پیروزی بر یک مستکبر جنایتکار متجاوز که جز کشتن و ویران کردن و تحقیر هدفی ندارد و نتیجهاش رفاه دنیا و سعادت آخرت است.
باید ملتهای غرب بویژه آمریکا را به انقلاب علیه سرمایهسالارانی که ملتهای خودشان را هم به بردگی کشاندهاند و از گرده آنها بهرهکشی میکننده تشویق و تهییج کرد. این مسئله به یک جهاد فرهنگی تهاجمی بزرگ نیاز دارد و مطمئنا برکات آن اقتصاد ما و ملتهای تحت ستم عالم را متحول خواهد کرد.
یادمان نرود که پیروزی انقلاب اسلامی بخشی از هدف حضرت امامخمینی(ره) در محو کفر و شرک و نفاق بود. آن بزرگ مرد، از همان ابتدا آرمان خود را نابودی آمریکا قرار داده بود که در این رهگذر سرنگونی حکومت جنایت پیشه شاهنشاهی، محو اسرائیل از صفحه روزگار و هدم حکومتهای سرسپرده عربی و غیراسلامی حاکم بر بلاد اسلام نیز حاصل شده و میشود. پیروزی انقلاب اسلامی، آبادانی را به روستاها و شهرهای محروم آورد و ضعفا و زیردستان را قوی و بالادست قرار داد. مقایسه فاصله ایران با کشورهای پیشرفته جهان در سال 57 با همین فاصله در حال حاضر بویژه درباره مسائل اقتصادی و معیشتی نشان میدهد که برکات مبارزه با آمریکا و ایادی داخلی آن شگفتآور بوده است.
فهمی هویدی نویسنده برجسته مصری چند سال پیش گفته بود: «ایران و مصر در سال 57 مانند هم بودند اما پس از گذشت 30 سال ایران به پیشرفتهای هستهای و فضایی رسیده اما مصر درجا زده است مبارزه با آمریکا همین برکات را برای دیگر کشورهای اسلامی خواهد داشت.»
ایران اکنون در بسیاری از رشتهها جزو 10 کشور اول جهان است و با وجود سنگینترین فشارها، اوضاع بسیار بهتری از نوکران دست به سینه آمریکا در اقتصاد دارد در مقایسه ایران با کشورهای اسلامی و غیراسلامی دارای رابطه و سرسپردگی با آمریکا میتوان این مسئله را به وضوح فهمید. آیا ملت ترکیه با آن اقتصاد زیر بار سرمایهداری کمرشان نشکسته است؟!
بیشک اگر مبارزه با آمریکا نبود چنین پیشرفتی برای ایران حاصل نمیشد و اگر بوسیله عناصر خائن و بیایمان یا سادهلوح داخلی، سرعت کار تهاجمی انقلاب گرفته نمیشد و بعضا به انفعال نمیگروید، باید تاکنون غرب تسلیم میشد چرا که توان یک مومن 10 برابر کافر است و با 37 سال فعالیت مومنانه باید 370 سال خیانت کفار را جبران میکردیم و آنها را در سلطه بر جهان عقب میراندیم مگر پیشرفت غرب بیش از 300 سال است که شروع شده؟!
اکنون هم به برکت انقلاب اسلامی و با وجود خیانتهای داخلی پرهزینهتر از فشار دشمن، غرب بويژه آمریکا به شدت در جهان تضعیف شده و با اتخاذ مواضع تهاجمی، میتوان ضمن عقب راندن غرب، به پیشرفت و رفاه هم رسید چرا که اکثر دانشمندان و صاحبان فن در جهان غرب، آزادهاند و منتظرند با برداشته شدن سلطه صهیونیسم بینالملل به کمک ما بشتابند. غرب موظف است به سبب ظلمی که کرده، ایران و دیگر کشورهای تحت ستم را به پیشرفت و رفاه برساند چون مسئول عقب ماندن آنهاست. اگر غرب نه تنها نمیخواهد به وظیفه خود عمل کند بلکه به دنبال سلطه بیشتر است، راهی جز اتخاذ موضع تهاجمی و وادار کردن آنها به جبران ستمهایشان باقی نمیماند.