روایتی از اربعینهای انقلاب اسلامی -11 (پاورقی)
آیتالله خامنهای و شهید مطهری در سال 1355: نوید آیههای امید در جوانان تحصیل کرده (پاورقی)
در سومین روز جلسه، در تاریخ 55/10/12 که دکتر شریعتی، لزوم چارهاندیشی برای صیانت فکری جوانان از خطر انحراف و التقاط را مطرح نمود، آیتالله خامنهای فرمودند:
Research@kayhan.ir
محسن حسینی نهوجی
«جوان امروز با نداشتن امکانات فکری، کتاب، جزوه، کتابهای اقتصادی، تاریخی و فلسفی و با نداشتن به قول آقای دکتر، یک مانیفست مجمل، در مقابل مکتبی قرار گرفته که از هزار کانال، سیل جزوه، نمایشنامه، داستان و کتاب علمی و شبه علمی و شبه فلسفی، به سوی جوانان سرازیر کرده، ... اما یک واقعیتی را میبینم، که جدا احساس می شود، یک معجزهای وجود دارد. یک فرمول ناشناختهای هست. آن واقعیت چیست؟!
بنده به 10 سال جلوتر برمیگردم. میبینم 10 سال پیش از این، طرز فکر اسلامی، نه با آن عمق نه با آن وسعت و نه با آن عملکرد که پنج سال پیش از این وجود داشت، وجود نداشته است. از 10 سال پیش تا 5 سال پیش، میبینیم، همین اسلام کم معین، همین اسلامی که در زمینه جزوه، کتاب و بقیه وسایل تفهیم و تفهم اینقدر کمبود دارد، ظرف 5 سال، یک جست میزند. شما هزاران نفر را پنج سال پیش میدیدید، که مشغول تحقیق و کاوش در مسائل اسلامی هستند، که 10 سال پیش اثری از آن نمیدیدید، من امروز را با 5 سال قبل مقایسه میکنم. عین همان فاصلهای را که میان 10 سال پیش و 5 سال پیش میبینیم، میان 5 سال پیش و امروز میبینم. یعنی باز هم ترقی و پیشرفت. با اینکه کانالهای هزارگانه یا چندهزار گانه از طرف مکتب رقیب، یک لحظه از صادرکردن از فرستادن، از چاپ کردن فرو نماندهاند. میبینم علیرغم همه این ظواهر مأیوسکننده و به تعبیر ایشان، «آیات یأس» باز هم شکوفایی و بالندگی فکر اسلامی، مثل یک «آیه امید» روشنیبخش، در مقابل چشمها پیداست. جوانها قرآن و نهجالبلاغه را مطالعه و برروی آنها تحقیق میکنند و به صورت تصاعد هندسی پیشرفت میکنند.»
... جوانان از اروپا، آلمان، فرانسه، انگلیس و آمریکا به ایران بازمیگردند و مسائلی را در سطوح بالا مطرح میکنند. در عین درگیریهای عجیب فکری و عملی در آنجا، با همان کسانی که با عنوان رقیب از آنها نام برده شد، میبینیم جبهههای فکری استوارتر، شکل گرفتهتر، متمایزتر و خیلی امیدوارکنندهتر، از حتی داخل کشور، بهوجود آمده است. این پدیده چیست؟ بنده فکر میکنم اینجا یک مسئلهای وجود دارد. یک «رمزی» وجود دارد. یک فرمول کشف نشدهای هست.»در همین جلسه استان مطهری متفکر و نظریهپرداز بزرگ، ثوره، قیام و انقلاب را تشریح، و فرمودند:
«... حوادثی که فقط تشکیلات و نظامات جامعه را برهم بزند، بدون آنکه انقلابی در روح جامعه به وجود بیاید، این ارزشی ندارد. خیلی وقت ها، حوادث تاریخی، یک سلسله عوامل خارجی بهوجود میآید و نظام و تشکیلاتی را درهم میریزد ولی همین که آن عامل رفت، باز دو مرتبه اوضاع، عینا به شکل اولش برمیگردد.انقلاب، وقتی انقلاب است، که روحیه مردم، استعداد مردم، فطریات مردم و عادات مردم یک حالتی را پیدا کرده، یک صلابتی را پیدا کرده، یک وضعی را پیدا کرده، که تا یک حرکت بسیاربسیار شدید و تند عنیفی نباشد، این انقلاب در روح مردم پیدا نمیشود. وقتی که این انقلاب شد، نیروهای خفته اینها، بیدار شد، و مهار نیروهای مهار شده، مهار افسارها پاره شد؛ آن موقع، این جریان، ادامه مییابد. خداوند تبارک و تعالی در قرآنمجید درباره اصحاب کهف میفرماید: انهم فتیه امنوا یریهم و زدناهم هدی و ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربنا ربالسموات و الارض آغاز بیداری و آگاهی و انقلابشان، ایمان به پروردگارشان بود. این گام را بسوی ایمان پروردگارشان برداشتند. طبق سنت الهی هر کسی گامی به سوی حق بردارد، گامها از حق به سوی او برداشته میشود. میفرماید وزدناهم هدی، هدایت بر هدایت آنها افزودیم. و ربطنا علی قلوبهم اذقاموا همیشه شروع کار را از بنده میگوید و امداد را از ناحیه خدا. آنها بپاخاستند، ما هم قوت قلب به آنها دادیم. دلهای آنها را محکم کردیم که تزلزل و اضطراب به هیچوجه پیدا نکند. قل انما اعظکم بواحده ان تقوموالله به انگیزه الهی بپاخیزید.
... جوانهای بسیار متدین و پرجوش و خروش که در طب، مهندسی، علوم اجتماعی و جامعهشناسی تحصیلات عالی دارند، یک حالت بیتابی پیدا کردهاند، که بیایند طلبه بشوند. اینها را با اسم و رسم میشناسیم. پارسال که شیراز بودم، عده زیادی از دانشجویان آنجا از من کسب تکلیف میکردند که بعد از فارغالتحصیلی، برای فراگیری معارف اسلامی، به قم، یا دانشکده الهیات بیایند؟ اگر ما پنجاه تا این چنین طلبه پیدا کنیم، به نظر من برابر خواهد بود، با هزار طلبه دیگر که مثل خودم بودند. من فکر میکنم چنین چیزی اگر رخ بدهد. یک نهضت فرهنگی اسلامی در جهت درک و شناخت اسلام، براساس فرهنگ اصیل واقعی خودمان ایجاد میشود.»
دکتر شریعتی در سومین روز جلسه (55/10/12) چنین گفت:
«... این جهت، خیلی معنا دارد. در داستان حر، مسئله حر، منهای بینهایت تا به اضافه بینهایت تغییر است، و همه این تغییر، ناگهان با تغییر جهت تحقق پیدا کرده است... یک متفکری که «جهت» دارد، جهت اجتماعی، زمانی، اسلامی را دقیقا کشف میکند و متوجه آن است، تمام «کتاب بحارالانوار» به عنوان یک منبع و یک گنجینه بزرگ به دردش میخورد.
... من که براساس اسلام شیعی مترقی امروز منطقی انسانی میاندیشم، خب جهتم در برابر استعمار، در برابر ایدئولوژی مارکسیستی، در برابر آزادی جنسی، در برابر این تمدن امروز، در برابر برنامههای دیگری که مطرح میکنند چیست؟ در برابر اینها من چه جبههای دارم؟ جایم کجاست؟ جهتم کجاست؟ چه مسئولیتی دارم؟ چه چیزهایی را باید نفی کنم و چه چیزهایی را باید اثبات کنم؟ اصلا میخواهم چه کنم؟»
در اینجا آیهالله خامنهای، با در نظر گرفتن نیازهای آینده نهضت به افرادی مؤمن، آگاه، متخصص متعهد، فرمودند: «...تردیدی نیست که امروز ما هرچه درباره اسلام و نشان دادن فکر اسلامی و ایدئولوژی اسلامی، چه از راه نوشتن و چه از راه عمل، کوشش کنیم، کم است. کونوا دعاهالناس بغیرالسنتکم.»